عمليات فتح المبين

آزاد سازي مناطق غرب رودخانه كرخه

در آستانه عمليات فتح المبين ، روند تحولات سياسي كشور رو به بهبود نهاد و كاملاً با اوضاع عمليات ثامن الائمه (ع) تفاوت داشت منافقين بر اثر ضربات پي در پي بدنه و بخشي از كادر مركزي خود از دست داده و ساير گروه هاي ضد انقلاب نيز كه تلاش همه جانبه اي را براي در دست گرفتن قدرت آغاز كرده بودند، عملاً از پاي درآمدند روند تحولات نظامي نيز با توجه به وضعيت رو به اضمحلال دشمن پس از عمليات طريق القدس و شكست تنگه چزابه، به سود ايران تغيير كرده بود. در اين حال بنا به گزارش نشريه انگليسي لويل ميل، عراقي ها با نگراني از روند موجود پيشنهاد مخفيانه اي براي پايان جنگ ارائه كردند.

همچنين به گزارش رويتر به نقل از خبرگزاري عراق، بلافاصله پس از آغاز عمليات فتح المبين، صدام خواهان آتش بس و حل مناقشه با ايران از راه هاي صلح آميز شد.

علل انتخاب منطقه

در پي پاك سازي و تامين منطقه عملياتي طريق القدس، تنها دو منطقه غرب رودخانه كرخه و غرب رودخانه كارون و خرمشهر در اشغال متجاوزان باقي مانده بود. براي انتخاب منطقه عمليات بعدي و نكات مثبت و منفي هر منطقه بحث هاي فراواني شده و سرانجام منطقه غرب رودخانه كرخه براي عمليات انتخاب شد علل چنيstyle="font-family: Roya" dir="RTL">انهدام دو لشكر قوي و دست نخورده 10 زرهي و 1 مكانيزه دشمن مستقر در منطقه شمالي، ضربه سنگيني براي عراق بود و در كاهش توان رزمي اش تاثير زيادي داشت.

4-                         با عقب راندن عراق از منطقه شمالي، تهديد شهرهاي حياتي و حساس انديمشك و دزفول رفع شده و به همراه شهر شوش از برد توپخانه دشمن خارج مي شدند.

5-                         شكل منطقه، مسير خط تماس و موضع پدافندي، وجود پل ها و شناسايي هاي انجام شده موجب سرعت در طرح ريزي و كاهش زمان آمادگي براي اجراي عمليات شد به گونه اي كه بين دو عمليات طريق القدس (كربلاي 1) و فتح المبين (كربلاي 2) و قفه طولاني بوجود نيامد.

 موقعيت منطقه

منطقه عمومي عمليات فتح المبين در غرب روخانه كرخه قرار داشت كه از شمال به ارتفاعات بلند و صعب العبور تيشه كن، دالپري ، چاه نفت و تپه سيپتون از جنوب به ارتفاعات بلند ميشداغ، تپه هاي رملي و چزابه (شيب )، از شرق به رودخانه كرخه و از غرب به مرز   بين المللي در شمال و جنوب فكه محدود مي شد.زمين اين منطقه از سه قسمت كوهستاني، تپه ماهوري و دشت تشكيل شده است و اختلاف ارتفاع از سطح دريا حدود 210 متر است زمين در شمال منطقه جنس سختي دارد و هرجه به طرف جنوب حركت مي شود از استحكام آن كاسته مي شود به گونه اي كه در ارتفاعات جنس خاك به تدريج از سنگي به شني و ماسه اي تبديل مي شود. بخش هايي از غرب و جنوب منطقه را نيز تپه هاي رملي پوشانده است.

 

درمنطقه، رودخانه كرخه از شمال به جنوب شرقي جريان دارد، رودخانه فصلي چيخواب در تابستان خشك و به هنگام بارندگي سيلابي مي شود و عبور از آن محدود به   پل هاي موجود در محور دزفول – دهلران مي باشد و رودخانه روفائيه كه از آب هاي   دامنه هاي جنوبي ارتفاعات شاوريه و تپه 350 و شمال دشت عباس تشكيل شده و سواحل آن داراي شيب ملايم است و به هنگام بارندگي، تحرك نيرو را براي مدتي محدود و كند مي كند.

