آغاز هجوم

 

تهاجم هوايي

عراق هجوم سراسري خود را در ساعت 14 روز 31/6/1359 با حملات هوايي آغاز كرد و ظرف چند ساعت 19 نقطه مهم، از جمله فرودگاه هاي كشور را مورد هدف قرار داد.

تهاجم زميني

نيروي زميني ارتش عراق از سه جبهه به خاك ايران تهاجم كرد:

جبهه جنوبي

ـ دو لشگر 3 زرهي و 11 پياده به اضافه 2 تيپ مخصوص از محور شلمچه براي تصرف خرمشهر و آبادان.

ـ لشگر 5 مكانيزه از محور كوشك با هدف هجوم به اهواز.

ـ لشگر 9 زرهي از محور چزابه با هدف تصرف بستان و سوسنگرد و پيشروي به سمت اهواز.

ـ لشگرهاي 1 مكانيزه و 10 زرهي به ترتيب از محور فكه و محور عين خوش به سمت شوش ، دزفول و دهلران.

جبهه مياني

ـ لشگر 2 پياده كوهستاني براي تصرف مهران.

ـ لشگر 12 زرهي براي تصرف سومار و نفت شهر.

ـ لشگرهاي 4 و 8 پياده كوهستاني و لشگر 6 زرهي براي تصرف قصر شيرين ، سر پل ذهاب و گيلان غرب.

جبهه شمالي

ـ لشگر 7 پياده براي تصرف نوسود و ارتفاعات مرزي مريوان .

عراق توان قابل توجهي را براي تأمين اهدافش در خوزستان به كار گرفت. در روز اول جنگ 100 % توان مكانيزه و 40 % توان زرهي اش را در خوزستان به كار برد و پس از توقف در جبهه مياني. توان زرهي خود در جبهه جنوبي را به دو برابر افزايش داد و 80 % از قدرت زرهي اش را در خوزستان متمركز كرد. ضمن آنكه يك لشگر پياده را براي كمك تيپ هاي نيروي مخصوص راهي جنوب كرد.

مقاومت

جنگ در حالي آغاز شد كه هنوز بيش از 19 ماه از آغاز انقلاب اسلامي نگذشته بود، نظام جمهوري اسلامي تثبيت نشده بود و در گوشه و كنار كشور حوادث مختلفي رخ مي داد. سپاه پاسداران و كميته انقلاب اسلامي به همراه نيروهاي مردمي مأموريت تأمين امنيت را داخل كشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا رسيدن به وضعيت جديد و مطلوب فاصله بسيار داشت.

در همين حال بحران مناطق كرد نشين تمام توان آزاد سپاه و نيز درصدي از توان موجود ارتش را درگير كرده بود. تحليل فرماندهان نظامي مبني بر عدم احتمال هجوم سراسري عراق ، موجب بي توجهي به پدافند جبهه مياني و جبهه جنوبي شده بود. لذا هنگام هجوم سراسري عراق، نيروي خودي به طور كامل غافلگير شد. به عبارت ديگر، درك نيروهاي انقلابي از ماهيت دشمن و قريب الوقوع دانستن حمله سراسري عراق، تا زمان اشغال منطقه خان ليلي ، هرگز مورد تأييد فرماندهان عالي كشور قرار نگرفت و از آن تاريخ به بعد نيز بسيج تجهيزات و يگان ها به كندي انجام شد. طوري كه اولين يگان هاي كمكي، 2 گردان از لشگر 21 حمزه بود كه چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملياتي رسيد و بقيه يگانها نيز پس از آنكه پيشروي دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملياتي شدند. به عبارت ديگر در بعد استراتژي، به علت عدم تشخيص تلاش اصلي دشمن و در بعد تاكتيك با تدبير دادن زمين به منظور گرفتن زمان، زمين هاي ارزشمندي از دست رفت.

در هر دو جبهه جنوبي و مياني اوضاع به شدت نا مناسب بود. نيروها اندكي در برابر 10 لشگر عراق آرايش داشتند. تنها چيزي كه مي توانست توازن را به نفع خودي بر گرداند، استفاده از توان و روحيه انقلابي بود، يعني همان چيزي كه دشمن روي آن حساب باز نكرده بود و از قضا فرماندهان عالي نظامي نيز به علت نوع انديشه خود، كارايي نيروي انقلابي را نشناخته و به آن ميدان نمي دادند. در عين حال اين نيرو به دليل ويژگي خود ، در همان روزهاي اول جنگ متناسب با وضعيت جديد ظهور كرد و در گلوگاه ها در برابر ارتش عراق ايستاد و در نقاطي چون خسروي ، باباهادي، فكه، گيلان غرب، شمال اهواز، سوسنگرد ، آبادان و از همه مهمتر خرمشهر حماسه آفريد، و با مقاومت جانانه خود مسير جنگ را تغيير داد.

