عمليات بزرگ در شلمچه – كربلاي 5

 

مقدمه:

در دوران دفاع مقدس منطقه عمومي شرق بصره همواره از اهميت سياسي و نظامي ويژه اي برخوردار بود و در ذهن فرماندهان جنگ نيز مهمترين منطقه عملياتي جبهه هاي جنگ به شمار مي رفت. در اين منطقه شلمچه نزديكترين راه براي تصرف با نزديكي به شهر بصره بود به همين دليل پس از فتح خرمشهر عمليات رمضان انجام شد.

تدابير دشمن و عدم درك خودي از دگرگوني سريع در توان عراق و افزايش كمي و كيفي آن موجب شد عمليات رمضان در ميان ناباوري با ناكامي مواجه شود نتايج به دست آمده از اين عمليات به فرماندهان نظامي نشان داد كه ادامه جنگ در گرو تغيير در شيوه عمل و اتخاذ تدابيري براي مقابله با اقدامات جديد دشمن است  بر اين اساس عبور از آب به عنوان ابتكار عمل غافل گير كردن دشمن مورد توجه قرار گرفت و مناطقي چون هور و اروند مدنظر واقع شد با اين حال تجربه ناموفق عمليات رمضان براي مدتي شرق بصره را به عنوان منطقه مناسبي جهت عمليات گسترده از نظرها دور كرد و عمليات در اين منطقه مورد توجه قرار گرفت. مي توان

به عمليات زير اشاره كرد:

1-در منطقه طلائيه و زيد همزمان با عمليات گسترده خيبر

2- در منطقه زيد و كوشك پس از عمليات خيبر كه دشمن با رها كردن آب در منطقه اين حركت را عقيم گذاشت.

3-در محور زيد و شلمچه همزمان با عمليات بدر.

4-در محور شلمچه و بوارين همزمان با عمليات والفجر 8.

5-در محور شلمچه به عنوان يك اقدام پشتيباني در عمليات كربلاي 4.

 

البته در اقدامات ياد شده عمليات اين منطقه نقش مهمي در حركت گسترده نيروهاي خودي ايفا كرده بود. به طور مثال در عمليات خيبر محور طلائيه نقطه اصلي عمليات به شمار مي رفت. و در كربلاي 4 عمليات در محور پنج ضلعي در منطقه شلمچه موجب شد سپاه سوم ارتش عراق توجه خود را به اين منطقه معطوف كند.

از سوي ديگر اهميت سياسي و نظامي منطقه شرق بصره و درك دقيق دشمن از ميزان اعتبار اين منطقه در استراتژي نظامي جمهوري اسلامي موجب شد تا عراق براي تقويت بيشتر مواضع و استحكامات پدافندي در شرق بصره سرمايه گذاري هنگفتي كند.

با اين اوصاف فرماندهان سپاه از عمليات كربلاي 4 بار ديگر منطقه شرق بصره را مورد توجه قرار داده و بر اهميت استراتژيك و نقش اين منطقه در تعيين سرنوشت جنگ تاكيد كردند. از سوي ديگر تبليغات گسترده و چندماهه مسئولان درباره آغاز قريب الوقوع عمليات سرنوشت ساز و عدم موفقيت آن شرايط پيچيده اي را از نظر نظامي و سياسي ايجاد كرده بود. علاوه بر اين باقي ماندن نيروهاي رزمنده و توان موجود در جبهه شلمچه (پس از عمليات كربلاي 4) و ضرورت هاي نظامي سياسي و اجتماعي براي انجام يك عمليات موفق موجب شد درباره عمليات بعدي خيلي سريع تصميم گيري شود. در واقع عدم الفتح عمليات كربلاي 4 مدخلي بود براي طراحي عمليات كربلاي 5 كه يكي از بزرگ ترين نيردهاي جنگ تحميلي به شمار مي رود.

 

وضعيت دشمن پس از عمليات كربلاي 4

دشمن پس از آن كه عمليات كربلاي 4 را با شكست مواجه ساخت در صدد برآمد تا ابتكار عمل را به دست گرفته از فرصت بدست امده بهره برداري كند. شواهد و قراين نيز نشان مي داد كه چنانچه در شرايط موجود تغييري ايجاد نمي شد دشمن برتري را از آن خود مي ساخت زيرا عراقي ها تبليغات گسترده اي را تحت عنوان شكست عمليات سرنوشت ساز ايران آغاز كرده بودند آنها با تشديد حملات هوايي و ادامه جنگ شهرها و تلاش براي بازپس گيري فاو. سعي كردند موازنه قوا را به طور كامل به نفع خود تغيير دهند.  