منطقه داراي عوارض حساسي مي باشد همچون رشته ارتفاعات 350،343،336 و ارتفاعات شاوريه كه بر محورهاي پل عين خوش مسلط است، تپه هاي علي گره زد ،تپه اوصيليبي خات، دامنه هاي جنوبي ممله و كمرسرخ ، بخش هاي شمالي ارتفاعات تينه معرف به عين خوش و دامنه هاي غربي ارتفاعات تينه كه بر محور ابوغريب به رودخانه دويرج مشرف هستند عوارض ديگر شامل  تپه برقازه، ارتفاعات رقابيه و دامنه هاي شمالي ارتفاعات ميشداغ تنگه دليجان و پل نادري مي باشند.

جاده هاي آسفالته دزفول به دهلران عين خوش به چم سري امام زاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغريب و پل هاي احداث شده بر روي رودخانه چيخواب و دويرج از مهمترين راههاي مواصلاني منطقه هستند.

موقعيت منطقه و عوارض حساس آن به دشمن آرايش خاصي را تحميل كرده بود كه آگاهي نيروهاي خودي از آن زمينه وارد ساختن ضربات سهمگين را بر دشمن فراهم كرد.

 

وضعيت دشمن

    عراق در اين منطقه بيتشر لشكر هاي 1 و 10 زرهي را تقويت و مستقر كرد و لشكر 3 زرهي نيز احتياط منطقه بود آرايش نيروهاي دشمن به گفته اسيران عراقي عبارت بود از :

1- لشكر 10 زرهي كه قرارگاه اصلي آن در نزديكي عين خوش قرار داشت در شمال منطقه به شرح زير گسترش يافته بود:

-         تيپ 60 زرهي در ارتفاعات شمال امام زاده عباس

-         تيپ 505 پياده درسمت راست تيپ 60 زرهي

-         تيپ 423 پياده در سمت راست تيپ 505

-         گردان مكانيزه از تيپ 24 مكانيزه در سمت راست تيپ 423

-         تيپ 42 زرهي كه جاده امام زاده عباس –پل نادري را در تصرف دشات.

-         قرارگاه اصلي لشكر 10 در نزديكي عين خوش قرار داشت

1-قراگاه اصلي لشكر 1 مكانيزه كه نزديك جاده فكه – شوش و پشت تيپ 17 زرهي چنانه قرار داشت در منطقه جنوبي كه به شرح زير گسترش يافته بود:

-         تيپ 93 پياده در سمت چپ جاده فكه – شوش

-         تيپ 1 زرهي پياده در سمت راست جاده فكه- شوش مقابل شهر شوش

-         تيپ 27 زرهي – پياده در سمت راست تيپ 1

-         تيپ 24 زرهي – پياده در سمت راست تيپ 27

-         تيپ هاي 96 پياده ، 34 و 51 زرهي كه ارتفاعات نزديك جاده و ميشداغ را در تصرف داشتند

-         تيپ 17 زرهي سمت راست جاده در ارتفاعات مقابل دشت رادار

همچنين لشكر 3 زرهي به استعداد سه تيپ (6و 12 زرهي و 8 مكانيزه ) و چهارگردان توپخانه سازماني لشكر در احتياط قرار داشت. علاوه بر آن تيپ هاي 11،12،13،14،15،18، 21 براي تقويت سازمان تيپ هاي مستقر در منطقه استفاده مي شدند، ضمن اين كه تيپ هاي 10 زرهي، گارد رياست جمهوري و 14 مكانيزه نيز منطقه را پشتيباني مي كردند.*

  در مجموع، نيروهاي دشمن شامل هفت تيپ زرهي، شش تيپ مكانيزه 15 ،تيپ پياده و نيروهاي فروان جيش الشعبي و كماندو مي شد. سازمان رزمي دشمن بر حسب گردان شامل 27 گردان زرهي 25 گردان مكانيزه 45 گردان پياده و دست كم 1،2 گردان توپخانه بود.

 

طرح عمليات

الف: اهداف و ماموريت

  سپاه در طرح اوليه خود و قبل از تشكيل قرارگاه مشترك ارتش و سپاه (تحت عنوان قرارگاه كربل)ا پيش بيني مي كرد كه يگان هاي تحت امر سپاه ارتفاعات ابوصليبي خات (سايت و رادار) در محور شوش و همچنين در امتداد آن به طرف شمال تپه هاي علي گره زد و شاوريه و دهليز را به تصرف درآوردند.

