عمليات طريق القدس

آزاد سازي سوسنگرد و بستان و تامين مرزهاي بين المللي جمهوري اسلامي ايران تنها دو ماه پس از پيروزي در عمليات ثامن الائمه (ع)عمليات طريق القدس را در سال دوم جنگ (آذرماه سال 1360) با سرعت بسيار و بر پايه تحولات جديدو شور و هيجان ايجاد شده در كشور، به عنوان بزرگترين عمليات خود در مقياس گسترده، طرح ريزي كرد. سازمان دهي نيروهاي داوطلب با انگيزه شهادت طلبي در سازمان سپاه و در آستانه فرارسيدن ماه محرم برجسته ترين ويژگي اين عمليات بود.

علل انتخاب منطقه

پس از پاك سازي منطقه اشغالي در شرق رودخانه كارون در عمليات ثامن الائمه (ع) هنوز در جبهه جنوب سه منطقه در اشغال دشمن قرار داشت كه عبارت بودند: از غرب رودخانه كارون وشهر خرمشهر . منطقه بستان و سوسنگرد و منطقه غرب رودخانه كرخه.  * اين مناطق از نظر وسعت، هدف، استعداد و گسترش نيروهاي دشمن داراي موقعيت هاي متفاوتي بودند، بنابراين با توجه به ناتواني و امكانات نيروهاي خودي براي انجام عمليات، منطقه سوسنگرد و بستان براي عمليات انتخاب شد.

البته، در اين زمينه اختلاف نظرهايي وجود داشت، فرماندهي وقت نيروي زميني ارتش با تاكيد بر اين كه دشمن در غرب رودخانه كرخه حضور دارد مي تواند جاده اهواز- انديمشك را تهديد كند و از سوي ديگر، در جناح شمالي منطقه عملياتي استقرار يافته و در صورت هرنوع پيشروي در اين منطقه جناح راست نيروهاي خودي در شمال و عقبه آنها تهديد خواهد شد لذا با اجراي عمليات در اين منطقه، مخالف بود و بدين خاطر،  پيشنهاد مي كرد كه عمليات در منطقه غرب رودخانه كرخه انجام شود. 

در مقابل، بر پايه انطباق توانايي و مقدورات خودي با موقعيت منطقه از نظر وسعت و حجم نيروهاي دشمن، برخي ديگر از فرماندهان جنگ بر اجراي عمليات در منطقه بستان و سوسنگرد اصرار مي كردند. همچنين، آنها در پاسخ به استدلال مخالفان اجراي عمليات در اين منطقه بر چند موضوع تاكيد داشتند، از جمله اين كه دشمن انگيزه و تمايلي براي آفند ندارد و در عين حال قادر به عبور از رودخانه كرخه و بستن جاده اهواز- انديمشك نيست و اگر چنين بود، بي گمان پيش از اين اقدام مي كرد، افزون بر اين عقيده، با توجه به روحيه نيروي دشمن و فرماندهي متزلزل آنها عراق قادر به پاتك موثر براي تهديد جناح راست عمليات و يا عقبه نيروهاي عمل كننده نمي باشد، زيرا لازمه اين امر خروج از مواضع پدافندي و تحمل تلفات است كه دشمن آمادگي پذيرش آن را ندارد. بر همين پايه پيش بيني مي شود دشمن در اين منطقه، سرسختانه  در مواضع فعلي پدافند كند))

در پي تغيير فرماندهي نيروي زميني ارتش و مباحث طرح به هنگام انتخاب منطقه، عمليات آفندي در منطقه بستان و سوسنگرد در تقدم يكم قرار گرفت. دلايل اين تقدم، ويژگي ها و امتيازات عمليات در اين منطقه نسبت به ساير  مناطق بود. دلايلي مانند:

يا توجه به توان نيروهاي خودي نسبت به دو هدف ديگر، به آساني دست يافتني بود.

نزديكي بستان به مرزهاي بين المللي وتامين مرز به عنوان يك هدف مهم قابل دسترس بود و از نظر سياسي نيز بازتاب گسترده اي داشت.

تصرف بستان، پيوستگي خطوط دشمن از مهران تا خرمشهر را از هم         مي گسست و امكان پشتيباني متقابل شمال و جنوب بستان را از آن سلب   مي كرد.

هرگونه تهديد اهواز از محور سوسنگرد – بستان مرتفع مي شد.

بدين ترتيب، بر پايه ويژگي هاي مثبتي كه منطقه عملياتي بستان – سوسنگرد داشت، اين منطقه براي اجراي عمليات انتخاب و اقدامات ضروري براي آماده سازي آن آغاز شد.

 

 

موقعيت منطقه

 منطقه عمومي عمليات در شمال غربي اهواز قرار داشته و داراي زمين هاي مرتفع، پست و هموار مي باشد كه از شمال به ارتفاعات الله اكبر، ميش داغ و تپه هاي رملي، در جنوب به رودخانه نيسان و هويزه در غرب، از يك سو به دغاغله و رودخانه  نيسان و از سوي ديگر، به رودخانه سابله و نهر عبيد و روستاي صالح حسن و از آن جا به سمت تپه هاي رملي در شمال امتداد مي يابد و از شرق به هورالهويزه و تنگه چزابه و مرزهاي بين المللي محدود مي شود.

زمين منطقه در شمال، رملي و از جنس ماسه هاي  بادي است سمت بيشتر ارتفاعات منطقه، از شمال غربي به جنوب شرقي و شيب زمين در مكان هاي مختلف، متفاوت است.رودخانه هاي اين منطقه شامل رودخانه كرخه باعرض تقريبي 25 تا 400 متر و عمق 5/1 تا دومتر است كه عبور از آن بدون استفاده از پل هاي موجود، غيرممكن مي باشد،  رودخانه كرخه كور در حميديه كه از رودخانه كرخه منشعب شده و تغيير ميسر مي دهد، نهر سابله به عنوان شاخه جدا شده از كرخه و نهر نيسان به عنوان اصلي جدا شده از كرخه كه ابتدا به نام ماليكه وارد سوسنگرد شده و از آنجا به بعد نهر نيسان ناميده مي شود.

