1-انهدام بخش وسيعي از نيروي زميني دشمن،
2-آزاد سازي بخش مهمي از مناطق اشغالي در منطقه جنوب كشور،
3-آزاد سازي نيروهاي پدافندي خودي از مناطق اشغالي ،
4-افزاش توانايي نيروهاي خودي در طرح ريزي و اجراي عمليات،
5-افزايش تسلط اطلاعاتي بر دشمن.
سرلشگر محسن رضايي در مورد سرعت عمل يكي از اصول عمليات ميگويد: ((اصل سوم كه ما رعايت كرديم. سرعت عمل بود يعني با مشكلاتي كه ما داشتيم، هرچه فاصله عمليات فتح المبين با عمليات بيت المقدس بيشتر مي شد ،وضع منطقه پيچيده تر مي شد. دشمن مي خواست به هر قيمتي شده منطقه را حفظ كند دشمن صد درصد مي دانست كه حركت بعدي ما همين منطقه است، لذا زمان اهميت داشت به محض اين كه عمليات فتح المبين تمام شد به برادرها گفتم آماده شويم، بايستي به سرعت برويم به سمت خرمشهر)).
(سرلشگر محسن رضايي درس هاي تجزيه و تحليل جنگ ايران و عراق دانشكده فرماندهي و ستاد دوره عالي جنگ(19/5/1374)
علل انتخاب منطقه:
چنانچه كه اشاره شد، منطقه عمومي غرب رودخانه كارون به عنوان آخرين منطقه اشغالي جهبه جنوب كه همچنان در دست دشمن قرار داشت، براي انجام در روند سلسه عملياتهاي آزاد سازي مناطق اشغالي انتخاب شد، گفتني است، بر خلاف گذشته كه در زمينه انتخاب منطقه براي عمليات گاهي بين فرماندهان نظامي اختلاف نظر بوجود مي آمد، در مورد اين منطقه اتفاق نظر كاملي وجود داشت، به همين دليل، بلافاصله پس از اتمام عمليات فتح المبين مقدمات اجراي عمليات بيت المقدس فراهم شد،
برسرعت عمل در اجراي عمليات جديد از آن جهت تاكيد مي شد، كه دشمن اطمينان داشت آزاد سازي اين منطقه به عنوان آخرين منطقه اشغالي در جنوب -هدف عمليات بعدي جمهوري اسلامي است، لذا سهل انگاري در اين زمينه، موجب مي شد دشمن از آمادگي لازم برخوردار شده و دستيابي نيروهاي خودي را به اهداف مورد نظر دشوارتر كند، ضمن اينكه دشمن از مدتها پيش اقدامات پافندي خود در اين منطقه افزوده بود، با آنكه فرماندهان نظامي منطقه غرب كارون را براي عمليات انتخاب كرده بودند، ولي هنوز نگراني هاي وجود داشت، سردار محسن رضائي در اين باره مي گويد:
(همچنان، از نظر تاكتيكي، اين نگراني وجود داشت كه (آيا) دشمن در پشت جاده اهواز خرمشهر در مقابل ايستگاه حسينيه از چه موقعيتي به لحاظ استحكامات و استعداد برخوردار است؟ غلبه بر اين نگراني با به دست آوردن اطلاعات از عمق (منطقه استقرار) دشمن و همچنين پيداكردن يك منطقه استرتژيكي عمليات كه كليد منطقه بود، برطرف شد،منقطه جنوب كوشك تا شمال ايستگاه حسينيه قلب منطقه بود كه با تسلط بر اين منطقه، مي توانستيم براي دشمن مشكل ايجاد كنيم، در اين منطقه لشگر 3 به عنوان احتياط، لشگر 11 و تيپ 48 در خرمشهر و لشگرهاي 5 و 6 در شمال منطقه بودند، دوگانگي ماموريت احتياط هاي دشمن ، ما را از اهميت منطقه آگاه كرد، ما چنين پيش بيني مي كرديم كه درصورت دست يابي به اين منطقه، مي توانيم: 1- عقبه لشگرهاي 5 و 6 را تهديد كنيم (منطقه جفير به منزله تمامي عقبه دشمن محسوب مي شد)، 2- سهولت در پيش روي در سمت بصره،3- برخورداري از موقعيت سركوب نسبت به خرمشهر و انجام تك احاطه اي در اين منطقه،(152)
منقطه عمومي غربي اهواز و غرب رودخانه كارون، در ميان چهارمانع طبيعي قرار دارد كه به ترتيب از شمال به رودخانه كرخه كور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه كارون، از غرب به هورالهويزه و شط العرب منتهي مي شود، زمين اين منطقه به لحاظ برخورداري از موانع طبيعي، از چهارسمت به هم پيوسته و به شكل مستطيل مي باشد كه به دلايلي براي هردو كشور ايران و عراق از نظر استراتژيكي با ارزش است،
نحوه استقلال نيروها و تدابير پدافندي دشمن در اين منطقه شكل خاصي داشت، به عبارتي ديگر نحوه آرايش نيروهاي دشمن با توجه به موقعيت زمين منطقه بصورت مثلثي بود،(154) ضلع شرقي آن به طول حدود يكصد كيلومتر در امتداد رودخانه كارون از خرمشهر تا آبادي مليحان، واقع در 20 كيلومتري جنوب غربي اهواز قرار داشت، ضلع شمالي آن حدود 60 كيلومتر از مليحان در امتداد كرانه جنوبي رودخانه كرخه كور، هويزه، رودخانه نيسان با هورالعظيم كشيده شده بود و وتر اين مثلث نيز خط مرزي دو كشور از محل تلاقي رودخانه نيسان تا هورالعظيم تا پاسگاه ژاندارمري (حدود) در كرانه نهر خين به طول 150 كيلومتر بود،تدبير پدافندي دشمن در ضلع شمالي مثلث كه شامل شرق هورالعظيم، ساحل رودخانه نيسان و كرخه و ادامه خط دفاعي در حوالي آبادي مليحان و به طرف جنوب تا پادگان حميد مي شد به شكل زير بود: ايجاد استحكامات فشرده بهره برداري از موانع هورالعظيم و مناطق آب گرفتگي ، تهيه قدرت آتش زياد و تهيه احتياط هاي قوي براي انهدام رخنه هاي احتمالي با استقرار دست كم 2 لشگر تقويت شده 7 مكانيزه و 6 رزهي،اساساً تدبير پدافندي دشمن در اين منطقه بر اين باور بود كه سمت اصلي تهاجم نيروهاي خودي از جاده اهواز- خرمشهر خواهد بود، زيرا بر پايه روشهاي كلاسيك وجود اين جاده به عنوان عقبه مطمئن بهترين راه كار شناخته مي شد، بنابراين، علاوه بر استقرار 2 لشگر تقويت شده 5 مكانيزه و 6 زرهي، استحكامات و مواضع بسياري را با بهره برداري از موانع طبيعي بوجود آورد،تدبير پدافندي عراق در ضلع شرقي منطقه، در امتداد رودخانه كارون - با توجه به آگاهي دشمن از سمت اصلي تك نيروهاي خودي - بسيار ضعيف بود و تنها در برخي از نقاط مواضعي را بوجود آورده و با اتكا به يگان هاي سبك تاميني و پوششي، به كار برد احتياط هاي متحرك و غيرمتحرك بسنده كرده بود. لشگر 3 زرهي عراق با استقرار در سه محل جداگانه در غرب جاده اهواز خرمشهر وظيفه دفاع را به عهده داشت. فاصله نيروهاي تاببني و پوششي دشمن از ساحل غربي رودخانه كارون سبب شد كه نيروهاي خودي با عمليات عبور از رودخانه، نيروهاي دشمن را غافل گير كنند،
در ضلع جنوبي (منطقه خرمشهر) دشمن در دو سمت شرقي و شمالي آرايش گرفته بود تا هرگونه عمليات عبور از رودخانه از تك جهبه اي به داخل خرمشهر و ورود به اين شهر از سمت شمال را مهار كند. ايجاد استحكامات در خرمشهر با تخريب ساختمانها براي جلوگيري از جنگ تن به تن، بخش ديگري از تلاش دشمن به منظور حفظ خرمشهر بود
استعداد عراق در اين منطقه تا پيش از آغاز عمليات بيت المقدس به ترتيب زير بود:
لشگر 6 زرهي از جنوب رودخانه كرخه تا هويزه،
لشگر 5 مكانيزه از غرب اهواز تا روستاي سيد عبود،
لشگر 11 پياده از سيدعبود تا خرمشهر (تيپ هاي 22،48 و 44 از لشگر 11 پياده، مامور حفاظت از خرمشهر بودند)،
لشگر 3 زرهي در شمال خرمشهر ،
تيپ 10 زرهي در شرق بصره كه در احيتاط قرار داشت.(155)
برابر اسناد قرارگاه مركزي كربلا در برآورد كلي ، استعداد دشمن به شرح زير بوده است:
نيروي پياده 36 هزار تن ، نيروي زرهي، 41 گردان تانك شامل 1435 دستگاه تانك، نيروي مكانيزه، 38 گردان شامل 1330 دستگاه نفربر، توپخانه، 530 قبضه توپ.