پس از تشكيل قرارگاه مشترك، اين طرح به لحاظ عدم تامين اهداف مورد نظر و عدم كاهش خطوط پدافند خودي و آزاد سازي نيروهاي خودي از خطوط پدافندي، مورد بحث قرار گرفت و سرانجام بر روي دو هدف شامل انهدام نيروهاي دشمن و كاهش خطوط پدافندي توافق شد و مانور عمليات نيز بر اين اساس طرح ريزي شد از نظر نظامي عمليات فتح المبين مي توانست اهداف زير را تامين كند

1-                        انهدام نيروهاي دشمن به منظور كاهش توان نظامي اش،

2-                        دست يابي به خطوط پدافندي مطمئن به منظور برداشت نيرو (آزاد شدن نيروهاي خودي از خطوط پدافندي و كسب آمادگي براي عمليات بعدي)،

3-                        خارج ساختن شوش، انديمشك ، دزفول و پايگاه چهارم شكاري از برد توپخانه دشمن،

4-                        خارج ساخت جاده انديمشك – اهواز از برد اتش موثر دشمن،

5-                        آزاد سازي مناطق مهم چون سايت و رادار جاده مهم انديمشك – دهلران و ..

6-                        تصرف جاده هاي نفتي منطقه ابوغريب،

نيروهاي خودي براي تامين اهداف عمليات چنين ماموريتي داشتند:

((فرماندهي عمليات كربلاي 2 در ساعت ((س)) روز ((ر)) به منظور انهدام نيروهاي دشمن در منطقه عمليات دزفول و شوش تك مي كند. ارتفاعات علي گره زد، ابوصليبي خات ، تنگه رقابيه ، ارتفاعات چنانه و عين خوش را تصرف و تامين در منطقه پدافند مي نمايد و آماده مي شود بنا به دستور تك را به سمت غرب، جهت تامين خط مرز ادامه دهد))

 

 

ب: سازمان رزم

يگان هاي ارتش شامل لشكرهاي پياده 21 حمزه، 77 خراسان و 92 **زرهي تيپ هاي 37 زرهي شيراز، 58 ذوالفقار، 84 خرم آباد، 55 هوابرد گروه 33 توپخانه بودند.يگان هاي سپاه نيز عبارت بودند: از تيپ هاي 14 امام حسين ،41 ثارالله (ع) ، 27 محمد رسول الله (ص)، 7 ولي عصر(عج)، 35 امام سجاد، 23 المهدي (ع)، 17 علي بن ابيطالب (ع) ، 8 نجف اشرف ، 25 كربلا، 46 فجر ، زرهي و تيپ ايلام.

در مورد استعداد سازماني يگان هاي سپاه و تعداد نيروهاي تحت امر، آمار متفاوتي وجود دارد كه علت آن روندرو به  رشد و تكاملي سپاه در سازمان دهي نيروهاي مردمي در آن زمان بود. در واقع، گرچه از يگان هاي سپاه به عنوان تيپ ياد مي شد ولي برخي از تيپ ها بر حسب گردان هاي تحت امر يگان، استعدادي برابر يك لشكر داشتند.

در طرح برآورد وضعيت شماره 1 كه قرارگاه مقدم نيروي زميني ارتش در  جنوب آن را در 5 آذر 1360 تهيه كرد براساس امر به شماره 35-06/201/35 س مورخ 3 شهريور 1360 در مورد توان نسبي آمده است:

((نيروي زميني دراين عمليات با دو لشكر پياده يك لشكر زرهي ، يك تيپ پياده و يك تيپ پياده هوابرد كه جمعاً شامل 43 گردان مانوري است (25 گردان پياده ، 4 گردان مكانيزه، 11 گردان تانك و 3 گردان سوار زرهي با پشتيباني 14 گردان توپخانه صحرايي شامل 42 آتشبار شركت مي كند و اين عمليات را سپاهيان پاسدار با نيروي در حدود 7000 نفر كه با احتساب هرگردان 300 نفر، حدود 23 گردان مي شود تقويت مي نمايند.

سازمان رزم با توجه به همكاري ارتش و سپاه به صورت مشترك عبارت بود از :

1- قرارگاه مشترك قدس

لشكر قدس از سپاه شامل تيپ هاي 41 ثارالله با شش گردان ، 14 امام حسين (ع) با9 گردان، ايلام با سه گردان ، گردان مستقل علي اكبر(ع) و نيروهاي ارتش شامل تيپ 84 خرم آباد با سه گردان و تيپ 2 زرهي از لشكر 92 با سه گردان.

