پيش از آغاز عمليات خيبر در سطح بين المللي منطقه اي و ملي چند مسئله با اهميت به وقوع پيوست:
الف: اعلام وزارت خارجه امريكا در مورد تصميم اين كشور مبني بر علني كردن خود عراق معاون وزارت خارجه امريكا در اين باره اظهار داشت كه امريكا نگران پيروزي جمهوري اسلامي در جنگ با عراق است همچنين در هفتم بهمن 1362 ريچارد مورفي، معاون وزير خارجه اين كشور در بغداد با صدام ملاقات كرد.
ب: تحويل هواپيما هاي سوپر اتاندارد فرانسويبه عراق.
پ: تصويب قطع نامه 540 شوراي امنيت در مورد جنگ در 9 آبان 1362 در اين قطع نامه مفاد زير به تصويب رسيد:
1-محكوم كردن نقض حقوق انساني و تقاضاي توقف فوري كليه عمليات نظامي عليه هدف هاي غيرنظامي از جمله شهرها و مناطق مسكوني.
2-پايان دادن به خصومت در منطقه خليج فارس و احترام دوطرف به تماميت ارضي يكديگر.
ت: انفجار مقرر تفنگداران امريكايي در بيروت
ث: مسئله مهم داخلي اجراي مانور آزادي قدس در 90 مطقه كشور، كه در پي اعزام لشكرهاي قدس به جبهه صورت گرفت. اين طرح به تدريج در اتمام استان ها و شهرستان هاي كشور فراگير شد و سيل نيروهاي بيسجي عازم جبهه جنگ شدند به گونه اي كه سازمان رزم سپاه لبريز از نيرو شد و برخي لشكر ها علاوه بر گردان هاي سازماني خود 25 گردان ديگر را نيز در خود جاي دادند.
جايگاه عمليات در استراتژي نظامي ايران
انجام عمليات خيبر در شمال بصره، از اهميت استراتژيك برخوردار بود از لحاظ استراتژي نظامي و اهداف آتي جنگ هدف از عمليات خيبر تصرف شهر بصره بود. جبهه هاي جنوبي به دليل اهميتي كه داشت كه در سرنوشت جنگ داشتند در استراتژي نظامي از چند نظر مورد توجه بودند:
1-به عنوان مناطق واسط براي رسيدن به بصره.
2-به عنوان منطقه اي اصل كه با هدف بصره عمليات در آنها انجام مي شد.
افزودن بر اين مسئولان سياسي و نظامي كشور معتقد بودند كه انجام عمليات موفق بزرگ در جبهه جنوب در تحقق تنبيه متجاوز ( به عنوان استراتژي جنگ در بعد سياسي ) موثر خواهد بود.
دلايل انتخاب منطقه عمليات
پيچيدگي و پرمانع بودن خطوط دفاعي عراق در جبهه جنوب و وجود استحكامات و خاكريز هاي متعدد موجب شد تا فرماندهان سپاه در پي يافتن منطقه اي براي عمليات باشند كه امكان استفاده از توانايي خود امكان پذير بوده و از انجام تك جبهه اي پرهيز شود. در اين ميان منطقه هورالهويزه بيش از ساير مناطق از اين ويژگي ها برخوردار بود در واقع رزمندگان اسلامي مي توانستند در اين منطقه يك بار ديگر حمله به دشمن را توام با غافل گيري از جناح و بدون برخورد با خطوط پرمانع انجام دهند. افزون بر اين دليل ديگري موجب انتخاب منطقه عملياتي خيبر شد بي توجهي دشمن به آن بود. زيرا عراق تصور نمي كرد كه ايران از اين نقطه دست به حمله زند لذا سازمان نظامي مناسبي در منطقه مستقر نكرده بود و كل منطقه عملياتي از العزيز تا القرنه و جزاير مجنون به وسيله چند گردان پدافند حفاظت مي شد مي توان گفت منطقه هور با در نظر گرفتن توان نيروهاي خودي و دشمن و نيز نقش زمين و تاثير گذاري آن انتخاب شد.
موقعيت منطقه
منطقه عمليات از نظر جغرافيايي در شمال بصره قرار دارد كه از شمال به العزيز و روستاي البيضه و الصخره از جنوب به نشوه و طلائيه از غرب به جاده عماره بصره و از شرق به حاشيه ساحلي هور كه نزديك جاده سوسنگرد – طلائيه است منتهي مي شود. موقعيت هاي مزبور در خشكي شرق دجله، جنوب جزاير مجنون و داخل هور قرار دارند.