استعداد آرايش دشمن نشان مي داد كه عراق مصمم است با تمام قوا در اين منطقه مقاومت كند، ضمن اينكه عمق و عرض زمين منطقه و نبودن ناهمواري، اميتازي براي نيروهاي عراقي به شمار مي رفت ، زيرا با اتكا به يگان هاي زرهي و مكانيزه، مي توانستند در اين منطقه مانور كنند. با اين حال، دشمن با برخي از محدوديت ها روبه رو بود، از جمله اين كه مي بايست از سرزمين نسبتاً وسيعي و عريضي دفاع ميكرد در حالي كه از نظر نيروي انساني دچار كمبود بود دشمن، قواي خود را به تناسب نقاط استراتژيك، حياطي و مهم جفير خرمشهر، متمركز كرده و در تدبير پدافندي خود بيش از همه، به حفظ خرمشهر و بصره اهميت داده بود.
طرح ريزي عمليات بيت المقدس با توجه به تفاوت هاي آشكار زمين اين منطقه با ساير مناطق عملياتي، به ويژه منطقه عمليات فتح المبين، از پيچدگي و دشواري هاي نسبتاً زيادي برخودار بود.
همانگونه كه پيش از اين اشاره شد، نبودن عارضه و ناهمواري در زمين منطقه امتيازي براي دشمن به شمار مي رفت، زيرا زمينه مانور يگان هاي زرهي و مكانيزه دشمن در اين منطقه به خوبي فراهم بود همچنين، ((وسعت منطقه)) 3 برابر منطقه عملياتي فتح المبين بوده و اين امر علاوه براينكه ضرورت افزايش نيروهاي خودي را ايجاد مي كرد درخصوص طرح ريزي و هدايت نيروها نيز مستلزم برخورداري از توان ويژه و پيچيدگي خاصي بود، خصوصاً اين كه مهمترين ويژگي عمليات بيت المقدس طرح ريزي عمليات براي عبور نيروها از رودخانه بود.
الف: اهداف و ماموريت
از ديدگاه نظامي،اهداف عمليات بيت المقدس بيشتر شامل انهدام نيروهاي دشمن و آزاد سازي سرزمين هاي اشغالي در غرب رودخانه كارون و نيز تهديد بصره به منظور وادار ساختن عراق به پرداخت خسارت جنگ بود در اين ميان، آزاد سازي شهر خرمشهر از نظر استراتژيك و سياسي اهميت ويژه اي داشت و افزون بر اين، خارج كردن شهرهاي اهواز ،حميديه، سوسنگرد و جاده اهواز آبادان از برد توپخانه دوربرد دشمن، تعميم مرز بين المللي و آزاد كردن جادن مواصلاتي اهواز خرمشهر بخش هاي ديگري از اهداف عمليات بودند.ماموريت ابلاغ شده از قرارگاه مركزي كربلا به شرح زير بود:
((نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران متشكل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ماموريت دارند در ساعت س روز ر در منطقه عمومي جنوب رودخانه كرخه و غرب رودخانه كارون تك نموده و ضمن انهدام نيروهاي موجود دشمن و آزاد سازي شهرهاي خرمشهر و هويزه، خط مرز بين المللي را تامين نموده و حمله مجدد احتمالي به كشور اسلامي جلوگيري نمايند.
ب) سازمان رزم
نكته مهم در سازمان رزم اين عمليات همكاري نزديك سپاه و ارتش بود كه در طول دوران جنگ نظير نداشت. استعداد نيروهاي ارتش در اين عمليات، شامل دو لشگر زرهي، 1 لشگر پياده، 4 تيپ مستقل و 1 تيپ تحت امر بود كه عبارت بودند از: لشگر 16 زرهي قزوين با 3 تيپ، لشگر 92 زرهي اهواز با 3 تيپ، لشگر پياده 21 حمزه با 4 تيپ و تيپ 58 ذوالفقار، 55 هوابرد، 23 نوهد (تكاور)، 37 زرهي شيراز و نيز تيپ 3 پياده از لشگر 77 خراسان. در مجموع، استعداد اين نيروهاي بالغ بر 24 گردان زرهي و مكانيزه و 14 تا 15 گردان پياده بود.
استعداد نيروهاي سپاه نيز عبارت بود از: تيپ هاي 25 كربلا 8 نجف اشرف، 14 امام حسين(ع) ، 31 عاشورا، 21 امام رضا (ع)، 37 نور، 41 ثارا... ،بيت المقدس، 7 وليعصر (عج) ، 27 محمدرسول ا... (ص) ، 46 فجر، 22 بدر خرمشهر، 30 زرهي. استعداد هر يگان سپاه بالغ بر 7 تا 10 گردان نيرو بود. گفتني است استعداد نيروهاي سپاه تا پيش از شروع عمليات، بين 85 تا 95 گردان پياده و چهارگردان زرهي بود كه با آغاز عمليات به 100 گردان پياده و زرهي رسيد.
ج)طرح مانور
با توجه به موقعيت زمين منطقه و نحوه استقرار دشمن، نيروهاي ارتش و سپاه درپي بررسي جداگانه دو راه كار پيشنهاد كردند كه متاثر از دو بينش متفاوت بود. بنا به نظر فرماندهان ارتش، اتكا به جاده اهواز- خرمشهر و تهاجم از شمال و جنوب بهترين راه كار براي انجام عمليات بود به ويژه اين كه ارتش در عمليات 16 دي ماه موسوم به هويزه- تنومه كه هدف آن استقرار در ساحل غربي رودخانه شط العرب بود همين راه كار را انتخاب كرده بود و تنها عمليات عبور از رودخانه در منطقه فارسيات - به صورت بسيار محدود به عنوان تلاش پشتيباني در نظر گرفته شده بود.
