1 2 3 4 5

سه مرتبه جبهه رفته ام. اولين نوبت ، سال 61 ـ60 بود كه در شرهاني ، دهلران و تنگه ابو غريب بودم و اوقات بيكاري را در منطقه ـ با آنكه كارم تخصصي بود ـ در تبليغات به برادران كمك ميكردم. گاهي هم رانندگي آمبولانس را بعهده مي گرفتم. شبهاي جمعه به دعاي كميل در لشكر 19 فجر مي رفتيم، روزها امدادگري مي كردم و يا در كلاس اخلاق شركت مي كردم.

نوشتن نامه ، مطالعه كتاب و روزنامه و بازي فوتبال هم البته جزو برنامه ما بود در اوقات فراغت.

سيف الله چوبزن

در مدت 17 ماهي كه در جبهه جنوب بودم ، اوقات فراغتم را روزنامه مطالعه مي كردم و بعضي اوقات واليبال و فوتبال بازي مي كرديم.

 سيد محسن رباني خيرخواه

بعد از والفجر هشت در جبهه فاو بودم، و به دليل اينكه امام فرموده بودند هر كس مي تواند اسلحه بدست بگيرد به جبهه برود، به جبهه رفتم. در آنجا اوقات فراغت خود را بيشتر به تفكر و خودسازي مي گذراندم.

 محمد باقي

سال 63 در جبهه جنوب بودم . روزها را به مطالعه و شبها را به نماز شب و بقيه اوقات را با بچه ها به صورت نوبتي حديث مي گفتيم . گاهي اوقات نيز ورزش مي كرديم و با فرماندهان و نيروهاي همرزم خود خيلي صميمي بوديم.

امير علي پيدايش

مدت يك سال و دو ماه در جبهه بودم؛ در مناطق جنوب مثل دشت عباس ، شلمچه و خرمشهر . با توجه به اينكه در هشت ماه اول دانش آموز بودم بيشتر اوقاتم را صرف  مطالعه درسهاي مدرسه مي كردم. و چهار ماه دوم كه از طريق كميته انقلاب اسلامي به جبهه اعزام شدم و از طريق ستاد مركزي مسئوليت راه اندازي دبيرخانه لشكر را داشتم، اوقات فراغت را در خط ، بين برادران و يا در مراسم داخل لشكر و يا به مطالعه كتاب و رساله آموزشي حضرت امام مي پرداختم.

مسعود سرچاهي

نزديك يه شش ماه به عنوان رزمنده در جبهه هاي جنوب ـ فاو و سايت ـ بودم. اوقات بيكاريم را با مطالعه كتابهاي درسي و شركت در كلاسهاي مجتمع و يا با خواندن دعا و ورزش پر مي كردم. يك نوبت هم از طرف جهاد سازندگي ، پشتيباني جبهه و جنگ در قسمت تبليغات به عنوان خطاط اعزام شدم و يك ماه و نيم در غرب كشور ـ سومارـ فعاليت داشتم و اوقات بيكاري را به بازديد از بچه ها در جبهه هاي مختلف و كمي ورزش مي گذراندم. بار سوم از طرف سازمان تبليغات اسلامي به جبهه اعزام شدم كه تقريباً نيروي تبليغي تلقي مي شدم و كارمان اجراي تئاتر و گاهي خطاطي بود.

دفترچه دوم