هورالهويزه از آب هاي راكد تشكيل شده است و آب رودخانه هاي دجله، كرخه نور، طيب، دويرج و باران هاي فصلي وارد آن مي شود. وجود نيزارها و شكل طبيعي آنها موجب شدكه راه هاي مشخصي براي تردد قايق ها ايجاد شود كه به آنها آب راه مي گفتند مهمترين نقاط هور جزايز شمالي وجنوبي مجنون هستند كه از لحاظ اقتصادي و نظامي بسيار با اهميت اند. پل هاي الغزيز، القرنه و نشوه كه بر روي جاده بصره- عماره قرار دارد و نيز رودخانه دجله از جمله نقاط مهم ديگر اين منطقه به شمار مي روند.
وضعيت دشمن
همان گونه كه گفته شد ارتش عراق در اين منطقه خط دفاعي مشخصي كه شامل رده هاي مختلف پدافند موانع و استحكامات باشد ايجاد نكرده بود در داخل جزاير مجمون نيز نيرويي در حد يك گردان از افراد جيش الشعبي حضور داشت. همچنين در محور شمالي (العزير – رطه) و محور جنوبي (القرنه) نيز نيروهاي مرزي به عنوان افراد پاسگان مستقر بودند تنها در محور طلائيه كه قرارگاه فتح عمل مي كردند خط دفاعي مستحكم همراه با موانع و كانال وجود داشت. در محور زيد نيز كه قرارگاه كربلا وارد عمل مي شد موانع و خطوط دفاعي دشمن از پيچيدگي خاصي برخوردار بودند.
به طور كلي در منطقه عمومي خيبر قبل از عمليات يگان ها زير آرايش نظامي داشتند لشكر 19 پياده شامل پنچ تيپ پياده و يك تيپ زرهي لشكر 6 زرهي شامل سه تيپ و نيروهاي جيش الشعبي و پاسگاه مرزي.
در محور مستقل با هدف تصرف بصره براي انجام عمليات انتخاب شد هورالهويزه و زيد در محور هور قرارگاه نجف (سپاه) و در محور زيد قرارگاه كربلا (ارتش) براي انجام عمليات مامور شدند با اين تفاوت كه عمليات اصلي و تعيين كننده در هور انجام مي شد در محور هور پنج هدف اصلي مشخص شد: 1- الغزير2- القرنه 3- جزاير مجنون جنوبي و شمالي 4- نشوه5- طلائيه
در محور زيد يگان هاي ارتش پس از عبور از خط مي بايستي روي پل نشوه (واقع در غرب نهر كتيبان) به يگان هاي سپاه محلق شده و سپس در مرحله سوم براي حمله به بصره طرح ريزي صورت مي گرفت در واقع پل نشوه مرحله پاياني عمليات خيبر بود اما بصره به عنوان هدف عمليات عنوان شد تا آمادگي يگان ها و خيزي كه برداشته شد آماده كننده مرحله بعدي عمليات باشد. سپاه براي تصرف هدف هاي عمليات پنچ قرارگاه تشكيل داد و ماموريت تصرف هر يك از هدف ها را به يكي از آنها واگذار كرد:
1-قرارگاه نصر، با هدف تصرف و تثبيت محور العزير ماموريت بسيار دشوار و حساس بود نيروهاي اين قرارگاه وظيفه داشتند كه با بستن جاده عماره – بصره ضمن تامين جناح شمال عمليات از ورود دشمن به جنوب اين محور جلوگيري كنند. آنان براي رسيدن به اين هدف و پشتيباني از آن مي بايستي مسيري طولاني را طي مي كردند.
2-قرارگاه حديد با هدف تصرف و تثبيت محور القرنه اين قرارگاه نيز وظيفه سنگيني به عهده داشت و نفرات آن ماموريت داشتند كه سه راهي القرنه (محل تقاطع مسير بغداد – بصره – عماره) را مسدود كنند در اين ميان فاصله عقبه تا خط مشكل بزرگي براي آنها به شمار مي رفت.
3-قرارگاه حنين با هدف تصرف جزيره جنوبي و نيمه شرقي وشمال جزيره شمالي و الحاق با محور طلائيه.