راه كار دوم، عبور از رودخانه كارون به عنوان تلاش اصلي بود كه فرماندهان سپاه پيشنهاد كردند *اين پيشنهاد را فرماندهي كل سپاه ، سردار محسن رضايي مطرح كرد وي بر اين باور بود كه در صورت عبور از رودخانه كارون و تصرف منطقه حسينيه نيروهاي خودي بر نقطه سركوب منطقه مسلط خواهند شد و موقعيت دشمن در جهبه شمالي، در خرمشهر و در شرق بصره متزلزل مي شود مهمترين ويژگي مثبت اين طرح غافل گير كردن نيروهاي دشمن نسبت به سمت تك و عدم استقرار آنها در مواضع بود، ضمن اينكه نيروهاي خودي نيز بر خلاف آرايش دشمن وارد زمين منطقه مي شدند و سريع به اهداف خود به ويژه خرمشهر مي رسيدند. براساس اين طرح عقبه هاي لشگر 5 و 6 ارتش عراق نيز تهديد مي شد. با توجه به ويژگي هاي مثبت اين طرح سرانجام پيشنهاد سپاه پذيرفته شد.
بنا بر طرح نهايي مانور سه قرارگاه قدس . فتح و نصر در سه محور اجراي عمليات را به عهده داشتند كه ماموريت و سازمان هريك به شرح زير بود
1-قرار گاه قدس (محور شمالي)
اين قرارگاه در محور شمالي ماموريت داشت تا با تهاجم به خاكريزهاي مقدم دشمن در جنوب رودخانه كرخه و تصرف سرپل مناسب در آن جا (جنوب رودخانه)، دشمن را همچنان درگير نگاه دارد تا قرارگاه هاي نصر و فتح به سمت اهداف خود پيشروي كنند. قرارگاه قدس چهار تيپ مستقل از سپاه پاسداران و يك لشكر و يك تيپ مستقل از ارتش را زير امر خود داشت كه يگانهاي سپاه و و ارتش به صورت ادغامي و در پنج محور كلي شامل قدس 1.2.3.4 و 5 عمل مي كردند.
2-قرارگاه فتح (محور مياني)
اين قرارگاه در جهبه مياني ماموريت داشت با عبور از رودخانه كارون در غرب اين رودخانه، سرپلي تصرف كرده و درخيز اول خود ،تا جاده اهواز- خرمشهر پيشروي كند و در مراحل بعدي عمليات، به منظور تامين مرز، تك خود را ادامه دهد. قرارگاه فتح، سه تيپ مستقل از سپاه و يك لشگر و دو تيپ از نيروي زميني ارتش را زير امر خود داشت كه اين يگان ها به صورت ادغامي و درچهار محور كلي شامل فتح 1.2.3و4 عمل مي كردند.
3-قرارگاه نصر (محور جنوبي)
اين قرارگاه در محور جنوبي و در جناح چپ قرارگاه فتح، ماموريت داشت تا از رودخانه كارون عبور كرده و سرپلي را تصرف و تامين كند و بنا به دستور، به پيشروي خود ادامه داده و ضمن انهدام دشمن و تامين شهر خرمشهر و مرز، جناح چپ عمليات را پوشش دهد. قرارگاه نصر، چهار تيپ مستقل از سپاه پاسداران و يك لشگر و يك تيپ از ارتش را تحت امر خود داشت كه اين يگان ها به صورت ادغامي و در پنج محور كلي شامل نصر 1.2.3.4.5 عمل مي كردند.
ماموريت خاص هريك از قرارگاهاي سه گانه در تركيب كلي، تامين اهداف مورد نظر را تسهيل مي كرد. قرارگاه قدس پس از درهم شكستن مواضع و استحكامات دشمن در محور شمالي، ماموريت داشت نيروهاي دشمن را درگير نگه دارد. موفقيت در اجراي اين امر منجر به موفقيت دو قرارگاه فتح و نصر مي شد. قرارگاه فتح پس از اجراي عمليات عبور از رودخانه به عنوان مهمترين و دشوارترين اقدام عملياتي . مي بايست با 15 تا 20 كيلومتر پيشروي در عمق، سرپل وسيع و گسترده اي را تصرف و تامين مي كرد. موفقيت قرارگاه فتح در اين عمليات موقعيت دشمن را در كل متزلزل ميكرد. قرارگاه نصر ماموريت داشت با عبور از رودخانه كارون و تامين جناح چپ عمليات. از منطقه شمال شرقي وارد خرمشهر شود.
پيچيدگي و دشواري عمليات، ضرورت مرحله بندي آن را ايجاب مي كرد، لذا براي اجراي عمليات مراحل زير در نظر گرفته شد:
1- تهاجم قرارگاه قدس به خاكريز اول دشمن – براي درگير كردن دشمن – هم زمان با عبور قرارگاه نصر و فتح از رودخانه و پيشروي تا محور جاده اهواز – خرمشهر به منظور تامين سرپل.
2- پس از تامين سرپل، قرارگاه فتح و نصر مي بايست با ادامه پيشروي، مرز را تامين و خرمشهر را آزاد مي كردند.
3- ادامه تك براي تامين ساحل شرقي اروند و پدافند در اين منطقه.
نظر به دشواري هاي عمليات عبور از رودخانه كه براي نخستين بار در جنگ انجام مي گرفت، و عدم درك دشمن نسبت به توانايي ايران براي انجام اين عمليات، احتمال غافل گيري دشمن در تاكتيك عمليات و در نتيجه احتمال پيروزي نيروهاي خودي را افزايش مي داد. ضمن اين كه نيروهاي خودي با اتكا به اين تاكتيك جناح دشمن را مورد حمله قرار مي دادند كه اين اقدام بر آسيب پذيري دشمن مي افزود.
در عين حال با توجه به عمليات عبور از رودخانه، پذيرش خطر براي تصميم گيري لازم بود زيرا در صورت آمادگي دشمن و تهاجم آنها به نيروهاي خودي، خسارت هاي وارده بيشتر به يك مصيبت قابل تشبيه بود تا چيز ديگر.
برابر طرح عملياتي كربلاي 3 نيروي هوايي و هوانيروز پشتيباني عمليات را بر عهده داشتند. نقش برادران جهاد سازندگي نيز در اين منطقه بسيار مهم بود.
تشريح عمليات:
سرعت عمل نيروها پس از عمليات فتح المبين به منظور كسب آمادگي لازم و فراهم سازي مقدمات اجراي عمليات بيت المقدس، همچنان از ضروريات كار به شمار مي رفت، زيرا با توجه به افزايش جابه جايي ها و نقل و انتقالات نيروهاي خودي در غرب روخانه كارون و استقرار آنها در ساحل اين رودخانه، احتمال هوشياري دشمن وجود داشت. به همين دليل،برخي پيشنهاد مي كردند كه بيش از آغاز عمليات نيروهاي خودي در ساحل رودخانه كارون به سرپل گيري اقدام كنند.*
بدين ترتيب، پس از اقدامات و تلاش هايي كه كمتر از يك ماه انجام شد، در ساعت 3 بامداد روز دهم ارديبهشت 1361 عمليات بيت المقدس با رمز ((يا علي بن ابي طالب)) آغاز شد. نخستين خبر درگيري با دشمن، 55 دقيقه بعد از نيمه شب به قرارگاه رسيد و تا سه ساعت پس از آن تمام يگان هاي خودي با دشمن درگير شده بودند.
