آزاد سازي مناطق اشغالي(31/6/1360 ـ 31/6/1361)

 

نيروهاي مسلح انقلابي متشكل از نيروهاي مردمي، سپاه و عناصر انقلابي ارتش كه با حضور در ميدان هاي درگيري و مقاومت و كسب پيروزي هاي متعدد همچون شكستن محاصره اهواز، آزاد سازي سوسنگرد و بيرون راندن متجاوزين از گيلانغرب و آبادان رشد كرده و انديشه نوين نظامي را در نبرد ارتفاعات بازي دراز، تپه هاي الله اكبر و جنوب دارخوين به اجرا در آورده بودند، چهار ماه پس از رفع مهم ترين مانع داخلي (عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا) به مرحله بلوغ رسيدند . طوري كه ظرف كمتر از يك سال، در چهار عمليات بزرگ ثامن الائمه ، طريق القدس ، فتح المبين و بيت المقدس ، 57 % از سرزمين هايي كه در ماه هاي اول جنگ به اشغال دشمن در آمده بود. با قوه قهريه نيروهاي انقلابي آزاد شد. مضافاً اينكه رعب ناشي از قدرت نمايي رزمندگان اسلام، دشمن را وادار كرد تا بخش ديگري از مناطق اشغالي را تخليه كند.

به اين ترتيب ، در پايان چهار عمليات بزرگ از مجموع 13600 كيلومتر مربع كه در آغاز سال دوم جنگ تحت اشغال دشمن باقي مانده بود ، 8600 كيلومتر مربع آزاد، 2500 كيلومتر مربع تخليه گرديد و 2500 كيلومتر مربع ديگر ـ كه عمدتاً شامل ارتفاعات و مناطق مهم مرزي و نيز شهرهاي مهران و نفت شهر بودـ همچنان در اشغال دشمن باقي ماند.

در اين دوره كه با عمليات ثامن الائمه شروع گرديد ، تحول فوق العاده اي در جنگ ايجاد گرديد. استراتژي جديدي تبيين شد و امكان اقدام مشترك سپاه و ارتش ميسر گرديد. در استراتژي جديد براي هر يك از دو سازمان مذكور، جايگاه متناسب با كارايي ، امكانات و توانشان تعريف شد و با موفقيت به اجرا در آمد . همچنين ، گسترش سازمان رزم نيروهاي سپاه پاسداران و تكامل آنها از رده گردان تا رده لشگر در اين دوره ميسر شد.

نيروهاي سپاه كه طي 19 ماه قبل از آغاز جنگ تنها جنگ نامنظم را تجربه كرده بودند، نيروهاي سبك بالي بودند كه تنها به ادوات سبك مجهز مي شدند. با شروع جنگ گردان هاي مستقل منظم تشكيل شد و سپس با گردان هاي ديگر تركيب شده و تيپ هاي مستقل را تشكيل دادند. بعد از چندي، با افزايش استعداد تيپ ها ، لشگرها تشكيل شدند.

در كنار گسترش سازمان ، با غنايم به دست آمده از دشمن ، رسته هاي توپخانه و زرهي ايجاد شد. در اين دوره سپاه يگان زرهي خود را با تنها تانكي كه در عمليات فرماندهي كل قوا به غنيمت گرفت، تأسيس كرد و اين يگان با تنها تانك خود در عمليات ثامن الائمه (ع) شركت كرد. اين روند به سرعت پيش رفت، تا اينكه در عمليات فتح المبين ، تيپ هاي اصلي سپاه همچون تيپ 8 نجف اشرف ، تيپ 14 امام حسين (ع) و تيپ 25 كربلا هر كدام يك گردان زرهي در اختيار داشتند.

گسترش سازمان سپاه از زاويه ديگري نيز قابل توجه است. تمايل نيروهاي مردمي به حضور در جنگ ايجاب مي كرد تا سازمان مناسبي ، جذب و بكارگيري آنان را عهده دار شود. مسلماً بافت فرهنگي اين سازمان بايد با نيروهاي مردمي متناسب باشد. لذا سپاه كه برخاسته از انقلاب و بطن مردم بود. مركز جذب نيروهاي مردمي شد. با روي آوردن مردم به سوي جبهه ها و سازمان دهي آنان توسط سپاه ، سازمان رزم سپاه رو به گسترش گذاشت. با توسعه سازمان سپاه ، امكان به كار گيري گسترده نيروهاي انقلاب فراهم شد و متناسب با گسترش سازمان ، آهنگ رشد نيروهاي سپاه رو به فزوني نهاد و از عمليات ثامن الائمه (ع) تا عمليات بيت المقدس از 5 هزار به 60 هزار نفر صعود كرد. طوري كه در عمليات ثامن الائمه 16 گردان، در عمليات طريق القدس 23 گردان، در عمليات فتح المبين 100 گردان و در عمليات بيت المقدس 112 گردان پاسدار و بسيجي وارد صحنه درگيري شدند.