در چنين شرايطي و مطابق روش سال هاي گذشته دشمن گمان مي كرد عمليات احتمالي رزمندگان اسلام در جنوب در حد تك ايذايي در فاو يا تكرار بخشي از كربلاي 4 خواهد بود و نيروهاي ايران تحرك جديد و قابل توجهي صورت نخواهد داد. از اين رو. ارتش عراق اصرار داشت تا از فرصت به دست آمده استفاده كرده و موازنه جنگ را دگرگون كند. در واقع بازپس گيري فاو اولويت اول ارتش عراق پس از عمليات كربلاي 4 به شمار مي رفت.

 

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

1- ارزش سياسي- نظامي زمين شلمچه: در شرايط حاكم بر جنگ انتخاب منطقه عملياتي و اهميت سياسي نظامي آن را از جايگاه ويژه اي برخوردار بود با توجه به اين كه شهر بصره و تاسيسات نقتي آن به عنوان مهمترين هدف استراتژي نظامي جمهوري اسلامي در دستور كارقرار داشت منطقه شلمچه مي توانست به عنوان سرپل مناسب جهت دست يابي به شهر بصره و تاسيسات عمده نفتي مورد بهره برداري قرار گيرد. با تصرف منطقه شلمچه شهر بصره و تاسيسات اقتصادي آن در تيررس خمپاره هاي نيروهاي خودي قرار مي گرفت كه بي گمان خسارات جبران ناپذيري براي عراق در برداشت در مجموع اين منطقه درمقايسه بامناطق ديگراز شرايط مناسبي برخوردار بود.

2- استقرار يگان ها در منطقه و نقش آن در غافل گيري دشمن: از آنجا كه منطقه شلمچه يكي از محورها پشتيباني كننده عمليات كربلاي 4 به شمار مي رفت و قرارگاه نجف با يگان هاي تابعه در اين محور عمل مي كرد بخش قابل توجهي از منطقه و عقبه هاي آن بطور نسبي آماده بهره برداري بود. اين مسئله از سويي مشكل زمان تا حدود زيادي حل مي كرد و از سوي ديگر به دليل كاهش تحركات حساسيت دشمن را بر نمي انگيخت هميچنين به دليل حضور همه يگان ها در منطقه عمومي خرمشهر و آبادان چندان به جابه جايي و نقل و انتقال نياز نبود و اين مسئله در غافل گيري دشمن موثر بود در مجموع دو عامل پاي كار بودن يگان ها در منطقه عمومي عمليات و عدم ايجاد حساسيت در دشمن امتيازات ويژه منطقه شلمچه بر ساير مناطق به شمار مي رفتند.

3- انطباق ويژگي هاي منطقه شلمچه با شعار عمليات سرنوشت ساز: تصرف شلمچه به دليل نزديكي به بصره و اهميت آن به منظور محاصره اقتصادي عراق مي توانست تا حدودي پاسخ گويي انتظارت عمومي ناشي از تبليغات عمليات سرنوشت ساز باشد با توجه به اين دلايل و نيز به دليل استحكام خطوط پدافندي دشمن پيروزي در شلمچه مي توانست ضربات روحي خرد كننده اي را به ارتش عراق وارد آورد زيرا رژيم عراق همواره در طول جنگ بيشترين تبليغات را بر روي استحكام خطوط پدافندي  خود در شلمچه متمركز كرده بود و خطوط دفاعي شرق به عنوان نفوذ ناپذيرترين دژ عراق در تبليغات  اي كشور و رسانه هاي جهاني معرفي شده بودند.

4- تناسب منطقه با توان موجود: محدوديت توان خودي در پشتيباني از جنگ همواره انتخاب منطقه عملياتي را تحت الشعاع قرار مي داد. و فرماندهان نظامي نيز در انتخاب منطقه عملياتي به دليل محدوديت توان دچار تنگنا بودند درا ين مقطع توان باقي مانده از عمليات كربلاي 4. براي عمليات كربلاي 5 كافي بود. (درپايان عمليات كربلاي 4. 80% از توان به كار گرفته شده باقي مانده بود).

