bullet
1 2 3 4 5 6 7
bullet

روحيه داشتن ـ اشتها ؛ به شوخي وقتي مي خواستند بگويند كسي غذايش خوب است يا خوش اشتهاست مي گفتند: آدم با روحيه اي است! يا: ما بايد از او روحيه بگيريم.

bullet

 روح بخش ـ رزمندگان پيرمرد و پا به سن. كساني كه انتظار حضور در جبهه از آنها نمي رفت، به خاطر ضعف قوا و عوارض طول عمر ، اما مي آمدند و موجب دلگرم و تقويت روحيه كوچكترها مي شدند.

bullet

 ستاد تهيه و توزيع ويروس ـ شخص سرما خورده و مبتلا به ويروس سرما خوردگي .

bullet

 سرباز بودن ـ سرباز امام زمان عليه السلام بودن. سرباز وظيفه و مأمور به خدمت بودن. وقتي كسي نمي خواست ديگران بدانند او در جبهه است ـ چه به اعتبار ريا شدن و چه از حيث اطلاعاتي و امنيتي ـ اگر از او سؤال مي شد كه هستي و كجا هستي براي اينكه هم «دروغ مصلحت آميز» نگفته باشد هم «راست فتنه انگيز» به اصطلاح «توريه» مي كرد. يعني سخن قابل تأويل مي گفت ، به اين محمل پناه مي برد. «از واحد آمده ام» به جاي گفتن از واحد اطلاعات عمليات ، و «از واحد تخريب آمده ام» نيز هر دو به همين منظور استفاده مي شد.

bullet

 سقاـ راننده تانكر . كسي كه كار آب رساني به رزمندگان را در طول جبهه به عهده داشت.

bullet

سقاـ آب آور. بيشتر به راننده هاي تانكر آب اطلاق مي شد.

bullet

 سكه رايج بلاد اسلامي ـ صلوات بر محمد (ص) و آل محمد(ص). چيزي كه همه سرمايه و رأس المال بچه ها بود براي داد ستد در جبهه. براي غذا ، دوا، استحمام ، آرايش و

bullet

سنگر سازان بي سنگر ـ جهادگران مقاوم و مظلوم جهاد سازندگي . كساني كه دايم براي ديگران سرپناه و استحكامات مي زدند و خودشان بيش از همه در معرض خطر بودند. بخصوص رانندگان لودر و بولدوزر و وسايل سنگين راه سازي .

bullet

سوپر اتاندارد ـ قاطر. چهار پاياني كه بيشتر در جبهه هاي غرب از آنها استفاده مي شد به خاطر صعب العبور بودن راهها . اين عبارات هم دشمن را تحقير مي كرد، با تشبيه سوپر اتاندارد او به الاغ و قاطر و هم از وضع غير قابل مقايسه تجهيزات نيروهاي ما در مقابله با دشمن حكايت مي كرد. 

bullet

 سيم خاردار پشت و رو نداشتن ـ ما قابل اين حرفها نيستيم. نوعي خودشكني و تحقير خود بود و به جاي «گل كه پشت و رو نداره» در پشت جبهه به كار مي رفت. آن در نهايت لطافت و اين در غايت خشونت . و نوعي تواضع و دوري از تكبر بود.

bullet

سر بزنگاه ـ خمپاره 60 ، خمپاره اي كه درست بموقع خودش را سر قرار ! مي رساند ، درست سر بزنگاه و موقع مناسب ، يقه آدم را مي گرفت و مي برد و با هيچ كس هماهنگ نمي كرد!

bullet

شخصيت برجسته ـ كسي كه شكمش بزرگ و چاق بود. به اصطلاح شكم آورده بود ، به طعنه و كنايه ، به چنين اشخاصي ، شخصيت برجسته ! مي گفتند. و به اين وسيله آنها را با چنين وضعي ملامت مي كردند . در مثل مي گفتند : فلاني هم از شخصيتهاي برجسته ! كشور است.

bullet

 شهر گناهان كبيره ـ  تهران؛ تعبيري كه بين بچه هاي شهر تهران رايج بود ، و وجه تسميه آن بي حجابي و بد حجابي زنان در برخي مناطق و خيابانهاي پر رفت و آمد و در معرض ديد همگان ؛ كه براي بسيجياني كه بالطبع شهر را با بهشت جبهه مقايسه مي كردند به هيچ وجه قابل گذشت نبود ، آنهم سالهاي پس از انقلاب.

bullet

شب پرواز ـ شب حمله و عمليات . شبي كه بچه ها بال در مي آوردند در آتش ، از شوق ديدار دوست . شب نتيجه گيري ، شب برداشت محصول، شب وصال طالب. شبي كه توفيق تقرّب به حق در آن بيشتر از ساير شبها بود. شبي كه كمال انقطاع حاصل مي شد و حجاب ها كنار مي رفت و امكان رؤيت آقا و مولا (عج) بيشتر از ساير شبها بود.

bullet

 شب زنده دار ـ پاس بخش. مسؤول و مراقب پست هاي نگهباني و عوض كردن نگهبانان و پاسداران. كسي كه توفيق اجباري داشت تا تمام شب را بيدار و زنده بدارد؛ به او نماز شب خوان هم مي گفتند.

bullet

شماره تلفن خدا ـ دو، چهار، چهار، سه، چهار. كنايه از عدد و رقم ركعات نمازهاي پنج گانه در شبانه روز است. آنچه به وسيله آن ارتباط بنده با خدا برقرار مي شود و انسان مي تواند به اين ترتيب با خدا و خالق خويش گفت و گو كند و با او دايم تماس داشته باشد.

bullet

 شمربن ذي الجوشن ـ مواد شيميايي، ميكروبي، راديو اكتيويته كه سه حرف اختصاري آن ش.م.ر است و سر هم مي شود شمر.

bullet

 شهردار ـ كسي كه يك نوبت نظافت و تهيه غذا و امور خدمات و رسيدگي به وضع سنگر يا چادر و بچه ها به عهده اش بود. خادم الحسين (ع) و خادم المهدي(عج) .

bullet

  شهيد جبهه مظلوم شهر ـ بسيجي. تعبيري با «تابلونوشته هاي‌» فراوان در منطقه. «شير جبهه مظلوم شهر» هم مي گفتند؛ بچه هايي كه در جنگ از آنچه داشتند مضايقه نكردند و دار و ندار خود را در كار دفاع مقدس باختند و در شهر متأسفانه ، قدر و قيمت آنها معلوم نشد و بعضاً با ايشان معامله با بيگانه را كردند و در جايي كه ايشان در مقاومت و پاسداري از اصول انقلاب خاكريز از جنس جان زدند.

دفترچه چهارم