پيشروي سريع نيروها در محور قرارگاه فتح، ابهام موجود را در مورد هوشياري دشمن به ويژه در اين محور برطرف كرد و كاملاً مشخص شد كه دشمن از سمت اصلي تك غافل بود.
مرحله اول عمليات
در اين مرحله، يگان هاي قرارگاه قدس با دشمن درگير شدند اما تنها در محور قدس 4 موفق به عبور از مواضع دشمن و تصرف سرپل در جنوب رودخانه كرخه شدند. يگان هاي قرارگاه فتح نيز توانستند به آساني به جاده اهواز – خرمشهر رسيده و در آنجا مستقر شوند و تنها در الحاق با قرارگاه نصر دچار مشكلاتي شدند. در محور قرارگاه نصر، با وجود پيشروي برخي يگان ها، به دليل نا هماهنگي در پيشروي و عوامل ديگر، درگيري به روز كشيده شد و يگان اين قرارگاه موفق به تامين اهداف خود نشدند.
عدم الحاق در محور قرارگاه نصر و افزايش فشار دشمن نسبب شد تا كل منطقه متصرفه در محدوده قرارگاه نصر تهديد شود.
در پايان روز اول عمليات وضعيت كلي نيروهاي خودي به اين شرح بود: قرارگاه نصر و فتح، سرپلي به وسعت 800 كيلومتر مربع را به تصرف درآورده و قرارگاه قدس از پنج محور خود تنها در دو محور موفق به اجراي ماموريت شده بود. با توجه به وسعت منطقه سرپل و غفلت دشمن از سمت اصلي تك تعادل دشمن در اين عمليات به طور اساسي درهم ريخت، به گونه اي كه تا پايان عمليات، توانايي مهار اوضاع و به دست گيري ابتكار عمل را نداشت.
عراق پس از آگاهي از سمت اصلي تك و موفقتي نيروهاي خودي در مرحله اول عمليات، تلاش هاي خود را آغاز كرد، دشمن ابتدا با فشاري سنگين سرپل متصوفه در جنوب رودخانه كرخه در محور قرارگاه را بازپس گرفت در محور قرارگاه فتح نيز دشمن تلاش كرد نيروهاي خودي را از پشت عارضه جاده اهواز – خرمشهر عقب براند به همين منظور، با استفاده از عدم الحاق بين دو قرارگاه فتح و نصر و با رخنه در اين شكاف فشار سنگيني به نيروهاي خودي وارد آورد و سرانجام تيپ هاي 7 ولي عصر و 27 حضرت رسول(ص) را وادار به عقب نشيني كرد.
در محور قرارگاه نصر نيز وضعيت بحراني و نامساعد بود، رخنه هاي موجود به دليل عدم هماهنگي در پيشروي و انجام نشدن الحاق، موجب تشديد فشار دشمن بر نيروهاي خودي شد بنابر گزارش موجود، در چنين وضعيتي صدام فشار زيادي را براي بازپس گيري مواضع آزاد شده به نيروهايش وارد مي كرد.
با وجود فشار شديد دشمن به ويژه در منطقه سرپل كه با به كارگيري تيپ 10 زرهي آغاز شده بود نيروهاي خودي در بدترين وضعيت در حالي كه فاقد آتش پشتيباني و مواضع مناسب بودند به مقاومت خود ادامه دادند و با آن كه تانك هاي دشمن موفق شدند درمواضع خودي نفوذ كنند، اما رزمندگان، با رشادتي بي نظير بار ديگر رخنه ها را ترميم و كل منطقه سرپل را حفظ كردند.
شب دوم
نيروهاي خودي به دليل تصرف و تامين سرپل در وضعيت نسبتاً خوبي به سر مي بردند، ولي عدم عقبه و انجام نشدن الحاق به عنوان مهمترين معضل عمليات موجب نگراني فرماندهي عمليات شده بود، لذا قرارگاه فتح و نصر ماموريت يافتند رخنه هاي موجود در مواضع را ترميم كنند و قرارگاه قدس نير موظف شد، مواضع از دست رفته را تصرف كند.
بدين ترتيب در شب دوم عمليات برخي از رخنه ها ترميم شد، ولي عمليات بازپس گيري مواضع از دست رفته در محورقرارگاه قدس ناكام ماند و نيروهاي اين قرارگاه بار ديگر به مواضع قبلي خود عقب نشيني كردند.
مرحله دوم عمليات
پس از مرحله اول عمليات كه يك هفته طول كشيد، براي اجراي مرحله دوم عمليات با توجه به استقرار دشمن در غرب جاده اهواز – خرمشهر ، دو راهكار پيش بيني مي شد:
1- ادامه تك به سمت مرز به منظور دسترسي بيشتر به عقبه هاي نيروهاي دشمن و تهديد بصره.
2- پيشروي به سمت خرمشهر با پيشروي از غرب جاده اهواز – خرمشهر.
به نظر مي رسيد بدون انهدام نيروهاي دشمن، تصرف خرمشهر با چرخش به سمت اين شهر از روي جاده اهواز- خرمشهر ممكن و عملي نباشد، بنابراين ، در اولويت اول مي بايست نيروهاي دشمن منهدم و مرز تامين مي شد، سپس تلاش براي ورود به داخل خرمشهر انجام مي گرفت. بر همين اساس در مرحله دوم عمليات، دو قرارگاه نصر و فتح ماموريت يافتند به سمت مرز پيشروي كنند و قرارگا قدس نيز موظف شد باتظاهر به تك، همچنان دشمن را درگير نگه دارد.
مرحله دوم عمليات در ساعت 22:30 روز 16 ارديبهشت 1361 با هدف رسيدن به مرز بين المللي و محاصره خرمشهر آغاز شد، نيروهاي قرارگاه فتح در آغاز حمله خود به جاده مرزي رسيدند ولي نيروهاي قرارگاه نصر زير فشار شديد دشمن قرار داشتند. پس از روشن شدن هوا، درگيري ميان دو طرف ادامه يافت و نيروهاي خودي با اتكا به كانالي كه خط حد دو قرارگاه فتح و نصر محسوب مي شد، در برابر پاتك هاي دشمن مقاومت كردند، كه سرانجام، نيروهاي دشمن از غرب جاده دست به عقب نشيني زدند.
عقب نشيني دشمن
دشمن در مرحله نخست عمليات، طي ده روز نيروهاي بسياري را وارد منطقه كرد تا مناطق آزاد شده را بازپس گيرد، ولي نتيجه اي نگرفت ، بويژه اين كه در مرحله دوم عمليات نيروهاي خودي به سهولت به مرز بين المللي رسيده و منطقه را تصرف و تامين كردند.
در واقع، وضعيت دشمن در اين منطقه به دليل تاكتيك ويژه عمليات و حضور قواي نظامي ايران درهم ريخته بود. به عبارت ديگر، دشمن در موقعيتي قرار داشت كه توان مقابله موثر با نيرو هاي خودي را نداشت و تداوم اين وضعيت مي توانست علاوه بر انهدام نيرو مقابله موثر با نيروهاي خودي را نداشت و تداوم اين وضعيت مي توانست علاوه بر انهدام نيرو، بصره را نيز در معرض خطر قرار دهد، به همين دليل، دشمن تصميم به عقب نشيني گرفت.