5- قابل پدافند بودن منطقه به دليل وجود عوارض مناسب: از ويژگي ديگر منطقه شلمچه وجود عوارض طبيعي و مصنوعي در آن بود كه امكان پدافند در هر مرحله از عمليات را فراهم مي ساخت لذا با اين ويژگي با توجه به ضعف امكانات مهندسي در واگذار كردن خط حد يگان هاي مرحله بندي كردن عمليات و حفظ نيروها در تهاجم ودفاع توجه شد.

 6- امكان آتش مناسب: محدوديت دشمن در استفاده از جاده هاي مواصلاني به دليل فشردگي زمين تاثير توپخانه و ادوات نيروي خودي را بسيار افزايش مي داد.

7- شلمچه و موفقيت نيروهاي عمل كننده در عمليات كربلاي 4: در طراحي عمليات كربلاي 4 ابتدا محور شلمچه به عنوان يكي از فلش هاي اصلي حمله و سپس به دلايل چون محدوديت توان به عنوان حركت تامين كننده جناح راست عمليات با هدف درگير كردن سپاه سوم و تجزيه فرماندهي امكانات و توان دشمن در نظر گرفته شد. اگر چه ماموريت اين منطقه در دو محور پنج ضلعي و جزيره بوارين بر عهده قرارگاه نجف قرارگرفت كه به جز رخنه  يگان هاي 19 و 57 در پشت خطوط دفاعي شلمچه در بوارين موفقيتي به دست نيامد اما دست آوردهاي شلمچه قابل بهره برداري و توجه بود.

در واقع موافقيت لشگر 19 فجر در شكستن خط و رخنه لشكر 57 در خط اول و دوم دشمن در امتداد دژ مرزي فضاي مناسبي را براي اقدام در اين منطقه فراهم كرد. اين توجه حتي در تعيين محورهاي تهاجم نيز نقش ويژه اي داشت. فرماندهان كل سپاه درباره اهميت اين مسئله گفت:

((تجزيه ثابت كرد مي شود شلمچه (پنج ضلعي) را دوباره تكرار كرد)).

همچنين آشنايي نيروها با خطوط دفاعي دشمن در اين منطقه و عدم تصور دشمن از حمله نيروهاي خودي براي بار دوم در شلمچه از امتيازاتي بود كه پس از عمليات كربلاي 4 به دست آمد با توجه به اين شرايط ارتش عراق پيش بيني نمي كرد كه اين دست به عمليات گسترده اي برند.

 

 

در آستانه عمليات

در ادامه تلاش هاي گسترده  و فشرده اي كه براي پاي كار رفتن يگان ها و كسب آمادگي نسبي براي عمليات انجام گرفت. هنگام آغاز عمليات قبل از شروع درگيري فرماندهي سپاه مسائل گوناگوني را براي افزايش ميزان آمادگي و درصد احتمال موفقيت پيگيري كرد:

1- بررسي و تكميل مانور يگان ها: چنانچه از قبل فرماندهي سپاه تاكيد كرده بود در مراحل اوليه عمليات تصرف دو سرپل در موفقيت و تداوم عمليات نقش اساسي داشت يكي در غربي كانال ماهي و ديگري در غرب تقاطع جاده شلمچه و دژ مرزي معروف به پنج ضلعي سرپل كانال ماهي بيشتر به اين دليل مورد توجه بود كه پيشروي به طرف شهر جاسم در منطقه پنج تضمين بيشتري داشته بعد از اتمام جنگ فرمانده سپاه درباره اين تدبير گفت:

((كانال ماهي را به دو دليل به طرح اضافه كرديم يكي از اين كه فكر مي كرديم اگر پنج سقوط نكنند از اين جناح وارد پنج ضلعي شويم دوم احتمال مي دادم نوك كانال ماهي سقوط نكند من هميشه در تصميم گيري براي مانور عمليات از خودم سوال مي كردم گير اصلي كجا خواهد بود و جنگ اصلي در كدام نقطه صورت مي گيرد؟ از اين رو كانال ماهي جناحي بود كه هم به تصرف پنج ضلعي كمك مي كرد و هم در تاخير پاتك هاي و نيز گرفتن زمان از دشمن براي رسيدن به نهر جاسم بسيار موثر بود)).