 

2- قرارگاه مشترك نصر

لشكر نصر از سپاه شامل تيپ هاي7 ولي عصر ، با 9 گردان . 27 حضرت رسول (ص) با 9 گردان نيروهاي ارتش شامل لشكر 21 حمزه با 12 گردان، تيپ 58 ذوالفقار با چهارگردان .

 

3-قرارگاه مشترك فجر

لشكر فجر از سپاه شامل تيپ هاي 33 المهدي (ع) باشش گردان 46 فجر با پنج گردان ، 17 علي ابن ابيطالب قم با پنچ گردان ، امام سجاد (ع) با 11 گردان ، نيروهاي ارتش شامل لشكر 77 با سه تيپ 1،2،3 با 10 گردان

 

4-قرارگاه مشترك فتح

لشكر فتح سپاه شامل تيپ هاي 25 كربلا با 16 گردان ، 8 نجف با هشت گردان، نيروهاي ارتش شامل لشكر 92 با يك تيپ ، تيپ هاي 55 هوابرد تحت امر عملياتي لشكر 92 و 37 زرهي شيراز.**

در مجموع سپاه پاسداران با 100 گردان نيرو و ارتش جمهوري اسلامي ايران با 43 گردان اعم از پياده ، زرهي و مكانيزه در عمليات شركت كردند در اين عمليات سپاه 160 دستگاه تانك و نفربر غنيمتي و ارتش 460 دستگاه تانك و نفربر سازماني خود را به كار گرفتند علاوه بر آتش پشتيباني توپخانه هوانيروز ، و نيروي هوايي ارتش نيز بر حسب ماموريت و استعداد خود در عمليات مشاركت داشتند. به طور كلي حضور رو به گسترش سپاه و سازماندهي نيروهاي مردمي در سازمان تيپ و لشكر سبب شده كه توان رزمي نيروهاي خودي افزايش يابد.

 

 

طرح مانور

به دليل تركيب نيروهاي سپاه و ارتش براي انجام عمليات دو ديدگاه متفاوت در طرح ريزي عمليات فتح المبين وجود داشت، طراحان نظامي ارتش بر اين باور بودند كه عمليات مي بايست به صورت مرحله اي و با دو قرارگاه و از سه محور جسرنادري، شوش و ارتفاعات شاوريه و تپه بلتا براي تامين ارتفاعات علي گره زد و تپه هاي ابوصليبي خات انجام شود ، و پس از آن ، در مرحله دوم، عمليات به طرف عين خوش- دوسلك و رقابيه ادامه يابد.

اين طرح شبيه عمليات ارتش در 23 مهر سال 1359 بود. از سوي ديگر ، گروه طرح ريزي سپاه با توجه به آنچه پيش از اين حاصل شده بود ، با اين طرح مخالفت كردند زيرا آنها معتقد بودند با توجه به زمين و عوارض منطقه و نحوه آرايش دشمن ، عمليات بايد در يك مرحله و با چهار قرارگاه براي تصرف عقبه هاي دشمن وبا استفاده از راه كارهاي ابتكاري از شمال عين خوش و شرق رقابيه به عين خوش انجام شود. سرانجام پس از بحث و بررسي هايي كه صورت گرفت طرح سپاه پذيرفته شد.

بدين ترتيب عمليات ازچهار محور كلي با چهار قرارگاه سازماندهي شد كه اين قرارگاه از شمال به جنوب عبارت بودند از قدس، نصر ، فجر و فتح.

محور قرارگاه قدس (تيشه كن ، چاه نفت به سمت دشت عباس و عين خوش)

در اين محور ارتفاعات عين خوش و تنگه ابوغريب به عنوان عوارض حساس منطقه شمالي از اهداف حياتي عمليات بودند زيرا از قابليت پدافندي برخوردار بوده و در صورت تامين و تصرف آنها عقبه نيروهاي دشمن تهديد شده و خطوط مواصلاتي آن قطع مي شد.

در واقع، محور قرارگاه قدس ، جناح لشكر 10 عراق بود و به علت مسافت طولاني و وجود كوه هاي صعب العبور ، كمتر مورد توجه عراقي ها قرار گرفته بود به همين دليل خطوط دشمن در اين محور فاقد استحكام لازم بود. به طور كلي هدف نهايي قرارگاه قدس در اين محور ، تصر ف ارتفاعات عين خوش ، منطقه ابوغريب و تينه بود.