در اين حال، عراق براي جلوگيري از فروپاشي يگانهايش، به هنگام عقب نشيني تدبير خاصي اتخاذ كرد. از سوي ديگر نيروهاي قرارگاه قدس پس از اطلاع از عقب نشيني دشمن از محور شمالي صبح روز 19 ارديبهشت 1361 پيشروي كرده و دشمن را تعقيب نمودند.
بدين ترتيب جاده اهواز- خرمهشر كه در اشغال دشمن بود، آزاد شد و عقبه نيروهاي خودي به جاي تكيه بر رودخانه كارون، بر روي خشكي و با اتصال به اهواز، برقرار شد.
مرحله سوم عمليات
خبرهاي رسيده مبني بر خروج نيروهاي عراقي از خرمشهر و افزايش روحيه نيروهاي خودي به دليل پيروزي در عمليات، سبب شد، مرحله سوم عمليات با شتاب بيشتري انجام شود. به نظر مي رسيد شتاب دشمن در عقب نشيني به منظور جلوگيري از خسارت و تلفات بيشتر انجام ميگرفت، لذا مرحله سوم عمليات با هدف آزاد سازي خرمشهر، با به كارگيري دو قرارگاه فتح و نصر، طرح ريزي شد و در ساعت 22 روز 19 ارديبهشت 1361 به اجرا درآورند.حضور پرشمار نيروهاي دشمن در منطقه شلمچه و همچنين، خستگي روزافزون نيروهاي خودي مانع از پيشروي اساسي در اين مرحله شد، لذا نيروهاي خودي پس از مقداري پيشروي، در سه كيلومتري شلمچه استقرار يافتند.
گرچه در اين مرحله، اهداف مورد نظر به طور كامل تامين نشد ولي شمار بسياري از نيروهاي عراقي منهدم شدندو اطلاعاتي نيز از چگونگي آرايش دشمن به دست آمد كه ، مقدمه مرحله چهارم عمليات و فتح خرمشهر بود.
مرحله چهارم عمليات
در پي بازسازي يگان ها و انتقال قرارگاه فجر از منطقه فكه با سازمان دهي جديد، مرحله چهارم عمليات با سه قرارگاه فتح، فجر و نصر طرح ريزي شد. براساس تدابير جديد، مقرر شد نيروها با مسدود كردن عقبه دشمن از جاده شلمچه و سپس، ورود به داخل شهر، ضمن محاصره خرمشهر، بخش وسيعي از نيروهاي دشمن را منهدم و به محاصره در آوردند.
مرحله چهارم عمليات در ساعت 22:25 روز دوم خرداد 1361 آغاز شد در اين مرحله،نيروهاي قرارگاه فتح به پليس راه خرمشهر رسيدند و نيروهاي قرارگاه فجر، پل نو را تصرف و به سمت اروندرود پيشروي كردند در اين حال، نيروهاي قرارگاه نصر نيز با پيشروي در امتداد مرز و پاك سازي و انهدام دشمن، به سمت جنوب و به سمت نهر خين حركت كردند. مقاومت عراقي ها به ويژه در پل نو به منظور بازنگه داشتن عقبه هاي نيروهاي خود، نتيجه اي در بر نداشت و سرانجام، در سوم خرداد 1361 برخلاف تصور دشمن كه در دروازده هاي شرقي، شمالي وجنوبي در كمين نيروهاي خودي بود، رزمندگان اسلام از دروازهاي غربي و شمالي و از همان محوري كه دشمن وارد خرمشهر شده بود، وارد خرمشهر شده و شهر را آزاد كردند.
خسارات و تلفات دشمن
انهدام لشگرهاي 3 زرهي، 11و15 پياده ميزان 80 درصد، لشگرهاي 9 و 10 زرهي هريك 50 درصد، لشكر 7 پياده 40 درصد لشگرهاي مكانيزه 5 و 6 زرهي 20 درصد و لشگر 12 زرهي 20 درصد، تيپ هاي 5،6 و 417 پياده به طور كامل، تيپ 109 پياده 60 درصد ، و تيپ هاي 601،602،416 و 419 پياده 50 درصد، تيپ مستقل 10 زرهي 40 درصد، تيپ هاي 31،32 و 33 نيرو مخصوص بيش از 30 درصد، تيپ هاي 238 و 501 پياده و تيپ هاي 9،10 و20 گارد مرزي 10 درصد.
در عمليات 19000 تن از نيروهاي عراقي اسير و 16000 تن ديگر كشته و زخمي شدند. همچنين 550 دستگاه تانك و نفربر، 50 دستگاه خودرو، ده ها قبضه توپ، 53 فروند هواپيما و سه فروند هلي كوپتر دشمن نيز دراين عمليات منهدم شدند.
ارزيابي عمليات
فتح خرمشهر به عنوان بزرگترين پيروزي سياسي – نظامي جمهوري اسلامي ايران در سال دوم جنگ، از اهميت بسياري برخودار بود. در اين عمليات،5400 كيلومترمربع از سرزمين اشغالي آزاد شد و دشمن متجاوز براي اجتناب از تلفات بيشتر و حفظ ارتش خود و همچنين حفظ بصره، با سرافكندگي بسيار، از خاك ايران عقب نشست. در واقع، مقاومت دشمن در خرمشهر كه موجب زمين گير شدن نيروهاي عراقي و در نتيجه، فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام شد، شكست و هزيمت را براي عراق به ارمغان آورد.
بدون ترديد، دشمن با وجود وضعيت نامطلوبي كه با آن روبه رو بود به دليل اهميت منطقه خرمشهر ، تلاش مي كرد، اين منطقه را به عنوان تنها برگ برنده حفظ كرده وجنگ را آبرومندانه تمام كند، ضمن اين كه از احتمال سقوط بصره نيز نگران بود(157) در چنين وضعيتي و به موازات تلاش رزمندگان براي آزاد سازي، خرمشهر، دشمن تلاش هاي مضاعفي را براي آزادسازي خرمشهر، انجام داد: (158) به همين دليل دشمن در اين عمليات به لحاظ مكان و تا اندازه اي در مورد زمان غافل گير نشد (159) به عبارت ديگر، بايد دليل شكست دشمن و پيروزي نيروهاي خودي را مورد ارزيابي دقيق قرار داد.
سردار غلامعلي رشيد در مورد ضرورت ريشه يابي اين موضوع مي گويد:
((صحنه هاي نبرد دردوران جنگ، ميدان تحقق استراتژي طرفين است بايد بپذيريم، يك كشور در شرايط جنگ، بدون برخورداري از انديشمندان نظامي، متفكران نظامي و رهبران نظامي قادر به اتخاذ و اجراي استراتژي موفق نخواهد بود: يعني نمي توانيم بگوييم كه در يك دوره جنگ، بدون دليل و بدون استراتژي، همين طور موفق شويم. مسلماً اين موفقيت ريشه دارد بايد برگرديم ببينيم صاحبان استرتژي نظامي چه كساني بوند و چه كساني آن را انجام دادند؟))
بدون ترديد آزاد سازي مناطق اشغالي و فتح خرمشهر نتيجه يك استرتژي برتر بود.