به اين ترتيب ديري نپاييد كه با تشكيل هسته هاي مقاومت ، متشكل از مردم و نيروهاي مسلح انقلابي اعم از سپاه و عناصري از ارتش ، حركت ماشين جنگي عراق سد شد. ارتش دشمن براي تصرف سرزمين هاي گسترده اي چون غرب شوش و دزفول ، شمال خرمشهر و جنوب اهواز و همچنين كوهستانهاي جبهه هاي مياني ، با مشكل چنداني مواجه نگرديد، اما در تصرف شهرها با مقاومت جدي مواجه شد و نتوانست اهداف خود را كامل كند.

گيلان غرب در ششم مهر 1359 شاهد مقابله شير مردان هوانيروز ارتش به فرماندهي شهيد شيرودي ، در تكميل قيام مردم در برابر دشمن بود. رأس ستون دشمن را مردم و سپاه متلاشي كردند و عقبه آن را هوانيروز منهدم كرد و بدين ترتيب دشمن از شهر بيرون رانده شد.

اهواز در آستانه سقوط قرار گرفته بود. دشمن در 8/7/1359 به چند كيلومتري اهواز رسيده بود كه با هشدار امام و شبيخون پاسداران اهواز به فرماندهي شهيد غيور اصليقواي دشمن منهدم شد و اهواز از خطر سقوط نجات يافت.

سوسنگرد در روز هفتم جنگ سقوط كرد. دشمن با استفاده از عدم حضور نيروهاي خودي ، در ششم مهر 1359 وارد سوسنگرد شد و پس از اشغال، نگهداري آن را به عناصر خلق عرب واگذار كرد. اما 4 روز بعد شهر به دست پاسداران آزاد شد. در تاريخ 24 آبان 1359 ارتش عراق مجدداً سوسنگرد را از سه طرف محاصره كرد و از جنوب و غرب داخل شهر نفوذ كرد ليكن به دليل مقاومت عده اي از نيروهاي ارتش ، سپاه و ژاندارمري ، نتوانست شهر را اشغال كند. مقاومت 48 ساعته مدافعان سوسنگرد با حمله اي كه نيروهاي خارج از شهر طرح ريزي و اجرا كردند، به نتيجه رسيد، محاصره شكسته شد و دشمن مجبور به عقب نشيني گرديد.

در خرمشهر حماسه بزرگي آفريده شد. دشمن كه از شلمچه تا پل نو را ظرف 4 روز طي كرده بود. نتوانست از پل نو تا پل خرمشهرـ آبادان را در كمتر از 31 روز طي كند و با تلفات فراوان به اين پل دست يافت. بدين ترتيب مقاومت 35 روزه نيروهاي مردمي تا چهارم آبان 1359 در دروازه ها و كوچه هاي خرمشهر چندين يگان دشمن را منهدم كرد. در اين مدت مناطقي چون پاسگاه دوربند، پل نو، پليس راه، صد دستگاه، ساختمان هاي پيش ساخته، كوي طالقاني ، كشتارگاه ، ميدان راه آهن ، گمرك و بندر، خيابان چهل متري و فرمانداري نقاط مقاومت شناخته مي شد و مسجد جامع شهر مركز فرماندهي و سمبل مقاومت بود.

آبادان هيچ گاه به دست دشمن نيفتاد. دشمن تا آستانه شهر نفوذ كرده بود. چيزي نمانده بود كه محاصره كامل شود و شهر سقوط كند. ليكن حضور ناگهاني نيروهاي مسلح انقلابي، دشمن را در جنوب بهمن شير تار و مار كرد و آنها را به شمال اين رودخانه راند تا محاصره 330 درجه اي آبادان به 270 درجه كاهش يابد.

با انسجام ، گسترش و قوت مقاومت هاي مردمي و نيروهاي مسلح انقلابي كه با كندي حركت دشمن و بروز ضعف هاي ارتش عراق و تضعيف روحيه سربازان عراقي همزمان بود، نيروهاي مدافع جمهوري اسلامي به تدريج با كسب توانايي اجرايي عمليات هاي ايذايي، شبيخون و محدود، توانستند دشمن را متوقف و آرامش او را سلب كنند، به اين ترتيب ارتش عراق قبل از دستيابي كامل به اهداف خود، مجبور به توقف شد و مقاومت رزمندگان اسلام كه روز به روز از قدرت بيشتري برخوردار مي شد، پدافند ناقصي را به دشمن تحميل كرد.