سرپر غرب  كانال پرورش ماهي بيشتر به تامين جناح راست عمليات كه تيپ الغدير و لشكر 33 المهدي در آنجا حضور داشتند و نيز سرعت عمل يگان هاي عمل كننده ب روي كانال پرورش ماهي (41 ثارالله و 25 كربلا) متكي بود. علاوه بر اين پس از عبور لشكر 25 از كانال مي بايست عمده تلاش اين لشكر معطوف به الحاق با لشكر 31 در سمت چپ مي شد اين نگراني وجود داشت كه فرماندهي اين يگان نسبت به اين مسله توجه لازم را نداشته باشد لذا برادر محسن رضايي به فرمانده قرارگاه كربلا گفت.

((مرتضي قرباني فرمانده لشكر 25كربلا بايد اهميت اين مسئله را بفهمد و از پشت كانال ماهي به سمت 31 عاشورا برود و الحاق كند ما دو سرپل مي خواهيم يكي را بايد مرتضي كمك كند و يكي را 5 نصر))

بر همين اساس فرمانده سپاه توپخانه و زرهي را نسبت به اهميت سرپل پشت كانال ماهي توجيه كرده و كالكي را از روي عكس هوايي تهيه وهمراه  با تذكر كتبي براي فرماندهي لشكر 25 كربلا ابلاغ كرد.

((سرپل غرب كانال ماهي را بگيريد و با لشكر 31 الحاق كنيد گردان 38 ذوالفقار زرهي و آتش توپخانه به شما كم خواهد كرد اگر 31 نتواند از پنج ضلعي خارج شود شما بايد با عبور از كانال به سمت چپ رفته و الحاق كنيد.

در همين زمان (بين ساعت 18 تا 19) هنگامي كه برادر ابراهيمي مسئول اطلاعات تيپ الغدير به قرارگاه آمد. فرمانده سپاه مانور اين يگان را دوباره بازبيني كرد.

مبتني بر تصميمات قبلي قرار بود كه تيپ 18 الغدير بر روي جاده جلوي پدبوبيان عمل كند البته در اين زمينه نظر فرمانده تيپ 33 المهدي و حتي فراندهي قرارگاه كربلا اين بود كه تلاش اصلي روي پدبوبيان باشد و از آنجا با پيشروي روي سيل بند شرقي كانال ماهي مسئله جاده مورد نظر حل شود ولي نسبت به اين مسئله تصميم قاطعي اتخاذ نشده بود لذا هنگامي كه برادر ابراهيم ي مانور را توضيح داد برادر محسن نسبت به اين مسئله تاكيد كرد و بدين ترتيب بخشي از نقص مانور جناح راست عمليات مرتفع شد.

2- زرهي:تصميم گيري نسبت به نحوه به كارگيري نيروي زرهي در مقايسه باساير مسائل اندكي كه با تاخير انجام گرفت لذا به نظر مي رسيد در    محور هاي عمده اي كه زرهي بايستي مورد استفاده قرار گيرد در كيفيت و چگونگي و هماهنگي با يگان هاي عمل كننده تا اندازه اي ابهام و ناپختگي وجود دارد. از اين رو برادر محسن رضايي طي تماسي با فرمانده لشكر زرهي به وي تاكيد كرد:

(( بايد صبح گردان 38 ذوالفقار و تيپ 20 رمضان را وارد عمل شده ببينم الان 38 ذوالفقار راه بيفتد و اگر مي تواند با لشكر 25 و 41 پوزه كانال ماهي سرپل را بگيرند))

سپس آقاي رضايي طي تماس با برادر عزير جعفري فرمانده قرارگاه قدس به وي يادآوري كرد كه در نظر دارد با بهره گيري از گردان 38 ذوالفقار  و تيپ 20 رمضان آنها را با لشكر 41 ثارالله و 25 كربلابراي سرپل گيري هماهنگ كند.    

3- آتش توپخانه: به نسبت به ترديد در مورد ميزان هوشياري دشمن وضعف هاي كه در زمينه آمادگي يگان ها وجود داشت اتكا به آتش فزوني مي يافت بر همين اساس فرمانده سپاه در جلسه اي با برادر ميرصفيان فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد درباره آمادگي آنها سئوال كرد برادر ميرصفيان پاسخ داد:

((پنج گردان توپخانه 130. كه دو گردان از خودمان و سه گردان از ارتش است آماده كرده ايم در مجموع 18 گردان داريم كه ميزان آمادگي آن نسبت به كربلاي 4 خيلي بيتشر است فقط مقداري مشكل موشك كاتيوشا داريم)).