پيروزي هاي پي در پي در عمليات هاي چهارگانه، در مقايسه با شكست بني صدر در عمليات هاي چهارگانه تنها به دليل بيش نظامي مبتني بر حضور نيروهاي مردمي و انقلابي در عرصه جنگ و تركيب مقدس ارتش وسپاه بود سردار رشيد در مورد ويژگي هاي يك استراتژي موفق كه به تدبير نيروهاي انقلابي و مردم اتخاذ شد، چنين توضيح مي دهد: ((در هر استراتژي موفق، سه ويژگي دارد كه در استراتژي آزاد سازي مناطق اشغال قابل مشاهده است: 1- انطباق با واقعيات 2- به كارگيري كليه امكانات و مقدورات 3- شناخت كامل از دشمن)).
با آزاد سازي مناطق اشغال و اثبات درستي استراتژي و رفتار عملكرد ناشي از آن، نقش تعيين كننده سپاه در جنگ تثبيت شد. در واقع بلوغ و تكامل انديشه هاي دفاعي سپاه و توانايي و قدرت نظامي اين نيرو با برگزاري نماز شكر رزمندگان اسلام در مسجد جامع خرمشهر ، جايگاه و نقش خود را يافت و از اين پس، سپاه به عنوان يك سازمان نظامي نيرومند و توانا در سطح ملي نهادينه و مورد شناسايي قرار گرفت. همچنين سپاه علاوه بر گسترش سازمان رزم، در ابعاد طرح ريزي و اجراي عمليات نيز قابليت و برجستگي هاي خود رانمايان كرد.
در طراحي مانور عمليات، با توجه به موقعيت زمين منطقه و دركي كه از تلاش ها، و آرايش دفاعي و محل استقرار نيروهاي احتياط دشمن وجود داشت، انتخاب راهكار مناسب با * پيشنهاد و تصرف سرپل بزرگ، منجر به تغيير اوضاع به سود ايران شد. سردار رضايي در اين باره توضيج مي دهد:
((من به بردارها گفتم: بايستي سرپل عميق بگيريد علت اين كه برادران ارتشي ما مي گفتند كه سرپل كوچك بگيريم. حرف منطقي آنها اين بود كه ما بايستي يك سرپل داشته باشيم و بعد پل هايمان را نصب كنيم و نيروها را آن طرف ببريم و آرايش بدهيم من گفتم نه، بايد با سرعت خودمان را به جاده آسفالت اهواز – خرمشهر برسانيم. اين حركت موجب مي شد تمام قواي دشمن در محاصره قرار بگيرد و موجب نگراني آنها شود))
نشانه هاي موفقيت اين حركت، به عنوان ويژگي مانور عمليات با عقب نشيني لشگرهاي 5و6 ارتش عراق نمايان شد دشمن با اين عقب نشيني منطقه مقابل قرارگاه قدس را فداي حفظ بصره كرد و پس از آن نيز با افزايش فشار نيروهاي خودي ، خرمشهر را فداي بصره كرد. بنابراين فروپاشي دشمن را بايد در ويژگي طرح مانور عمليات و سرعت عمل نيروها در عبور از رودخانه و تصرف سرپل بزرگ جست وجو كرد، سردار رضايي ادامه مي دهد:
((در حقيقت ما قاطعيت و صلابت را در تصميم گيري دشمن خرد كرديم و اين باعث شد كه حركت ما روان شود)).
با توجه به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر كه در وضعيت خاصي انجام گرفت يكي از مسائل مهمي كه نياز به بررسي دارد، علت توقف ايران در عمليات بيت المقدس بر مرزهاي بين المللي و خودداري نيروها از ادامه پيشروي به سمت بصره مي باشد.
در واقع، تاخير در پيشروي به سمت بصره منجر به تحكيم مواضع دشمن و در نهايت ناكامي در عمليات رمضان شد حال آن كه اصل مهم نظامي استفاده از موقعيت و تعقيب دشمن ايجاب مي كرد، نيروهاي ايران در موقعيتي كه دشمن از نظر روحي و استحكامات دچار ضعف استيصال شده بود، به سمت بصره پيشروي كنند سردار محسن رضايي درباه علت انجام ندادن اين امر مهم، مشكلات نظامي را مورد تاكيد قرار مي دهد:
((حدس مي زديم كه ممكن است كه به سمت بصره برويم ولي موفق نشويم علت اين كه ما از بصره دست كشيديم همين فكر بود لذاترجيح داديم خرمشهر براي ما و بصره براي دشمن باشد )).
از سوي ديگر، دشمن در آخرين مراحل عمليات به دليل عدم اطمينان نسبت به سمت حركت نظامي نيروهاي ايراني، تصميم گرفت، از خرمشهر خارج شود، ولي بصره را حفظ كند، لذا با توجه به انديشه دفاع از بصره، خرمشهر را از دست داد.
بدين ترتيب، طي 9 ماه مناطق اشغالي ايران آزاد شد و در اين ميان عمليات شگفت انگيز بيت المقدس (فتح خرمشهر) آخرين عمليات از سلسه عمليات هاي آزاد سازي مناطق اشغالي بود كه به اجرا درأمد. عراق پيش از اين، به دليل وضعيت سياسي داخل ايران و نتايج سلسه عمليات هاي ناموفقي كه در پاييز و زمستان سال 159 به فرماهندي بني صدر انجام گرفته بود، از نظر استرتژيكي در غفلت كامل به سر مي برد و در واقع، نقطه ثقل تحولات جنگ را ناديده گرفته بود. تا أنجا كه بسياري از مقام هاي عالي رتبه عراق در طول تابستان 1981 ميلادي (1360) كاملاً متقاعد شده بودند كه دولت ايران تا پاييز (1360) سقوط خواهد كرد.(167) ولي پيدايش وضعيت جديد به منزله شكست استراتژي عراق مبني بر تحميل صلح با حفظ قلمرو بود. به همين دليل، بديهي بود كه دولت عراق با اعلام عقب نشيني از ساير مواضع اشغالي،امكان افزايش حمايت جهاني از خود و در مقابل، فشار بر ايران را براي پايان دادن به اين جنگ فراهم كند.
بازتاب عمليات
بن بست نظامي حاكم بر جنگ ناشي از ناتوايي نظامي دو كشور ايرن و عراق در تغيير موازنه سياسي – نظامي بود، منجر به شكل گيري و تقويت اين نظريه شد كه دو طرف درگير با بهره گيري از قدرت نظامي ، توانايي تغيير اوضاع را به سود خود ندارند. با شكل گيري روند آزادسازي مناطق اشغال و سرانجام، فتح خرمشهر، بار ديگر جنگ ايران و عراق در كانون توجه جهانيان قرار گرفت.
در اين ميان، تحليل محافل كارشناسي، ناظران، شخصيت ها و مقام هاي رسمي كشورها،در مورد پيدايش روند جديد در جنگ، نمايانگر نوعي غافل گيري و اظهار شگفتي همراه با نگراني بود. با اين حال، همه نظرها و تحليل ها ارائه شده براين نكته تاكيد داشتند كه پيروزي ايران درعمليات بيت المقدس به عنوان نقطه عطف مي تواند سرنوشت جنگ را تعيين كند چنان كه روزنامه گاردين چاپ انگيس اين پيروزي رانقطه عطفي درجنگ ميان دو كشوردانست. و روزنامه لوموند، چاپ فرانسه نيز بر اين مسئله تاكيد كرد كه نبرد خرمشهر سرنوشت جنگ را تعيين خواهد كرد. فايننشال تايمز نيز نوشت:
((خرمشهر به منزله كليد پيروزي جنگ است و خرمشهر تنها سمبل واقعي پيروزي عراق و سمبل مقاومت سرسختانه نيروهاي ايران است))
همچنين يك ديپلمات غربي در بغداد گفت:
((خرمشهر يك جايزه بزرگ است اگر ايراني ها آن را پس بگيرند عراقي ها حرفي براي گفتن نخواهند داشت))
خبرگزاري آسوشيتدپرس سقوط خرمشهر را شكستي توهين آميز و واقعي براي دولت صدام در جنگ 20 ماهه ارزيابي كرد راديو لندن نيز به نقل از كارشناسان پيروزي خرمشهر را به عنوان يكي از بزرگترين پيروزي هاي ايران برشمرد.