عوارض مصنوعي منطقه به اين شرح بود: جاده آسفالته سوسنگرد -پل سابله- بستان- جاده معروف به تعاون كه دشمن ساخته بود و از حد فاصل بستان ، سابله به پل نيسان  و به سمت جفير امتداد داشت، ميدان هاي مين و مواضع احداثي دشمن. آبادي هاي اين منطقه شامل دهلاويه ، برديه، دغاغله، سابله ، چزابه و ديگر روستاها مي باشد.

 

وضعيت دشمن

ارتش عراق پس از ناكامي در تصرف سوسنگرد و پيشروي به سمت اهواز، در خارج از شهرو غرب سوسنگرد مواضع پدافندي خود را با استفاده از موانع طبيعي و مصنوعي در محور جابرحمدان در شمال رودخانه كرخه و محورهاي دهلاويه ، سويداني و هويزه در جنوب كرخه به گونه اي مناسب تحكيم وتثبيت كرد.

عراقي ها پس از عمليات ثامن الائمه (ع)(ع) و تحمل ضربه مهلك ناشي از آن تمام توان خود را براي شناسايي تحركات و مقاصد نيروهاي خودي بسيج كرد و تا 60 درصد موفق به كشف اين اطلاعات شد. اما به دليل نقص اطلاعات، همچنان در ترديد به سر مي برد و در تجزيه و تحليل خود به اين نتيجه رسيده بود كه يكي از راه كارهاي احتمالي نيروهاي خودي و تمركز ((تلاش اصلي)) براي عمليات، در محور غرب سوسنگرد، عبور از پل سابله به سمت بستان و نيز ((تلاش پشتيباني))، از شمال كرخه و محور  الله اكبر ،  جنوب ارتفاعات رملي به سمت غرب تنگه چزابه مي باشد. دشمن براي مقابله با اين راهكارها ، تركيب و شكل استقرار نيروهاي خود را با استفاده از موانع موجود آرايش داده ارتش عراق كه براي پشتيباني و تقويت نيروهاي خود به پل هاي روي رودخانه كرخه وسابله و جاده شمالي- جنوبي متكي بود حفاظت و حمايت از پل ها را تشديد كرد. در عين حال عوارض رودخانه هاي منطقه تحرك فوق العاده و پشتيباني سريع را براي دشمن غيرممكن كرده بود.

 

استعداد دشمن

نيروهاي دشمن در شمال كرخه شامل تيپ 26 زرهي از لشكر 5، 93 پياده از لشكر 4 پياده كوهستاني، گردان 1 پياده از تيپ 23، تيپ 31 و 32 نيروي مخصوص و نيروهاي جيش الشعبي بود.

نيروهاي دشمن درجنوب كرخه شامل تيپ هاي 25 مكانيزه و 16، 30و 96 زرهي از لشكر 6 زرهي ، تيپ 48پياده  از لشكر 11 پياده، تيپ 12 زرهي از لشكر 3 زرهي، يك گردان از تيپ 32 نيروي مخصوص ، گردان 20 دفاع الواجبات ، نيروهاي كماندويي لشكر 7 پياده و نيروهاي جيش الشعبي بود.

دشمن پس از آگاهي از سمت تك نيروهاي خودي اقدامات زير را انجام داد:

جابه جايي تيپ 30 زرهي با تيپ 35،

تقويت منطقه غرب سوسنگرد با تيپ 30 نيروي مخصوص،

تمركز تيپ 31 نيروي مخصوص و گروه  هاي كماندو در شمال كرخه ، تنگه چزابه و پل هاي كرخه،

ايجاد تمركز در گردان هاي تيپ 12 در شمال كرخه و تنگه چزابه به عنوان نيروي احتياط و پاتك ،

ايجاد تمركز در تيپ 48 پياده و تيپ 93 در مثلث فينيخي و شمال كرخه،

ايجاد تمركز در گردان هاي تيپ 26 شمال كرخه به ويژه خطوط دوم،

تقويت خطوط دفاعي غرب سوسنگرد با تيپ 30 زرهي گردان هاي طارق و المثني،

جا به جايي تيپ 10 زرهي از منطقه مسيله به حوالي قرارگاه لشكر 6 زرهي به عنوان احتياط آن لشكر براي اجراي تك در منطقه غرب سوسنگرد،

تمركز در ذخيره مهمات توپخانه و تانك و سلاح ضد تانك و ضدهوايي و افزايش مهمات خطوط اول،

تمركز در تقويت نيروي حمايت از پل ها و تقويت سلاح و مهمات مربوط به آن،

 

 

اقدامات نيروهاي خودي پيش از عمليات

مهمترين اقدامات نيروهاي خودي حدفاصل عمليات هاي ثامن الائمه (ع)تا طريق القدس، عبارت بود از:

شناسايي خطوط و عمق دشمن مهمترين شناسايي عمق با هدف انهدام دشمن در شمال غربي رودخانه نيسان شامل منطقه غرب سوسنگرد و حاشيه هور و از  پشت دشمن در روستاهاي دفار، نهر كسر، شيخ محمود و تا حوالي بيت نعمه مي شد. براي شناسايي معابر خودي به دشمن و برعكس، شناسايي موانع مصنوعي  شامل ميادين مين، خاكريز ها و ساير تاسيسات و نيز شناسايي و ثبت تحركات و استعداد پشتيباني دشمن اعم از هوايي، هوانيروز، توپخانه و پدافند هوايي اقداماتي انجام گرفت. همچنين، منطقه شمال كرخه در حد فاصل جناح دشمن و ارتفاعات ميشداغ در منطقه رملي نيز شناسايي شد كه اطلاعات آن بسيار حائز اهميت بود و منجر به طرح ريزي عمليات به صورت احاطه اي شد و جاده معروف بر روي منطقه رملي نيز براساس همين اطلاعات و برابر نياز عمليات احداث شد و بدين ترتيب، امكان دسترسي نيروهاي خودي در خيز اول به عقبه دشمن در تنگه چزابه فراهم شد

سازمان دهي نيروهاي مردمي به كوشش و تدبير سپاه پاسداران به گونه اي كه در محاسبات عمليات، ميزان استعداد و توان سپاه به عنوان يكي از عوامل تعيين كننده در آغاز عمليات و كسب موفقيت مورد تاكيد قرارگرفت.