4-قرارگاه فتح با هدف شكستن خط پرمانع طلائيه و الحاق با قرارگاه حنين. قرارگاه فتح ماموريت داشت با شكستن خط و بازكردن راه زميني امكان پشتيباني قرارگاه حنين نصر و حديد را فراهم كند همچنين انجام مرحله دوم عمليات به سوي نشوه و پل دوعيجي كه قرار بود قرارگاه بدر انجام دهد، به ميزان قابل ملاحظه اي بستگي به بازشدن را زميني داشت.
5-قرارگاه بدر با هدف تصرف نيمه غربي جزيره جنوبي و پل نشوه پس از آن كه قرارگاه حنين جزاير را تصرف كرده و قرارگاه سه راه القرنه را تامين كرد. به دليل اهميت ماموريت قرارگاه بدر دو لشكر مهم سپاه به آن قرارگاه مامور شدند.
قرارگاه نوح نيز ترابري دريايي و پشتيباني يگان هاي عمل كننده را در هور به عهده داشت. علاوه براين هوانيروز ماموريت داشت در امر انتقال نيرو و امكانات به محور عملياتي هور (كه فاقد راه زميني بود) فعاليت كند. در اين محورها نقش هليكوپتر بسيار مهم بود. بنابراين فرمانده هوانيروز به همراه فرماندهان ارشد آن يگان، براي انجام عمليات در كنار هور مستقر شدند نيروي هوايي ارتش نيز پشتيباني و پدافند هوايي را به عهده داشت. در اين عمليات هواپيماهاي f-14 در برقراري امنيت هوايي تلاش كردند.
نقش اين هواپيماها آن چنان با اهميت بود كه اگر روزي آسمان منطقه حاضر نمي شدند جنگنده هاي ميگ عراقي مانند پرنده هاي هورالهويزه به تعداد زياد، مواضع رزمندگان اسلام را به راحتي بمباران مي كردند.
شرح عمليات
يك روز پيش از انجام عمليات نيروها وارد هور شده و در داخل آب راه تا حد ممكن پيشروي كردند و سرانجام در سوم اسفندماه 1362 ساعت 21:30 عمليات خيبر آغاز شد در مرحله اول در طرف قرارگاه نجف، قرارگاه هاي نصر و حديد موفق شدند در محور العزير و القرنه هدف هاي خود را تصرف كنند. در جزاير وضعيت عمليات مطابق برنامه پيش نمي رفت عدم پاك سازي جزاير تا ساعت 30:3 نيمه شب مانع از آن شد كه بعد از تصرف جزاير نيروهاي بعدي بتوانند براي حمله به سوي طلائيه حركت كنند. لذا در شب عمليات الحاق انجام نشد و به همين دليل قرارگاه فتح كه مي بايست پس از پاك سازي جزيره به آن محور ملحق شود با مشكل مواجه شد و با وجود شكستن خط و رسيدن به نزديك محل الحاق مجبور شد متوقف شود و سرانجام به دليل حضور پر شمار دشمن در محور طلائيه و مقاومت آنها – با وجود انجام چند حمله براي الحاق طلائيه با جزيره – اين مهم ميسر نشد.
در محور زيد، قرارگاه كربلا موفقيتي به دست نياورد و صبح عمليات، يگان هاي عمل كننده به عقب آمده و در خط قبل از عمليات مستقر شدند اين وضعيت مانع از آن شد كه يگان هاي قرارگاه نجف بتوانند در محورهاي القرنه و العزير باقي بمانند، زيرا امكان پشتيباني آنها وجود نداشت راه زميني نيز همچنان مسدود بود و از سوي ديگر دشمن با حضور سريع در منطقه كه با اعلام آماده باش در مركز استان عماره و انتقال يگان هايش همراه بود، با زرهي و اجراي آتش فشار زيادي براي اين محور وارد مي كرد لذا قرارگاه هاي نصر و حديد به ناچار به داخل جزيره شمالي عقب نشيني كردند.از اين پس جزيره محور كنش و واكنش دو طرف درگير بود. در اين حال به دليل عدم ثبيت مواضع به دست آمده در جزيره متشكل پشتيباني آتش و تجهيزات و تامين نيروي انساني نسبت به سرنوشت جزيره به شدت احساس خطر مي شد.