در ساير تحليل هايي كه در مورد آثار ناشي از شكست عراق در عمليات بيت المقدس مطرح مي شد به موضاعاتي همچون: تحقير ارتش عراق، از دست دادن مهمترين و بزرگترين انگيزه عراقي ها در تيررس قرار گرفتن مناطق نفت خيز عراق و توانايي ايران براي پيشروي به مرز داخل خاك عراق اشاره شده است.
درباره ريشه يابي علل برتري نظامي ايران بر عراق و دست يابي نيروهاي خودي به پيروزي هاي درخشان روزنامه لوس آنجلس تايمز نوشت:
((استراتژي نظامي ايران و عراق برتري داشته و ايرانيان حملات خود را با نيروي زياد بر صفوف عراقي ها در خوزستان وارد آورده اند علاوه بر آن ايرانيان داراي ايثار از خود گذشتگي ومبل به شهادت بوده و با شوقي انقلاي براي آزادي سرزمين هايشان مي جنگند در مقابل سربازان عراقي اعتماد به نقسشان را از ابتداي جنگ از دست داده و ..))
روزنامه واشيتنگتن پست نيز به نقل از مقام هاي امريكايي نوشت:
((مقدمات امريكايي ازاين كه ايران توانسته به فاصله كمي از حمله ماه مارس (فتح المبين) چنين ضربه بزرگي به عراق وارد آورد، اظهار تعجب نمودند و افزودند كه ايران تاكتيك حمله زميني را به نحو احسن انجام داده است، عملياتي كه عراق هنوز در آن موفق نبوده است بر طبق محاسبات پنتاگون تا به حال ايران چهار حمله عظيم داشته است ليكن اين حمله اخير قاطع ترين است.
اين نشريه همچنين با اشاره به شيوه حملات زميني ايران وتكميل آن در مراحل مختلف، تاكيد كرد كه عراقي ها هنوز ياراي فراگيري آن را ندارند خبرگزاري فرانسه نيز به نقل از كارشناسان نظامي خارجي مقيم تهران، با اظهار شگفتي از نحوه هماهنگي عمليات به لحاظ زماني و مكاني بيان كرد:
((نيروي هاي مسلح ايران (ارتش، سپاه و بسيج) ثابت كردند كه يك انسجام بهت آور و غيرمترقب برخودارند. نيروهاي بسيج كه تجهيزات نظامي اندك ولي انگيزه هاي مذهبي عميقي دارند، عامل تعيين كننده اي را در پيروزي اخير ايرانيان تشكيل مي دهند))
تلويزيون شبكه يك آلمان با تاكيد بر نقش پاسداران و بسيجان در جنگ گفت:
((البته نه اين كه اسلحه هاي مدرن شاه بار سنگين اين جنگ را به عهده داشته باشد، بلكه بيشتر از همه، پاسداران انقلاب و بسيجان كه توسط پاسداران، بسيار كه تعليم ديده اند، در اين جنگ نقش دارند و در هفته هاي اخير سنگرهاي عراقي را تسخير كرده اند.
مجله آلماني اشپيگل نيز روحيه شهادت طلبي و تعصب را عامل پيروزهي هاي اخير ايران دانست. و مجله پاكستاني مسلم بر نقش ايمان و قدرت روحي تاكيد كرد.
در نخستين بررسي هاي ريشه يابي علل دست يابي ايران به پيروزي سريع آنچه بيش از هر عامل ديگر مورد توجه قرار گرفت، موقعيت جديد نظامي ايران و برتري آن بر عراق در مقابل وضعيت نامطلوب عراق بود. بي گمان نتايج ناشي از اين وضعيت مي توانست تاثيرات كاملاً آشكار و تعيين كننده اي را در زمينه سياسي، در داخل عراق و در سطح منطقه داشته باشد. روزنامه الاهرام چاپ مصر به نقل از كارشناسان نظامي، در مورد موقعيت عراق در جهان عرب و تاثير رخدادهاي جنگ بر منطقه نوشت:
((عراق در دروازه شرقي جهان عرب قرار دارد و نتايج كه در آن منطقه روي مي دهد، با سرعتي سرسام آور در سراسر منطقه عربي منعكس خواهد شد.
چند روز بعد همين روزنامه در مقاله اي به قلم سردبير خود نوشت:
((شكست عراق نه تنها موجب سقوط دولت و اشغال خاك اين كشور خواهد شد، بلكه اين به نوبه خود فاجعه بزرگي است و به سقوط پي در پي دولت هاي خليج فارس مي انجامد)).
روزنامه يني دوير چاپ آنكارا به نقل از منابع ديپلماتيك در بغداد با تاكيد بر پيوستگي سقوط صدام با تحولات منطقه خليج فارس، نوشت:
((سقوط صدام حسين و تحولات سياسي آينده خليج فارس به پيشروي نيروهاي ايران كه روز به روز به ابعاد گسترده تري به خود مي گيرند بستگي دارند))
خبرگزاري آسوشيتد پرس در منامه نيز با بررسي تاثيرات آزاد خرمشهر بر وضعيت سياسي عراق و منقطه گزارش داد:
((سقوط اين شهر (خرمشهر) به دست ايراني ها سبب به هم ريختن رژيم صدام حسين و بروز مشكلاتي در ساير نقاط خليج فارس خواهد شد و اين مسئله اخير به نحو گسترده اي، مجلات عربستان منعكس شده است)).
درباره تاثير پيروزي ايران بر موقعيت صدام و وضعيت سياسي دولت عراق در رسانه هاي خبري، از قول كارشناسان نظامي و منابع ديپلماتيك به مواردي اشاره شده كه خواندني مي باشد مجله نيوزويك بي اعتبار شدن صدام و سرنگوني وي را به عنوان نتايج شكست عراق در خرمشهر ذكر كرد. همچنين در اين روزنامه مواردي همچون خودكشي سياسي رژيم بغداد عراق ابهام در مورد بقاي سياسي صدام و آينده مهم براي رژيم عراق مورد تاكيد قرار گرفت. روزنامه دي ولت چاپ آلمان نيز نوشت:
((عراق در جنگ (خليج فارس) عليه ايران و عليه انقلاب اسلامي آيت الله خميني هم از نظر سياسي و هم از نظر نظامي باخته است. اين نظرهايي است كه در تمام پايتخت هاي عربي به دست آمده است)).
روزنامه زود دويچه سايتونگ چاپ آلمان درباره وضعيت عراق در جنگ نوشت:
((بدين ترتيب بغداد آخرين تكيه گاهش را براي مذاكره و جهت حفظ آبرويش از دست داده است و از نظر نظامي ديگر صدام نجات دادني نيستت، حتي اگر ايراني ها به عراق وارد نشوند))
البته برخي معتقدند بودندكه گرچه صدام با حمله به ايران و شكست در جنگ اشتباه بزرگي را مرتكب شده ولي سقوط حكومت عراق به آساني امكان پذير نيست زيرا امنيت داخلي آن كاملاً تحت نظر دولت عراق قرار دارد و از سوي ديگر، كشورهاي عربي نيز الزاماً از عراق جانبداري خواهند كرد)).