طرح ريزي عمليات بر پايه شناسايي از منطقه و توان موجود نيروهاي خودي و انجام دادن برخي جا به جايي ها و تقويت منطقه كه با ظرافت و دقت خاصي انجام گرفت.

نزديك كردن خطوط خودي به دشمن با ايجاد خاكريز هاي كوتاه.

اجراي طرح آب براي محدود كردن خطوط پدافندي و آزاد كردن نيرو.

 احداث جاده اي به طول 15 تا 20 كيلومتر در زمين هاي رملي شمال منطقه عملياتي ** كوشش برادران جهاد سازندگي.

در پي شهادت برخي از فرماندهان ارتش و سپاه پس از عمليات ثامن الائمه (ع)، انتصاب هاي جديد موجب تغييراتي در مديريت جنگ شد كه در گسترش و تعميق همكاري سپاه و ارتش نقش به سزايي داشت.

 

طرح عمليات

الف :ماموريت و اهداف

در طرح كربلاي 1 پيش بيني شده بود كه نيروهاي سپاه و ارتش مي بايست با عمليات آفندي وسيع و انهدام گسترده قواي دشمن در اين منطقه توان رزمي و ميل جنگ جويي نيروهاي متجاوز را به شدت كاهش دهند و براي اجراي آفند نهايي جهت بيرون راندن دشمن از سرزمين هاي اشغالي آماده باشند. اهداف اين عمليات عبارت بودند از:

قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تامين تنگه چزابه       

آزاد سازي شهر بستان و 70 روستاي ديگر ،

رسيدن به مرز بين المللي در منطقه شيب و هورالعظيم،

آزاد سازي منطقه اي به وسعت نزديك به 350 كيلومتر مربع ،

در واقع، لازمه اجراي اين ماموريت، تامين سه هدف شامل بستان، غرب سوسنگرد تا هور و شمال رودخانه نيسان بود. اين اهداف تاثير متقابل ويكساني بر يكديگر داشتند و تامين يكي از آنها بدون تامين دو هدف ديگر و يا حداقل، هدف مجاور، ممكن نبود و نگه داري هدف را بي نهايت مشكل و حتي غيرممكن مي ساخت.

ب :سازمان رزم:

از نيروهاي شركت كننده از ارتش جمهوري اسلامي در اين عمليات عبارت بودند از:

تيپ 1 زرهي از لشكر 16 قزوين

تيپ 1 از لشكر 77 پياده خراسان

تيپ 3 زرهي از لشكر 92 زرهي اهواز.

همچنين سه گردان توپخانه تقويت شده براي كمك مستقيم به تيپ هاي عمل كننده مامور شده بودند.

نيروهاي شركت كننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز در اين عمليات عبارت بودند از:

تيپ 1 عاشورا به استعداد 9 گردان پياده،

تيپ 2 كربلا به استعداد سه گردان پياده،

تيپ 3 امام حسين (ع) با هشت گردان پياده،

تيپ 4 امام سجاد(ع) با چهار گردان پياده،

تيپ امام حسن (ع) با سه گردان به عنوان احتياط،

 

در مجموع، استعداد نيروهاي ارتش شامل شش گردان تانك، شش گردان مكانيزه و يك گردان پياده و 30 آتشبار توپخانه بود. استعداد نيروهاي سپاه نيز شامل 27 گردان پياده، دو گردان مكانيزه يك گردان تانك و دو گردان تقويت شده ادوات بود

در اين طرح براساس گزارش قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي، توان رزمي نيروهاي خودي و دشمن اين گونه مقايسه شده است:

((از نظر تعداد تانك به نسبت 5/2 به يك و از نظر تعداد يگان هاي مكانيزه  نسبت به دو به يك بر او برتري داريم و از نظر تعداد نفربر يك به يك مساوي و از نظر يگان هاي پياده، ما با احتساب سپاه پاسداران به نسبت چهار به يك بر او برتري داريم از نظر آتش توپخانه، ما به نسبت  5/2 به يك بر او برتري داشته ولي چنانچه محدوديت مهمات همچنان ادامه يابد و مرتفع نگردد اين نسبت تقليل مي يابد... دشمن با توجه به دارا بودن يك تحرك عالي واحداث جاده در منطقه اشغالي داراي امكانات يك واكنش سريع و شديد در مقابل ما بوده و نسبت دارا بودن يگان احتياط و تقويت در سطح تيپ زرهي با مكانيزه سه به يك به نفع دشمن برآورد مي شود)).

اين گزارش عنصر اصلي برتري بر دشمن را حضور سپاه و روحيه تهاجمي اش مي داند:

((تفوق غيرقابل انكار ما بر دشمن ميل جنگ جويي و روحيه تهاجمي سپاه پاسداران مي باشد كه به نيروهاي رزمنده ارتش نيز توانايي تازه مي دهد)).

همچنين، در اين گزارش آمده است كه دشمن، از نظر وضعيت زمين و نيروي هوايي بر نيروهاي خودي برتري دارد در پايان گزارش نيز به عنوان نتيجه گيري آمده است:

((از نظر عوامل فيزيكي، توان رزمي به غير از يگان هاي پياده و احتمالاً توپخانه برتري با دشمن ولي از نظر عوامل نامحسوس مانند روحيه تهاجمي نيروهاي رزمنده و ميل بر پايان دادن جنگ و شكست متجاوز برتري با ما خواهد بود)).

 بنابراين در برآورد قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي عنصر اصلي برتري نيروهاي خودي بر دشمن نيروهاي پياده و از نظر عوامل نامحسوس روحيه تهاجمي و ميل جنگ جويي ذكر شده است كه اساساً  هر دور مورد متكي به حضور نيروهاي سپاه بود.