شرايط موجود بسيار سخت بود، و در حالي كه فرماندهان اميد زيادي به عمليات بسته بودند اما تمام دست آوردها در حال سقوط بود. برادر محسن رضايي فرمانده سپاه به يكي از روحانيان حاضر در قرارگاه گفت:
((طول جنگ ما اين جور ذوب نشديم))
براي خارج شدن از اين وضع حاد، سپاه تصميم گرفت بار ديگر تمام توان خود را براي بازكردن محور طلائيه به كار گيرد از سوي ديگر اوضاع نابسامان جبهه موجب تزلزل عمومي نيروها شده بود و حفظ جزاير نيز در هاله اي از ابهام و ترديد قرار داشت.
در هشتم اسفند 1362 پس از آن كه اخبار اوضاع جبهه به تهران گزارش شد، آقاي هاشمي رفسنجاني فرمانده جنگ به منطقه آمد و به سرعت خود را به سنگر فرماندهي سپاه رساند. وي برادر محسن رضايي گفت:
((ما … اعلام كرديم كه هر كس (هريگان) هرچه در چنته دارد بياورد ميدان))
برادر رضايي نيز پاسخ داد:
((ما هم گفته ايم كه افراد تا حد فرمانده لشكر بايد بجنگند حتي اگر سازمان رزم سپاه مختل شود))
پس از نشست فرماندهان با آقاي هاشمي، تشخيص داده شد كه راه خارج شدن از بن بست حمله مجدد از محور طلائيه است تا شايد با بازشدن را زميني گره عمليات گشوده شود در 10 اسفند 1362 حمله مورد نظر آغاز شد اما به نظر مي رسيد كه مشكل آب مانع بزرگي است حدود ساعت يك بامداد، دوتن از مسئولان و فرماندهان لشكر 27 حضرت رسول(ص) به قرارگاه آمده و وضع زمين را كه بر اثر انداختن آب توسط دشمن، باتلاقي شده و عبور از آن مشكل شده بود به آقاي هاشمي گزارش دادند. ايشان در پاسخ به آنها با ناراحتي گفت:
((اين امر امام است كه شما در هر شرايطي بايد برويد جلو. اگر ما نتوانيم اين هفت، هشت كيلومتر را برويم جلو ديگر نمي توانيم بجنگيم الان صدام آن تبليغات را به پا كرده صدهزار (نفر) نيرو و پشت سر شما معطل مانده است و آبروي جمهوري اسلامي در خطر است. برويد هر طور كه مي توانيد خودتان را به دشمن برسانيد))
برادر شهيد دستواره در مقابل اين اظهارات گفت:
((چشم مي رويم كه يا شهيد شويم و يا اين گونه نزد شما بر نگرديم))
آقاي هاشمي در بيان ديگري كه در جمع فرماندهان ايراد كرد گفت:
((من خدمات امام هم عرض كردم و ايشان هم تاييد كردند كه طوري برنامه ريزي كنيد كه در همين جا جنگ را تمام كنيم چون اين امر ديگر براي كشور قابل تحمل نيست))
با وجود تلاش فراوان يگان هاي سپاه، به دليل مقاومت و سماجت بسيار زياد عراقي ها بازهم حمله نيروهاي خودي به طلائيه ناكام ماند. نيروهاي دشمن كه در آغاز حمله مجبور شدند برخي مواضع خود را ترك كنند و به عقب بروند با فرا رسيدن روز پاتك هاي پياپي خود را آغاز كردند و سرانجام مانع پيشروي لشكر 14 امام حسين (ع) و لشكر 27 حضرت رسول(ص) شدند.
در جريان حملات دشمن، برادر حسين خرازي فرمانده لشگر 14 امام حسين (ع) به شدت مجروح و دست راستش قطع شد و در حالي كه بدنش پر از تركش بود او را از ميدان خارج كردند.
با توقف پيشروي در محور طلائيه وضعيت جديدي پديد آمد از اين پس جبهه خودي مي بايست قابليت و توانايي خود را در حفظ جزاير نشان مي داد. كاري كه بسيار دشوار مي نمود. باور عمومي نيروها نيز آن بود كه حفظ جزاير يا عملي نيست و يا بسيار دشوار است و بايد بهاي زيادي براي آن پرداخت. عراق پس از آن كه توانست رزمندگان اسلام را از محورهاي العزير ، القرنه و طلائيه وادار به عقب نشيني كند بيرون راندن نيروهاي مستقر در جزاير را نيز متحمل مي دانست به ويژه آن كه از لحاظ عقبه آتش دفاعي ضد هوايي زرهي و ضدزرهي و ده ها عامل ديگر بر نيروهاي خودي برتري داشت.