پيروزي رزمندگان اسلام در صحنه هاي نبرد. نه تنها در داخل نتايج مهم و بازتاب وسيعي داشت و نيز نه تنها جبهه عراق را به شدت متأثر كرد. بلكه در منطقه خاورميانه نيز تأثيرات مهمي بر جاي گذاشت. غرب كه همواره مي كوشيد اسرائيل را به عنوان قدرت بلامنازع خاورميانه معرفي نمايد. با پيروزي پياپي رزمندگان اسلام ، در مورد ادامه امنيت اسرائيل نگران شد. به عبارت ديگر ، كسب برتري در جنگ نه تنها توازن قدرت را به نفع خودي تغيير داد، بلكه قدرت اسرائيل را تضعيف كرد. لذا اسرائيل براي جبران ، هجوم به لبنان را طراحي كرد و پس از فتح خرمشهر ، آن كشور را مورد حمله زميني قرار داد تا با نمايش قدرت ارتش خود. بازتاب پيروزي رزمندگان اسلام را كمرنگ نمايد و يكي از نقاط انقلاب خيز خاورميانه را كه تصور مي رفت از ايران الگو پذير باشد، سركوب كند. در پي ين حادثه ، بخشي از نيروهاي سپاه به فرماندهي احمد متوسليان به سوريه اعزام شدند تا در صورت نياز آماده مقابله با ارتش اسرائيل شوند، ليكن با هدايت امام و تأكيد بر اين مسئله كه راه قدس از كربلا مي گذرد، تنبيه متجاوز همچنان در رأس مسائل قرار گرفت و به جز اندكي از پاسدارن ، بقيه براي اجراي عمليات رمضان به ايران باز گشتند.

پشتيباني دشمن در داخل

حركت مسلحانه منافقين كه از سه ماهه آخر سال اول جنگ آغاز شده بود و شهادت و ترور بسياري از مسؤولان و مردم عادي و بي دفاع را در پي داشت، در سال دوم جنگ با تحركات وسيع منافقين در 5/7/1360 آغاز شد. هواپيماي فرماندهان عمليات ثامن الائمه (ع) ساقط شد و رئيس حزب جمهوري اسلامي خراسان ـ هاشمي نژادـ نيز به شهادت رسيد. سپس ، چهار شخصيت بزرگ روحاني (مدني ، دستغيب، صدوقي و اشرفي اصفهاني) شهيد شدند.

در اين دوران ، جو داخل كشور همچنان ناامن بود. سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه هاي جنگ ، مأموريت مقابله با منافقين و بازگرداندن امنيت به شهرها را نيز به عهده داشت. در اجراي اين مأموريت تشكيلات منافقين شناسايي و تعداد زيادي از آنها دستگير شدند.

در بهمن 1360 طي يك اقدام بسيار مهم، نيروهاي سپاه ، مركزيت منافقين ـ كه پس از فرار مسعود رجوي به فرانسه ، به موسي خياباني (فرد دوم سازمان) و اشرف ربيعي (همسر رجوي) واگذار شده بود ـ را منهدم كردند.

بعد از موسي خياباني، تقي زركش مأموريت تشكيلات داخل كشور منافقين را به عهده گرفت. در فروردين 1361 نيز، در اقدامي مشابه ، خانه تيمي مركزيت جديد شناسايي شد و طي عملياتي منهدم گرديد. بعد از اين حادثه، سازمان منافقين كه از امنيت لازم برخوردار نبود، تشكيلات خود را به خارج از كشور منتقل كرد و تنها تيم هاي عملياتي خود را در كشور باقي گذاشت كه آنان نيز كاري از پيش نبردند و به مرور منهدم و يا متواري گشتند.

مسئله مهم ديگري كه در سال دوم به وقوع پيوست حادثه آمل بود. يك گروه مائوئيستي موسوم به اتحاديه كمونيست هابه تصور آنكه پايگاه مردمي دارد ، در بهمن 1360 در آمل، خود را سربدارانخواند و با تعدادي كادر متوهم، يك درگيري مسلحانه در شهر آمل به راه انداخت. اين اقدام به وسيله سپاه و يا حمايت مردم به سرعت سركوب شد.