 

ج: طرح مانور

در طرح ريزي عمليات طريق القدس  بر پايه تجارب به دست آمده از عمليات هاي پيشن و شناختني كه از تدابير پدافندي دشمن مبني بر پدافند عمق دار و پاتك هاي سريع و سنگين وجود داشت، دست يابي به نيروهاي احتياط دشمن مورد تاكيد قرار گرفت.  با توجه به اين كه مواضع دشمن در محور شمالي شامل رودخانه كرخه واقع در غرب تپه هاي الله اكبر به لحاظ وضعيت زمين، ضعيف بود و همچنين، دشمن درك روشني از طرح عمليات اين محور نداشت. لذا اين منطقه به عنوان تاكتيك ويژه عمليات كه عبور از منطقه رملي و دور زدن رده هاي دو و سوم دشمن در عمق بود مورد توجه سپاه قرار گرفت.

در اين حال، برادران قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در جنوب، بنابر تفكر كلاسيكي، ***  عمليات در اين محور را بسيار سخت و تا اندازه اي ناممكن مي دانستند. در برآورد اين قرارگاه از طرح مانور چنين آمده است:

(( در شمال كرخه براي تك به دشمن و تامين هدف خود در شمال بستان ما مجبور به عبور از مواضع بسيار مستحكم پدافندي دشمن هستيم كه به شكل عصا بوده كه داري 5/8 كيلومتر طول و در جنوب به مانع رودخانه كرخه و در شمال به تپه هاي رملي دامنه ميشداغ متكي ميگردد)).

در اين برآورد همچنين با توجه به امكان مانور در اين منطقه، آمده است:

((هرگونه مانور احاطه اي يا دوراني توسط نيروهاي زرهي و مكانيزه غير مقدور بوده و در صورت عدم موفقيت نيروهاي پياده و پاسدار – كه بايد به هر طريق در اين مانع نفوذ كرده و آن را ساقط نمايند- ما مجبور به اتخاذ تك جبهه اي به اين مانع و تمركز تلاش در چند نقطه براي رخنه در آن هستيم و بخوبي روشن است كه تك جبهه اي نيروهاي زرهي و مكانيزه به چنين مانع عظيمي اگر صد در صد با شكست توام نباشد با تلفات و ضايعات غيرقابل تصوري همراه خواهد بود)).

بنابراين تحليل، نيروهاي ارتش كه بيشتر زرهي و مكانيزه بودند، با توجه به زمين منطقه، عقيده داشتند كه امكان تك جبهه اي ناممكن است و عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي را با توجه به مشكلات آن، تا اندازه اي دشوار مي دانستند. به عقيده آنها اگر عمليات از اين محور صد در صد با ناكامي همراه نباشد، دست كم داراي تلفات و ضايعات غيرقابل تصوري خواهد بود. به همين دليل در اين برآورد تاكيد شده است:

((مگر آن كه اين موانع قبل از هجوم يگان هاي تانك و مكانيزه با اجراي تك سريع  توام با غافل گيري يگان پياده و به ويژه سپاه پاسداران از زمين هاي رملي شمالي، تسخير و سقوط كرده و با استفاده از معابر ايجاد شده در ميادين مين و برداشتن سيم خاردار و مواضع ضد تانك و بريدن خاك ريز نيروهاي مكانيزه و زرهي به خاكريزهاي بعدي مانور نمايد)).

بدين ترتيب،  برادران قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در جنوب طرح ريزي عملياتي بر پايه عبور نيروهاي سپاه از تپه هاي رملي در شمال را به عنوان محور اصلي تهاجم، نادرست ارزيابي كرده و بر اين باور بودند كه ناكامي در اين محور،  به ناكامي  در ساير محورها مي انجامد، در صفحه 7 اين برآورد. نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي آمده است:

((مشكل بزرگ كار ما تك سريع و غافل گير كننده سپاه پاسداران و عناصر پياده با دور زدن جناح شمالي و سرازير شدن به سنگرهاي متجاوزان در داخل خاكريز است كه بايد دقيقاً طرح ريزي، شناسايي محاسبه تهيه و تدارك و سپس اجرا گردد)).

ترديدهاي موجود در برآورد قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي سبب شد تا فرماندهي وقت اين نيرو سرهنگ صياد شيرازي، پس از مطالعه اين برآورد و تشكر از تهيه كنندگان  آن كه براساس آگاهي هاي عملي و تخصصي خود و واقعيت هاي موجود در ميدان نبرد آن را تهيه كرده بودند نكاتي را به آنها گوشزد كند كه بسيار با اهميت بود:

((همان طوري كه كرارا تذكر داده ام بسياري از كيفيت هاي رزمي كلاسيك يگان هاي ما حقيقت ندارد و بسياري كيفيت هاي رزمي جديد در صحنه هاي رزم ما ظهور كرده است كه برادرانم تقريبا شناخت كاملي از آن نداشته و آن را در برآورد خويش منظور نمي كنند)).

شهيد صياد شيرازي همچنين در حاشيه متن برآورد نوشت:

((تركيب مقدس نيروهاي رزمنده ارتش و سپاه در صورتي كه با خوبي به كارگرفته شود و هدايت گردند، بسياري از موارد ذكر شده در بند معايب را خنثي مي كند)).

در ادامه اين حاشيه آمده است:

((با عدم شناختي كه دشمن به اين كيفيت ها دارد و پشتيبان واقعي ما خدا مي باشد، حمله را آغاز و به ياري پروردگار يكتا پيروزي شايسته را نصيب رزمندگان اسلام خواهيم كرد))

بدين ترتيب،  با وجود برخي ترديدها ، طرح ريزي مانور عمليات از محورهاي مختلف انجم گرفت كه به آن اشاره مي شود:

 

شمال رودخانه كرخه به عنوان تلاش اصلي

چنانكه ذكر شد عمليات در اين محور از اهميت ويژه اي برخوردار بود زيرا دشمن تصور نمي كرد كه نيروهاي خودي از اين محور دست به حمله بزنند علاوه بر آن،  همزمان با آغاز درگيري، نيروهاي احتياط نيز مي توانستند به عمق دشمن تعرض كنند و در صورت كسب موفقيت، عمليات در محور جنوبي با تك جبهه اي مي توانست موفق شود.