  سپس آقاي رضايي برادر ميرصفيان را نسبت به گره هاي حساس به ويژه پوزه كانال توجيه كرد همچنين جهت آمادگي قرارگاه هاي قدس و نجف براي تمركز آتش با برادر عزيز جعفري نيز تماس گرفت و به وي تاكيد كرد

((ادوات و توپخانه شما حاضر باشد تا در صورت ابلاغ دستور آتش تهيه اجرا كنيد)).

4-پشتيباني: پيش از اين گفته شد كه قرارگاه هاي پشتيباني عاشوراي 1 و 2 تشكيل شده و مسئولان آنها براي آخرين پيگيرها تلاش خود را آغاز كرده بودنداما از آنجايي كه مسئله پشتيباني از مسائل مهم عمليات به شمار مي رفت و در چگونگي انجام آن همواره ابهاماتي وجود داشت در اين زمان نيز ذهن فرماندهي را مشغول كرده بود. در پيگيري اين مسئله برادران افشار و محتاج گزارشي را در مورد عاشوراي 1 (جناح راست عمليات) به برادر محسن ارائه كردند و چنين به نظر مي رسيد كه مشكل خاصي وجود ندارد و يگان ها براي آغاز عمليات در آمادگي به سر مي برند به همين جهت در انتهاي گزارش برادر محسن ارائه كردند و چنين به نظر مي رسيد كه مشكل خاصي وجود ندارد و يگان ها براي آغاز عمليات در آمادگي به سر مي برند به همين جهت در انتهاي گزارش برادر افشار خطاب به برادر غلامپور اين مطلب را ابزار كرد:

((اگر امشب دشمن منور نزند ان انشاالله رفته ايم هرچندكند))

  چنين استنباط مي شد كه فرماندهي مانند گذشته نسبت به انجام درست پشتيباني دغدغه و ابهام ندارد بلكه تا اندازه اي اميدوار است.

5- هوشياري دشمن: تجزيه عمليات كربلاي 4 ايجاب مي كرد كه اين بار تحركات دشمن با دقت بيتشري پيگيري شود و ازهمين رو آن گونه كه در مباحث گذشته آمد. مقرر شده بود كه در صورت لزوم خود فرمانده سپاه براي توقف عمليات تصميم لازم را اتخاذ كند اين مسائل ايجاب مي كرد كه نسبت به وضعيت و رفتار دشمن غفلت نشود، حتي نسبت به تغيير در ميزان منورهاي كه مي زند.

طي پيگيري هاي كه صورت گرفت مسائل گوناگوني بدين شرح از دشمن ديده شد.

-      بعدازظهر روز 18 دي 1365  وضعيت دكل ديده باني دشمن غيرعادي بود و چنين استنباط مي شد كه يكي از فرماندهان رده بالا دشمن در حال توجيه شدن نسبت به منطقه عملياتي است.

-      از ساعت 1 بعد از ظهر روز 18 دي 1365 توپخانه دشمن بر روي لشكر 19 فجر اجراي آتش كرد.

-      ساعت 7 شب برادر احمد سفا زاده از مفاومت عمليات قرارگاه كربلا نامه اي از برادر قاسم سليماني (فرمانده لشكر 41 ثارالله) به برادر محسن رضايي نشان داد كه فرماندهي لشكر 41 در آن نوشته بود دشمن در داخل حوضچه (مخحل استقرار قايق ها در پشت دژ دشمن واقع در اب گرفتگي درياچه ماهي) كاتيوشا ويخته و تعدادي شهيد و مجروح شده اند و چهار فروند قايق دچار حريق شده است.

-      بنا به گزارش برادر باقري معاونت اطلاعات نيروي زميني سپاه منورهاي دشمن نسبت به چند شب گذشته بيشتر شده است در مجموع دشمن از عصر تا به حال 60 منور زده است. كه ميانگين آن در هر دقيقه دو عدد مي شود. تعداد اين منورها نسبت به پنج شب گذشته چهار برابر شده است.

-      كمپرسي ها دشمن كه هر شب روي سيل بندهاي شرقي كانال ماهي فعاليت مي كردند طبق برنامه به منطقه آمده و شروع به كار كرده اند.