پس از توقف درگيري در محور طلائيه تا شروع حمله به جزاير حدود 5 روز جبهه ها حالت عادي داشت و دشمن تلاش خاصي از خود نشان نداد. در نخستين روزهاي اين مدت يعني بعد از ظهر 14 اسفند 1362 مسولان بيت امام به قرارگاه اطلاع دادند كه فرماندهان سپاه به تهران بازگردد. همچنين گفته شد:
(( امام فرموده اند: جزاير حتما بايد نگه داشته شوند، هر طور كه شده))
اين دستور تحولي اساسي در سرنوشت عمليات ايجاد كرده و سپاه اين بار هر آنچه را كه در اختيار داشت از فرماندهان گرفته تا پاقيمانده سازمان يگان ها را وارد صحنه كرد. از لحاظ روحيه و استقامت نيز توان سپاه دو چندان شد و همه حفظ هدفي را كه امام تعيين كرده بود به بهاي خون و جاي خود در دستور كار قرار دادند فرماندهان سپاه در اين باره گفت:
((جزاير بيرون نمي رويم حتي اگر سازمان سپاه از بين برود)).
برادر شمخاني قائم مقام فرمانده كل سپاه به فرماندهان لشكرهاي 27 حضرت رسول (ص) و عاشورا گفت:
((برويد جزاير را حفظ كنيد اين دستور امام است و من خودم مي آيم آرپي چي مي زنم به هر حال احتمال پاتك به جزاير زياد است))
علاوه بر اين برادران محمد باقري، غلامعلي رشيد و حسن دانايي به جزير رفتند مرخصي بسيجي ها لغو شد و به طور كلي تمام فرماندهان سپاه به جز آقاي محسن رضايي و در برخي مواقع شمخاني به داخل جزيره رفتند تا با هم فكري يكديگر راههاي حفظ جزاير را مشخص كنند.
مطابق پيش بيني امام و فرماندهان پس از چند روز در 16 اسفند 1362 عراق با اجراي آتش سنگين بمباران وسيع هوايي و استفاده از هيلكوپتر تانك و نيروهاي پياده پاتك سنگيني را عليه جزاير جنوبي آغاز كرد بيت امام كه مرتب اوضاع جبهه را پيگيري مي كرد با آگاهي از شروع پاتك عراق به جزاير با قرارگاه تماس گرفته و حجت الاسلام حاج احمد آقا خميني از فرمانده سپاه وضعيت را جويا شد آقاي رضايي در پاسخ گفت:
(( از لحاظ مهمات خيلي در مضيقه هستيم. الحمدالله وضع خوب است ولي عراق با تام قوا حمله مي كند)).
حمله عراق در آن روز بدون نتيجه پايان يافت. اما دشمن در صبح روز 17 اسفند 1362 بارديگر حمله خود را آغاز كرد اين بار حمله دشمن با استفاده از ابزار و تسليحات شديدتر و وسيع تر بود. در مقابل وضع جبهه خودي بسيار حاد و مهم ترين مسئله كمبود نيرو و مهمات بود. در حالي كه به شدت به مهمات نياز بود سرهنگ موسوي قويدل يكي از فرماندهان ارتش اعلام كرد.
((در كل 1300 عدد گلوله 130 ميلي متري در اختيار داريم))
همچنين آقاي غلامعلي رشيد از داخل جزيره پيام داد كه اگر نيروهاي حاج همت (لشكر حضرت رسول (ص)) نرسند، احتمالي سقوط خط لشكر زياد است. عراقي ها نيز از جنگ رواني استفاده كرده و به نيروهاي ايراني اعلام كردند اگر جزاير را خالي نكنند آنجا را به موشك بسته وبه شدت بمباران مي كنند در اين روز دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه تحولات جنگ را پيگيري مي كرد.