در اين محور، تيپ 4 امام سجاد (ع) به همراه يك گردان تانك ارتش ماموريت داشتند با پشت سر گذاشتن استحكامات دشمن، و پيشروي در عمق، با استفاده از جاده اي كه جهاد سازندگي احداث كرده بود به تنگه چزابه  حمله كنند و تيپ امام حسين (ع) و تيپ 3 لشكر 92 زرهي نيز ماموريت داشتند در تك جبهه اي با دشمن درگير شوند.

غرب سوسنگرد (از جنوب رودخانه كرخه تا رودخانه ميسان )

گستردگي زمين منطقه، هدف هاي متعدد موجود كه در آن، جبهه اي بودن عمليات و نيز مواضع مستحكم دشمن در اين منطقه موجب انتخاب دو محور شد:

الف: جاده سوسنگرد – بستان، از دهلاويه تا نهر سابله هدف اين محور الحاق با تيپ امام حسين (ع) و تصر ف بستان بود، لذا اين محور اهميت خاصي داشت. اساساً موفقيت در اين محور به طور كامل بستگي به موفقيت در محور شمالي (عبور از     تپه هاي رملي) داشت.

در اين محور تيپ 2 از لشكر 16 زرهي ارتش و تيپ 2 پياده كربلا از سپاه ماموريت داشتند، با جمله به مواضع دشمن و انهدام آنها پل هاي سابله را تصرف كرده و با تامين جناح جنوبي پل حاج مسلم و تامين شهر بستان، پس از عبور از پل رميم، تا منطقه جنوب پل ابوچلاچ را تامين كنند. در اين محور نيز مقرر شد ابتدا نيروهاي سپاه با حمله به مواضع دشمن و انهدام آنها هدف ها را تصرف و تامين كنند، سپس تيپ 2 از لشكر 16 براي پشتيباني تك، وارد عمل شود.

ب: از ميله 2 تا دغاغله: هدف اصلي در اين محور انهدام نيروهاي دشمن در منطقه شمال رودخانه نيسان بود. در اين محور تيپ 1 از لشكر 16 زرهي ارتش و تيپ 1 پياده عاشورا از سپاه ماموريت داشتند كه همزمان با محورهاي ديگر، تك را آغاز كنند و پس از انهدام دشمن و تصرف و تامين پل ها و سرپل هاي دشمن، روي رودخانه نيسان و حاشيه آن ضمن پدافند در كناره شمالي اين رودخانه، بنا به دستور آماده شوند تا در جنوب اين پل ها، ادامه تك دهنده نيروهاي دشمن را در اين منطقه منهدم كرده و پس از آن، در حد فاصل آب گرفتگي هويزه تا روستاي ابوسخيل (رفيع) پدافند كنند.

 

 تشريح عمليات

با وجود مشكلاتي كه در زمان طرح ريزي و تهيه مقدمات عمليات طريق القدس وجود داشت- از جمله احداث جاده منطقه تپه هاي رملي – عمليات در ساعت 30 دقيقه پس از نيمه شب 8 آذر 1360 با رمز ((يا حسين (ع))) و با تكيه بر تاكتيك ويژه، يعني عبور نيروهاي سپاه از منطقه رملي به عنوان محور اصلي تهاجم، آغاز شد. به هنگام شروع عمليات باران به شدت مي باريد امر سبب شد تا نيروي دشمن -علي رغم  هوشياري نسبي- تصور كنند ريزش باران  موجب انصراف رزمندگان از اجراي عمليات خواهد شد، به همين دليل، با خيال آسوده به درون سنگرهاي خود خزيدند. در حاليكه بارش باران در منطقه رملي موجب چسبندگي در سطح زمين و در نتيجه سهولت، در حركت نيروها شد.

در محور شمالي رزمندگان براي تصرف و تامين تنگه چزابه از سه محور عمل كردند. در مرحله اول: نيروهاي خودي خاكريز عصا شكل دشمن را به عنوان خاكريز خط مقدم تصرف و منطقه جابر حمدان تا تپه هاي شني را پاك سازي كردند در محور دوم، اين نيروها از ديدگاه شماره 1 ،در تپه هاي شني وارد عمل شده و موفق به انهدام احتياط رده اول دشمن شدند. در محور سوم كه ديدگاه شماره 3 در شمال تپه هاي شني آغاز شده بود، نيروهاي خودي با دو فلش، نيروهاي احتياط رده دوم و توپخانه دشمن را مورد حمله قرار دادند.

در اين حال، دشمن كه به هيچ وجه انتظار حمله در حالت باراني، آن هم در محور شمالي را نداشت كاملاً غافل گير شد. رده هاي اول و دوم احتياط و توپخانه دشمن كه در اين منطقه مستقر بودند از پشت مورد حمله قرار گرفتند و در كمتر از يك ساعت پس از شروع درگيري آتش توپخانه دشمن خاموش شده و تعداد 19 قبضه توپ 152 ميليمتري، سالم به دست نيروهاي خودي افتاد. اجراي مانور با تانك هاي غنيمتي -در عمليات ثامن الائمه (ع)- دشمن را در اين محور كاملاً گيج كرده بود، زيرا دشمن در حالي كه هرگز حتي عبور نيروهاي پياده را از روي تپه هاي رملي تصور نمي كرد و اين امر را تنها با هلي برد امكان پذير مي دانست شاهد حضور تانك هاي ايران در مقابل خود بود. با نفوذ نيروهاي خودي به عمق مواضع دشمن از محور شمال، مقر تيپ 26 زرهي از لشكر 5 عراق تسخير شد و كليه نيروهاي اين تيپ- به جز شمار اندكي از فرماندهان آن -به هلاكت رسيدند.