در اين روند تثبيت نظامي – سياسي ايران و پيروزي نظامي بر عراق به منزله پيروزي انقلاب اسلامي و چيره شدن بر معضلات ناشي از بحران داخلي و تجاوز خارجي ارزيابي مي شد به عبارت ديگر توانايي نظامي ايران موجب تحول در صحنه نبرد شد و تاثيرات احتمالي آن در حوزه سياسي در داخل عراق و در سطح منطقه مورد بررسي و توجه ناظران قرار گرفت به اين معنا، پيدايش نتايج ناشي از اين وضعيت بيانگر منطق حاكم بر تغيير ماهيت جنگ بود.
در واقع، ترغيب عراق و حمايت از اين كشور براي حمله به ايران به دليل نگراني از تحولات ناشي از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و سقوط شاه بود. مخالفان انقلاب اسلامي اميدوار بودند با تهاجم دولت بعث عراق جمهوري اسلامي در گرداب بي ثباتي داخلي و تجاوز خارجي افتاده وسرانجام از پاي درآيد ولي در مقابل، ايران با پيروزي نظامي خود در موقعيت جديد و برتري قرار گرفت. در اين حال ارگان حزب سوسياليست كارگر انگلستان در اين زمينه نوشت:
((ايران در محاصره اقتصادي بود و نمي توانست هيچ سلاح و قطعه يدكي دريافت كند و دائماً تحت حمله تبليغاتي بود كساني چون هاليدي مرتباً با اظهارنظر خود سم تبليغاتي عليه ايران تهيه مي ديدند و ادعا مي كردند كه انقلاب ايران و رهبر آن امام خميني قادر به تحمل حمله عراق نيستند آنها مدعي بودند كه نظام ايران سرنگون مي شود و اقتصاد ايران ورشكسته است وبه زودي در ايران جنگ داخلي روي مي دهد، ارتش شورش كرده و دست به كودتا مي زند، مردم از جنگ خسته شده پشت جهبه را تقويت نمي كنند و دست به راهپيمايي و تظاهرات عليه دولت مي زنند. اما تمام اين حرف ها غلط از آب درآمد و نه تنها ايران به پيروزي نظامي دست يافت، بلكه انقلاب اسلامي ايران نيز قدرتمندتر شد و به پيشرفت خود ادامه مي دهد))
روزنامه لوموند نيز در مورد تاثيرات جنگ بر اوضاع داخلي ايران نوشت:
((جنگ به رژيم ايران اجازه داد كه ضمن برقراري مجدد اتحاد مقدس- از آن نوع كه به وي فرصت داد تا رژيم سلطنتي را سرنگون كند – به پاسداران بازوي نيرومند انقلاب اسلامي عمده ترين نيروي نظامي كشور اهميت خاصي داده شود و جناح هاي مختلف ليبرال يا چپي تصفيه شوند و اين خود نشانه يكي از عمده ترين پيروزي هاي جمهوري اسلامي درمقابل رژيم بعثي بغداد است))
راديو لندن نيز در تفسير خبري گفت:
((جنگ نه تنها جمهوري اسلامي آيت الله خميني را تضعيف نكرد بلكه به رهبري آن انجام بخشيد و اكنون اين دولت صدام حسين در بغداد است كه بي ثبات جلوه مي نمايد))
سفير سابق آمريكا در عربستان نيز بر اين مسئله تاكيد كرد كه عراق با هجوم به سرزمين هاي ايران مي خواست شاهد سقوط جمهوري اسلامي ايران باشد، ولي اين آرزو با برتري نيروهاي ايران اتفاق نيفتاد. راديو آلمان غربي نيز به اين مسئله اشاره كرد كه صدام حسين نتوانست به هدفش كه سقوط حكومت ايران بود، برسد و خود را از خطر انقلاب
اسلامي برهاند حال آنكه اكنون عراق با ناثباتي روبه رو شده و صدام بايد از سقوط حكومت خود بيمناك باشد در مجموع وضعيت ايجاد شده اين حقيقت را روشن كرد كه اگر قرار باشد با توسل به شيوه هاي نظامي مسئله جنگ را حل و فصل كرده ايران در اين زمينه از وزنه سنگين تري برخوردار است
بدين ترتيب در حالي كه تصور مي شد تجاوز نظامي عراق پايان بخش حيات سياسي نظام انقلاب ايران خواهد بود روند تحولات جنگ اوضاع را به گونه اي تغيير داد كه سرنوشت سياسي صدام و تداوم بقاي دولت حاكم بر بغداد در معرض ابهام و ترديد قرار گرفت پيدايش اين وضعيت منجر به تغيير مواضع عراق افزايش نگراني امريكا و اتخاذ مواضع و سياست هاي جديد در منطقه و برخورد با ايران و همچنين افزاش حمايت و گسترش تحركات ديپلماتيك كشورهاي عرب پشتيبان عراق شد. در اين حال دولت عراق بر اثر درماندگي در برابر وضعيت جديد به طور تلويحي نقش و موقعيت خود براي امريكا و نيز جنگ نيابتي عليه ايران را يادآوري كرد. نشريه اي به نقل از يك مقام عراقي نوشت:
((عراق به نيابت از جانب آمريكا با ايران مي جنگد عراق بامقابله با جمهوري اسلامي در حقيقت خواسته كار آمريكا را بدون آن كه هزينه اي براي واشينگتن در برداشته باشد انجام دهد)).
نگراني عراق از سرانجام جنگ و وضعيت نامطلوبي كه گرفتار آن بود تاثير مستقيمي در موضع گيري جديد اين كشور داشت. بي گمان تاكيد عراق بر پايان دادن به جنگ و اتخاذ مواضع صلح جويانه مي توانست موقعيت سياسي اين كشور را بهبود بخشد.
راديو لندن در اين باره گفت:
((به احتمال زياد رهبران عراق به اين نتيجه رسيده اند كه عقب نشيني به مرز بين المللي همرا با تقويت مواضع دفاعي در پشت مرز، بهترين روش براي پايان دادن به جنگ است))
چنين به نظر مي رسيد كه امريكاي هاي درمتقاعد كردن دولت عراق براي عقب نشيني از مناطق اشغالي ايران نقش برجسته اي داشتند. اين اقدام عراق مي توانست در چارچوب سياست آمريكا مبني بر پايان دادن به جنگ معنا پيدا كند زيرا امريكاي ها در اوضاع جديد، قادر شدند باحمايت از عراق و فشار بر ايران اهداف و منابع خود را پيگيري كنند.
در اين حال بمباران جزيره خارك به وسيله هواپيماهاي عراقي قابل تامل است. اين اقدام در حالي صورت گرفت كه عراق شعار صلح طلبي سر مي داد اگر عراقي ها بر پايان دادن به جنگ و برقراري صلح تمايل داشتند اساساً نبايد جزيره خارك را مورد حمله قرار مي دادند به همين دليل اين اقدام عراق را بايد در چارچوب سياست هاي جديد آمريكا و به عنوان تهديد عليه ايران ارزيابي كرد.