روز 18 اسفند 1362 عراق بار ديگر حمله خود را با شدت هرچه تمام آغاز كرد و سپاه و بسيج با آنچه در دست داشتند پايداري و استقامت كرده و مانع از پيشروي دشمن شدند شرايط مقدورات بسيار سخت و محدود بود. ضمن آن كه دشمن از سلاح هاي شيميايي نيز استفاده كرد. برادر غلامعلي رشيد از جزيره به قرارگاه آمد و درباره منطقه گفت:
((وضع خط خراب است در محور تيپ سيدالشهدا دشمن رخنه كرده و هر شب دارد پيش مي آيد (عراق) دائماً نيرو مي آورد و شدت عمل به خرج مي دهد. نيروهاي ما در خط خسته شده اند. آتش دشمن به شدت زياد است جاده آب و غذا و نيرو كم است پليت و الوار براي ساختن سنگر نيست و لودر و بلدوزري براي احداث خاكريز وجود ندارد نيروها در خط آرپي چي و كلاشينكف دارند و از ادوات استفاده كنند از شدت حمله دشمن، بچه ها ديگر قادر نيستند فكر كنند. اين جزيره طلسم شده و ما هركاري مي كنيم با مشكل مواجه مي شويم)).
در اين حال آقاي انصاري از بيت امام درتماس با قرارگاه وضعيت را جويا شد. شهيد حجت الاسلام محلاتي نماينده امام در سپاهوي گفت:
((به امام بگوييد شب جمعه است دعا بفرمايند))
روز 19 اسفند 1362 عراق باز هم حملات خود را از سرگرفت. اما اين بار هم رزمندگان اسلام با گوشت و پوست و دادن خون خود ماشين جنگي ارتش بعثي را متوقف كردند شهادت فرماندهي چون حاج همت ياغچيان حميد باكري و اكبر زجاجي بهايي ود كه براي حفظ جزاير پرداخته شد.
در اين سه روز اوج حماسه و استقامت و شهادت طلبي سپاهيان و بسجيان به نمايش گذاشته شد. جزير سمبل پايداري و استقامت شده بود. آقاي هاشمي در اين زمينه گفت:
((اين جزيره شده سمبل قدرت ما وضعف عراق مقاومت شما در دنيا خيلي معنا دارد و بايد حفظ شود جزيره ها مهم است اين عقيده من است نه سياست))
ايشان در مورد نتايج اين عمليات افزود:
((در صدام شكست پيدا شده مثلاً عربستان و تركيه به ما پيشنهاد اسلحه كردند. اينها نشانه تزلزل عراق است))
بدين ترتيب حمله 72 ساعته عراق ناكام ماند و سرانجام، در پي فرمان امام جزيره حفظ شد.
عمليات خيبر از نظر سياسي و نظامي تاثير به سزايي در روند جنگ به جايي گذاشت. از نظر نظامي پس از ورود جمهوري اسلامي به خاك عراق به دليل تحولي كه در استراتژي و تاكتيك ارتش عراق به وجود آمد انجام عمليات به شيوه گذشته امكان پذير نبود از اين رو مي بايست ابتكار جديد وارد جنگ مي شد تا صحنه نبرد از ركود و توقف در پشت ديوار دفاعي عراق خارج شده و بار ديگر موازنه نظامي برقرار شود. بي گمان عمليات خيبر مبدا’ تحولي ديگر در دوره پس از فتح خرمشهر بود و عمليات هاي بعدي تا سال 1365 و نيز عمليات نظامي در خليج فارس 1366 از اين انديشه جديد تاثير پذيرفتند.
از لحاظ سياسي تصرف اين منطقه فشار زيادي بر عراق وارد كرد زيرا در منطقه جنوب جزاير مجنون يكي از مناطق استراتژيك براي اين كشور به شمار مي رفتند و به همين دليل دولت بعث سرمايه گذاري زيادي در اين منطقه كرده بود روزنام فايننشال تايمز در
مورد اهميت جزاير مجنون نوشت:
((ذخاير نفتي مجنون كه حدود هفت ميليارد بشكه تخمين زده شده است هشت سال جنگ خليج فارس يك پروژه عمراني دو ميليارد دلاري براي آن تصويب شد. اما به سبب جنگ كارهاي اين پروژه شروع نشد عراقي ها پيش بيني كرده بودند كه توليد اوليه از اين منابع روزانه 350 هزار بشكه خواهد بود كه با 700 هزار بشكه در روز افزايش خواهد يافت
طبيعي است تسلط ايران بر اين منابع به عنوان برگ برنده اي در مذاكرات سياسي درباره سرنوشت جنگ و مسئله غرامت به شمار مي رفت.
در اين بخش بازتاب عمليات خيبر از دو جنبه سياسي و نظامي مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد در بعد سياسي به واكنش و مواضع امريكا عراق و رسانه هاي جمعي غرب پرداخته مي شود و در بعد نظامي اثرات اين عمليات در روند آينده جنگ از نگاه بيروني مورد بررسي قرار مي گيرد.