در محور جنوبي، حمله نيروهاي خودي از دو محور و با هدف تصرف بستان و انهدام نيروهاي دشمن در شمال منطقه نيسان آغاز شد، ولي با وجود موفقيت در برخي از محورها، پيشروي نيروها بنا به دلايلي از جمله هوشياري دشمن، متوقف شد. چنان كه در محور دهلاويه، با آن كه نيروهاي خودي از موانع و استحكامات دشمن عبور كرده و پل سابله را تصرف كردند، ولي در يك تك جبهه اي و با افزايش فشار دشمن، در جاده بستان زمين گير شدند. در محور سويداني نيز نيروهاي خودي با وجود پيشروي در مواضع عراق و تصرف يكي از پل هاي دشمن بر روي رودخانه نيسان، با روشن شدن هوا مجبور شدند در مواضع مناسب تري استقرار يابند.

يروزي كامل عمليات در محور شمالي و لزوم تداوم آن سبب شد تا شهر بستان كه از اهداف محور جنوبي بود، در ساعت 9 صبح روز اول عمليات به دست نيروهاي محور شمالي آزاد شودو عراقي ها كه در نزديكي پل سابله مستقر بودند مي توانستند با پاتك خود تمام دست آوردهاي عمليات را تهديد كرده و بستان را دوباره به اشغال درآوردند . به همين دليل كليه تلاش ها در روز اول و شب دوم به تثبيت منطقه تصرف شده معطوف شد. اما هوشياري دشمن، جبهه اي بودن تك و تعجيل در اجراي عمليات موجب ناكامي در محور جنوبي شد.

 

واكنش دشمن

در نخستين ساعات روز اول عمليات يگان هاي زرهي و مكانيزه دشمن براي جلوگيري از حمله نيروهاي خودي به داخل تنگه چزابه و ممانعت از پيشروي آنها دست به پاتك زدند. مسدود بودن جاده بستان به شيب سبب شد كه نيروهاي تقويتي دشمن از محور عماره شيب وارد منطقه عملياتي شوند. در اين حال نيروهاي خودي تمام تلاش هاي سنگين و اوليه نيروهاي دشمن را در داخل تنگه چزابه و نزديكي پل سابله سركوب كردند در همين حال بمباران شديد شهر بستان در دستور كار نيروهاي عراقي قرار گرفت.

دشمن براي بازپس گرفتن منطقه، در بعد از ظهر روز اول عمليات پاتكي را طرح ريزي كرد كه براساس اين طرح قرار بود  نيروهاي دشمن با تاريك شدن هوا از سه محور حمله خود را آغاز كرده و در شهر بستان با يكديگر الحاق كنند. هدف اين پاتك بازپس گيري شهر و تمام منطقه تصرف شده بود قرارگاه نيروهاي شيب ازشمال و قرارگاه فرماندهي لشكر 5 مكانيزه ازجنوب فرماندهي اين عمليات را بر عهده داشتند.

 اين دو  قرارگاه تابع سپاه چهارم ارتش عراق بودند. همچنين دشمن تصميم گرفت علاوه بر پل سابله و پل تعاون دو پل مهندسي ديگر براي عبور يگان ها بر روي رودخانه سابله نصب كند.

يگان هاي ستون اول شامل تيپ گارد رياست جمهوري، تيپ 31 نيروي مخصوص تيپ 32 نيروهاي ويژه، تيپ 17 زرهي ، تيپ هاي 18،19،36 و 39 پياده و گروهان هاي كماندو ، قرار بود در محور پاسگاه شيب تنگه شيب و شهر بستان حركت و پيشروي كنند.

يگان هاي ستون دوم شامل تيپ هاي 12 و 30 زرهي تيپ 25 مكانيزه، تيپ 48 پياده، گردان دوم تيپ 96 پياده قاطع البصره از جيش الشعبي مي بايستي در محور رودخانه نيسان پل سابله و شهر بستان حركت و پيشروي مي كردند.

يگان هاي ستون سوم شامل تيپ 16 زرهي، تيپ هاي 2 و 15 پياده مكانيزه و يك گردان از تيپ 33 قرار بود در محور رودخانه نيسان، پل تعاون و شهر بستان پيشروي كنند.

بدين ترتيب در ساعت 22 ، ستون اول دشمن كه تيپ گارد پيشا پيش آن قرار داشت، پيشروي خود را از منطقه تجمع شيب آغاز كرد ولي در داخل تنگه يا مقاومت شديدي رو به رو شد. در اين حال، با آن كه تيپ 32 نيروي مخصوص دشمن براي تقويت اين ستون وارد عمل شد،  ولي اوضاع بهبود نيافت. چنان كه سرانجام، ستون دشمن  روز بعد با روشن شدن هوا و با وجود پيشروي نيروهاي تيپ 17 زرهي عراق- كه بانيروهاي پياده تقويت شده بودند موفق به پيشروي نشد و عقب نشيني كرد. فرماندهي دشمن در ساعت 3 بامداد به تيپ الوليد دستور داد، از پل سابله عبور كرده و سرپل را توسعه دهد تا نيروها از اين محور بتوانند به سمت بستان حركت كنند. توقف يگان هاي ستون اول و كندي در پيشروي يگان هاي ستون دوم سبب شد تا فرماندهي دشمن با استفاده از موفقيت به دست آمده ، در اين محور فرمان پيشروي به سمت بستان  را صادر كند. يگان هاي ستون سوم به طور كامل از اجراي ماموريت خود بازماندند، زيرا نتوانستند سرپل را اشغال يا حتي از آن عبور كنند.

 

روز دوم عمليات،  فرماندهي دشمن به يگان هاي ستون دوم و سوم دستور عقب نشيني داد علت شكست پاتك دشمن بيشتر متاثر از عوامل زير بود:

حجم فراوان يگان هاي دشمن در منطقه اي محدود،

سرعت و شتاب دشمن در طرح ريزي پاتك،

مشاركت يگان هاي در پاتك كه مورد تهاجم نيروهاي قرار گرفته بودند و از روحيه و انسجام لازم برخوردار نبودند ،

مقاومت نيروهاي خودي،

اجراي آتش مناسب روي دشمن ،

به كارگيري مناسب سلاح اي ضدزره،

بدين ترتيب تلاش دشمن در روز اول شب دوم و روز دوم عمليات به شكست انجاميد. تصرف پل سابله* به دست يگان هاي دشمن مي توانست تمام دست آوردهاي عمليات را مورد تهديد قرار دهد. در روزهاي بعد، دشمن با وجود  تلاش هايش در تنگه چزابه و پل سابله موفقيتي كسب نكرد و نيروهاي خودي پس از شش روز، منطقه تصرف شده را پاك سازي و تامين كردند. نيروهاي  خودي در ادامه براي آزاد سازي منطقه ميان شمال رودخانه نيسان و جنوب رودخانه سابله، سعي در طرح ريزي عمليات كردند ولي با عقب نشيني ناگهاني دشمن به شمال رودخانه نيسان نيروهاي خودي بدون اجراي عمليات بر منطقه مسلط شدند.