-      ترددهاي دشمن بر روي دو جاده جنوب و غرب كانال ماهي از حجم      چشم گيري برخوردار است.

-      دشمن از صبح تا شب نزديك به 400 تا 500 دستگاه خودرو به سمت فاو انتقال داد.

در مجموع تحركات دشمن در منطقه عملياتي كربلاي 5 تحليل مشخصي ارائه نمي شود اما همواره بر اي احتمال تاكيد مي شد كه دشمن قصد حمله به فاو را دارد با اين حال اين اميدواري وجود داشت كه به محض آغاز درگيري در شلمچه دشمن در صورتي كه قصد حمله به فاو را هم داشته باشد صرف نظر كرده و خود را براي پاسخگوئي به تك ايران در شلمچه آماده كند.

 

سازمان رزم

سازمان سپاه براي عمليات كربلاي 5 به شرح زير تعيين گرديد. البته اين سازمان در هنگام اجراي عمليات به دليل پاره اي از مسائل تغيير كرد.

قرارگاه كربلا: لشكرهاي 5 نصر ،10سيدالشهدا، 19 فجر ،25 كربلا، 31 عاشورا و 41 ثارالله و تيپ هاي 12 قائم و 18 الغدير.

قرارگاه قدس: لشكرهاي 17 علي ابن ابيطالب (ع) ،امام حسين (ع) ، 8 نجف اشراف، 23 انصار الحسين، تيپ هاي 9 بدر (مجاهدين عراقي) و 44 قمر بني هاشم(ع).

قرارگاه نجف: لشكرهاي 27 رسول (ص) ،52 قدس،155 ويژه شهدا و حضرت ابوالفضل (ع) و تيپ هاي 48 فتح و 29 نبي اكرم (ص).

 

شرح عمليات هشت روز جنگ بي وقفه ، عقب نشيني عراق

شب اول

در شب اول به دنبال پيگيرهاي مداومي كه به وضعيت خودي و دشمن صورت گرفت حدود ساعت 24:50 مشخص شد كه منورهاي شليك شده دشمن بيشتر شده است همچنين ظواهر نشان مي داد كه در بعضي از محورها نيروها درگير شده اند. در مجموع در مورد ميزان هوشياري دشمن و چگونگي درگير اطلاع دقيقي وجود نداشت تا فرمانده سپاه تصميم قطعي را در مورد عمليات اتخاذ كند. دقايقي بعد خبرهاي به قرارگاه رسيد كه نشان مي داد عمليات فاش شده است در حالي كه ساعت س (2 بامداد) هنوز فرا نرسيده بود بنابراين عمليات كربلاي 5 در 19 دي 1365 ساعت 1:35 بامداد به طور رسمي آغاز شده با شروع عمليات وبراساس خبرهاي گوناگوني كه از چگونگي درگيري با دشمن مي رسيد، روشن شد كه دشمن نسبت به هيچ يك از محورهاي عملياتي به طور كامل هوشيار نبوده است و تنها به محور پنج ضلعي (به دليل تجربه عمليات كربلاي 4) توجه بيشتري داشت در حالي كه نسبت به محور تك از كانال پرورش ماهي صد در صد غافل گير شده بود همين مسئله موجب تزلزل دشمن شده بود و فرمانده سپاه نيز تلاش مي كرد كه از اين شرايط حداكثر استفاده را كرده و در پيشروي يگان ها و آمادگي قرارگاه قدس و نجف براي عبور تسريع كند.

مسئله مهم كه هنوز از ذهن فرمانده سپاه خارج نشده بود توان دشمن در منطقه فاو بود از اين رو از برادر شهيد شفيع زاد مسئول توپخانه نيروي زميني سپاه خواست كه وضع دشمن را در آن منطقه از لحاظ استعدا توپخانه گزارش كند. ساعت 3:30 بامداد وي در پاسخ به درخواست فرمانده سپاه گفت:

((بچه ها در فاو گفتند دشمن كاملاً آماده حمله بود و نيروهايش در خط بودند و امشب مي خواسته حمله كند چون نيروهايش را در خط به طور گسترده پخش كرده ابتدا آتش داشته و بعد آرام شده))

پس از رسيدن خبرهاي ديگري از منطقه فاو مبني بر قصد عراق براي حمله به فاو فرمانده سپاه اظهار داشت.