 

 

محور قرارگاه نصر (غرب پل نادري)

در اين محور ، ارتفاعات شمال شرقي شامل علي گره زد، شاوريه و بخشي از جاده دزفول- دهلران ، عوارض حساس اين منطقه محسوب مي شدند و در صورت آزاد سازي و تامين آنها ، عقبه نيروهاي دشمن در پاي پل، سرخه صالح وكوت كاپن تهديد شده و همچنين الحاق نيروهاي خودي در پاي پل آسان و امكان دست يا به و چنانه و برقازه فراهم مي شد.

بنابراين قرارگاه  نصر در جناح چپ قرارگاه قدس ماموريت داشت، مناطقي چون شاوريه، تپه بلتا، علي گره زد ، تپه چشمه، كوت كاپن و ساير عوارض حساس منطقه را تصرف و تامين كند عمليات در اين محور به لحاظ آرايش و استعداد دشمن و حساسيت عراق نسبت به اين منطقه به شكل تك جبهه اي بودكه عمليات سخت و دشوار مسحوب مي شود.

 

محور قرارگاه نصر (شوش)

در اين محور تپه هاي ابوصليبي خات به عنوان مهمترين عوارض حساس منطقه در غرب رودخانه كرخه به شمار مي رفت كه بر تمام اين منطقه مشرف بودند و در صورت تصرف و تامين آنها، علاوه بر تجزيه نيروهاي دشمن دست يابي به چنانه و تپه هاي برقازه تسهيل شده و همچنين زمينه هاي سقوط مواضع دشمن در ملحه، كوت كاپن، سرخه صالح و سرخه قليچ فراهم مي شد.

قرارگاه فجر در اين محور ماموريت داشت ، عوارض حساس منطقه را تصرف و تامين كند. نظر به حساسيت دشمن نسبت به اين منطقه و استحكامي كه در آن ايجاد كرده بود عمليات در اين محور سخت و دشوار به نظر مي رسيد.

 

قرارگاه فتح (رقابيه)

اين محور در جنوب منطقه عملياتي قرار داشت و تنگه رقابيه و تپه برقازه (درجنوب و جنوب غربي) حساس ترين عوارض منطقه محسوب مي شدند. محور قرارگاه فتح در واقع جناح لشكر 1 مكانيزه  ارتش عراق بود كه در صورت تصرف و تامين آن علاوه بر دور خوردن نيروهاي دشمن در منطقه عين خوش و تهديد عقبه لشكر 1 در محور دوسلك و غرب آن امكان تامين خط پيوسته پدافندي با اتكا به ارتفاعات تينه و ميشداغ از عين خوش تا تنگه چزابه – فراهم مي شد ضمن اين كه دشمن مجبور مي شد بيشتر نيروهاي خود را در پشت رودخانه دويرج مسقتر كند.

عمليات فتح المبين بر پايه دست يابي به اهداف مورد نظر در سه مرحله طرح ريزي شد در مرحله اول با آغاز عمليات مي بايست هدف هاي علي گره زد، شاوريه ن ابوصليبي ،خات و تنگه رقابيه تصرف و تامين مي شد در مرحله دوم و پس از تامين كليه هدف هاي مرحله اول نيروهاي خودي بايد با ادامه تك عين خوش ، تنگه ابوغريب و تپه هاي غرب چنانه را تصرف و تامين مي كردند و در مرحله سوم ، نيروهاي ارتش و سپاه مي بايست در شمال و جنوب منطقه به تشكيل خط پدافندي اقدام مي كردند.

 

اقدامات دشمن پيش از آغاز عمليات

پس از عمليات طريق القدس ، دشمن دچار نوعي آشفتگي روحي شد و در حالي كه مرعوب و حشت زده بود ، هنوز درك روشني از ويژگي هاي تاكتيكي و عملياتي نيروهاي خودي نداشت. در چنين وضعيتي دشمن قبل از آغاز عمليات فتح المبين ، براساس شواهدو قراين موجود و برخي از منابع جاسوسي كه در داخل ايران داشت از اجراي اين عمليات آگاهي يافت. لذا براي مقابله با آن در 17 بهمن 1360 درتنگه چزابه دست به حمله زد. گرچه اين تهاجم تلفات بسياري براي دشمن در برداشت ولي موجب به تاخير افتادن عمليات فتح المبين شد.