 

 

خسارات و تلفات وارده به دشمن

در اين عمليات 180 دستگاه تانك و نفربر ،  200 دستگاه خودرو و همچنين جهار فروند هلي كوپتر و 13 فروند هواپيماي دشمن منهدم شد. همچنين ، 3500 تن از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند و 546 تن ديگر به اسارات نيروهاي خودي درآمدند و بيش از 15 تيپ دشمن از 10 تا 90 درصد منهدم و از صحنه نبرد خارج شدند. 170 دستگاه تانك و نفربر ، 19 قبضه توپ 152 ميلي متري ، 250 خودرو ، 70 قبضه ضد هوايي 23 و 14 ميلي متري و تعدادي ماشين آلات مهندسي نيز به دست نيروهاي خودي افتاد.

 

ارزيابي عمليات

امام خميني در نخستين واكنش در برابر پيروزي در عمليات طريق القدس ، به اصلي اشاره فرمودند كه جوهره و باطن تحولات اخير و پيروزي ها به شمار مي رفت و فراتر از پيروزي ظاهري در عمليات بود و از آن به عنوان فتح الفتوح نام بردند.

((آنچه براي اين جانب غرور انگيز و افتخارآفرين است ، روحيه بزرگ و قلوب سرشار از ايمان و اخلاص و روح شهادت طلبي اين عزيزان- كه سربازان حقيقي ولي الله الاعظم ارواحنا فداه هستند – مي باشد و اين است فتح الفتوح))

امام سه روز بعد ، در ديدار با گروهي از نظاميان كه از بخش هاي مختلف ارتش و سپاه بودند ضمن برشمردن آثار جنگ در ايجاد روحيه تحرك ، درباره نتايج وحدت ارتش و سپاه و تاثير آن در كسب پيروزي فرمودند:

((شما مي بينيد كه در هر جايي كه سپاه پاسداران و ارتش و ساير قواي مسلح با هم مي شوند ، پيروزي عظيم نائل مي شود)).

شايد بتوان گفت: حضور چشمگير و نسبتاً گسترده نيروهاي مردمي در عمليات    طريق القدس برجسته ترين ويژگي اين عمليات بود آيت الله خامنه اي ، رييس وقت شوراي عالي دفاع ، در پايان جلسه اين شورا در اين باره گفتند:

((در اين عمليات (طريق القدس) نقش بسيار مهم نيروهاي مردمي كاملاً آشكار شد ، يعني تراكم نيروي مردمي مشتاق جهاد و شهادت به قدري بود كه اين نكته به وضوح به چشم مي خورد...)).

علاوه بر نيروهاي نظامي و ارتش و سپاه در اين منطقه كه نيروهاي زيادي بودند عمدتاً نيروهاي بسيج مردمي و جوانان رزمنده ما بودند))

سردار غلامعلي رشيد در تجزيه و تحليل سلسه عمليات هاي آزاد سازي مناطق اشغالي ، در سمينار مشورتي فرماندهان سپاه در اين باره گفت:

((من فكر مي كنم ويژگي اصلي عمليات به كارگيري مردم براي اولين بار در سطحي گسترده بود وقتي با 30 گردان براي اولين بار در عمليات طريق القدس وارد عمل كرديم ، مي توانيم بگوييم براي اولين بار ما از بسيج مردمي و سپاه به صورت گسترده استفاده كرديم و نتيجه عالي گرفتيم)).

تاكتيك ويژه در عمليات طريق القدس ، با عبور از منطقه تپه هاي رملي كه بر پايه خلاقيت ، ابتكار عمل و شجاعت نيروهاي مردمي و انقلابي بود ، نقش اصلي و تعيين كننده اي در كسب پيروزي داشت. دشمن پيش از عمليات سمت اصلي تك نيروهاي خودي را تك جبهه اي با اتكا بر جاده سوسنگرد – بستان ازميزان نيروهاي شركت كننده نيز نداشت لذا ، با وجود هوشياري نسبت به اجراي عمليات طريق القدس از لحاظ تاكتيكي غافلگير شد. اين ويژگي هاي تاكتيكي سبب شد تا در عمليات  پس از پيشروي نيروهاي خودي دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقب نشيني كند سردار محسن رضايي در اين زمينه چنين مي گويد:

((من به برادرها گفتم كه اگر ما تنگه چزابه را بگيريم و پشت رودخانه كرخه پدافند كنيم دشمن از اين منطقه عقب نشيني مي كند تقريبا يك هفته  ،10 روز بعد ديگر دشمن خودش از اين جا عقب نشيني كرد))

 

 

ضربه قاطعي كه در اين عمليات به لحاظ ويژگي هاي تاكتيكي بر دشمن وارد شد نتايج اساسي و استراتژيكي در پي داشت ، چنان كه بر اثر اين ضربه ، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن ديگر نتوانست اين تعادل را بازيابد. در مورد ابعاد و ويژگي هاي اين عمليات و نتايج آن ، يكي از كارشناسان نظامي غربي مي گويد:

((عمليات طريق القدس ، نتايج مهم عملياتي را در برداشت با اين تلاش وسيع ايراني ها در جنگ تا اين مرحله، قدرت برنامه ريزي عملياتي و مهارت هاي فرماندهي و كنترل شان تا حدود زيادي افزايش يافت. در واقع ، اين عمليات بيانگر لياقت ايراني ها در ايجاد و كنترل عمليات نظامي مختلف در سطح وسيع بود ثانياً پاتك بستان ، ايران را قادر ساخت براي نخستين بار با موفقيتي چشمگير تاكتيك هاي موج انساني را كه تاكتيك حاكم بر جبهه هاي جنگ شد به مرحله آزمايش درآورد)).

در واقع نتايج ناشي از حضور مردم در صحنه نبرد و تبيين استراتژي جديد در جنگ منجر به تحقق شيوه جديدي از جنگ شد كه غربي ها از آن بيشتر به عنوان ، تاكتيك       موج هاي انساني **نام مي برند تاكتيكي كه در مرحله آزمايش با موفقيت چشمگيري همراه شد. اين ملاحظات سبب شده تا نقش سپاه و نيروي هاي مردمي در روند جنگ از جايگاه بالايي برخوردار شده و موقعيت سپاه در جنگ تثبيت شود.

آنتوني كردزمن يكي ديگر از كارشناسان نظامي، درمورد تاكتيك اين عمليات و تاثير آن در روند جنگ، با نگاهي مغرضانه مي نويسد:

((عمليات طريق القدس از لحاظ تاكتيكي هيچ تفاوتي با عمليات گذشته ايرانيان نداشت، با اين حال فرماندهان سپاه پاسداران و و روحانيان متقاعد شدند كه پاسداران مي توانند بدون   طرح ريزي هاي پيجيده نظامي و پشتيباني ارتش، از طريق حمله مستقيم و با استفاده از احساسات مذهبي در جنگ پيروز شوند.

در حالي كه پيروزي در عمليات حاصل پيچيدگي طرح و عمليات و ويژگي تاكتيكي آن بود و همين مسئله منجر به غافل گيري دشمن شد، ولي كردزمن با نگاهي معرضانه، اين ابعاد را انكار ميكند در اين حال، ويليام اف هيكمن يكي از فرماندهان نيروي دريايي امريكا استفاده از نيروي پياده را يك تغيير استراتژيكي عمده نام نهاد و مي نويسد:

(( در اين عمليات كه ايراني ها آن را عمليات طريق القدس نام گذاري كردند، يك تغيير استراتژيكي عمده به چشم مي خورد،  ايراني ها به استراتژي استفاده از نيروهاي پياده و سرمايه گذاري بر روي احساسات آنها، جهت غلبه بر كمبود تجهيزات نظامي روي آورده اند)).

بدين ترتيب، علاوه بر شكل گيري تاكتيك جديد عملياتي و بلوغ و تكامل آن ذهنيت و باورهاي غلط دشمن درباره توان نيروهاي خودي نيز در هم ريخت، به گونه اي كه نسبت به ادامه حضور در مناطق اشغالي دچار ترديد شد و براي تصميم گيري در اين زمينه نياز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقب نشيني از شمال رودخانه نيسان به اعتقاد برخي از صاحب نظران نظامي نخستين تحول در باور و نگرش دشمن بود كه ظاهر شد، ولي فرماندهي دشمن زماني توانست در اين مورد تصميم بگيرد كه با منهدم شدن بخش گسترده اي از توان نظامي اش مواجه شد و شكست سنگيني را پذيرفت.

 

پس از طريق القدس

تحولات سياس نظامي جنگ پس از عمليات طريق القدس وارد مرحله جديدي شد. در اين مرحله نشانه ها و آثار ناتواني و هزيمت عراق براي حاميان و متحدانش آشكار شد و در مقابل توان نظامي رو به رشد ايران به نمايش گذاشته شد در واقع، پيدايش وضعيت جديد به منزله تغيير تدريجي موازنه جنگ به سود ايران ارزيابي مي شد به همين دليل، وقوع برخي رخدادها در حدفاصل عمليات طريق القدس تا عمليات فتح المبين از اين نظر قابل تامل بوده و از اهميت بالايي برخوردار است.

دشمن براي تصميم گيري نهايي نياز به زمان و حفظ موقعيت خود داشت در اين وضعيت با توجه به اين كه ابتكار عمل در دست نيروهاي خودي بود، لذا تداوم عمليات و سرعت لازم در اجراي عمليات بعدي نقش تعيين كننده اي در شكست سريع دشمن داشت به همين دليل دشمن دست به تلاش هايي زد كه قابل توجه است.

يكي از تلاش ها حمايت از نيروهاي ضد انقلاب در داخل كشور بود، زيرا دشمن تصورمي كرددر صورت تثبيت اوضاع كشور و تاثيرات فراينده آن در داخل تحولات نظامي به سود ايران و به زيان عراق پرشتاب تر خواهد شد بنابراين، حمايت عراقي ها از نيروهاي ضد انقلاب با اين اميد انجام گرفت كه بار ديگر اوضاع داخلي كشور متشنج و بي ثبات شود. نيروهاي ضد انقلاب نيز كه موقعيت شان رو به ضعف نهاده بود بهبود وضعيت خود را در كسب حمايت خارجي ارزيابي مي كردند بنابراين، اهداف مشترك براي تداوم حيات ضد انقلاب در داخل و جلوگيري از پيروزي جمهوري اسلامي در جبهه هاي جنگ منجر به همكاري گروهك ها و حكومت عراق شد.

عراقي ها در حالي كه در وضعيت نامساعدي قرار داشتند،  همچنان همان شعارهاي ماه هاي نخستين جنگ را طرح مي كردند، طه ياسين رمضان، معاون اول نخست وزير و فرمانده ارتش خلقي طي مصاحبه اي گفت:

((ما به اين نكته تاكيد مي كنيم كه جنگ به پايان نخواهد رسيد مگر اين كه رژيم حاكم بر ايران بطور كلي منهدم شود! زيرا اختلاف اساسي بر سر چند صد كيلومتر مربع زمين يا نصف شط العرب كه سبب بروز جنگ شده بود نيست. نبابراين، جنگ ما با ايران بر خلاف آنچه بعضي از خائنين به ملت عرب ادعا مي كنند، يك جنگ مرزي نيست كه بتوان آن را به تعويق انداخت، بلكه در حقيقت جنگ سرنوشت است))