با افزايش فعاليت نيروهاي خودي در منطقه عملياتي فتح المبين و مقابله با دشمن در تنگه چزابه ، عراقي ها تلاش بعدي خود را در 28 اسفند 1360 با هدف بر هم زدن سازمان رزم و رسيدن به خطوط پدافندي مستحكم نيروهاي خودي در منطقه جنوب شوش و دشت رقابيه آغاز كردند. انتخاب اين منطقه براي حمله برپايه درك دشمن از محورهاي اصلي تهاجم نيروهاي خودي بود عراقي ها مي پنداشتند كه چون امكان تك در ابعاد وسيع و عميق براي ايراني ها وجود ندارد به همين دليل عمليات اصلي آنها در محور شوش و يا پاي پل نادري خواهد بود و در ساير محورها تلاش ايران براي پشتيباني است. اظهارات اسيران عراقي ، ازجمله ، گفته هاي زير درباره اهداف و محورهاي تهاجم  نيروهاي خودي، نشان دهنده درك دشمن از اين عمليات بود:

((طرح حمله نيروهاي اسلام به شكل زير بود:

الف: تصرف مواضع لشكر دهم از طريق دشت سيپتون و رسيدن به جاده اصلي عين خوش – امام زاده ،

ب: تصرف مواضع لشكر در مناطق رقابيه از كوه ميشداغ به سمت جنوب و غرب و حركت به سوي جاده اصلي فكه – شوش

ج: تصرف مواضع لشكر يكم در محورهاي جاده اصلي (جبهه تيپ يكم و تيپ 93) و همچنين تصرف جبهه در منطقه دوسلك و جبهه لشكر 10 در محور نادري و پاك سازي منطقه رادار

د: هدف اصلي محاصره و از يكديگر جدا ساختن يگان ها و در نتيجه نابودي و يا اسارات افراد آنها بود.

بدين ترتيب ارتش عراق با هدف به تاخير انداختن عمليات فتح المبين در تاريخ 28 اسفند 1360 در منطقه جنوب شوش و دشت رقابيه دست به حمله زد. هجوم نيروهاي عراقي به اين منطقه سبب شده تا بسياري از معابر نفوذي ومحورهاي عمليات كشف شده و بر مشكلات نيروهاي خودي افزوده شود ولي مقاومت اين نيروها و همچنين ناتواني دشمن مانع از آن شد كه دشمن از اين حملات بهره برداري كرده و ابتكار عمل را در دست گيرد.

 

تشريح عمليات

با توجه به تلاش دشمن در آستانه عمليات فتح المبين (28 اسفند 1360) واحتمال هوشياري عراق نسبت به محورهاي تهاجم نيروهاي خودي و نيز تاثيرات تك دشمن در كشف معابر نفوذي،  تاخير در اجراي عمليات ضروري به نظر مي رسيد ضمن اين كه هنوز برخي از يگان هاي خودي از آمادگي لازم برخوردار نشده بودند. در پي اين  وضعيت و ايجاد ترديد در تصميم گيري فرماندهان ، فرماندهي كل سپاه به ديدار امام رفت و از ايشان درباره زمان شروع عمليات درخواست استخاره كرد. امام در پاسخ به اين درخواست ضمن خوداري از استخاره فرمودند: شما خودتان تصميم بگيريد ولي اگر مي خواهيد مي توانيد براي طلب خير از خداوند به قرآن رجوع كنيد پس از بازگشت فرمانده سپاه  منطقه، به قرآن استخاره زده شد كه سوره فتح آمد. آيات اين سوره وعده فتح، نصرت و مغانم كثيره (عنيمت بسيار) مي داد. بر همين اساس نام فتح المبين در ساعت 30 دقيقه بعد از نيمه شب در دوم فرودين 1361 با رمز مبارك يازهرا و با چهار قرارگاه قدس ، نصر، فجر و فتح آغاز شد.

در اين عمليات ماموريت قرارگاه قدس و فتح در مقايسه با قرارگاه هاي نصر و فجر از اهميت بيشتري برخوردار بود پس از آن كه دشمن نسبت به ماموريت نيروهاي خودي در محور قرارگاه فتح آگاه شد، ماموريت قرارگاه قدس اهميت بيشتري يافت زيرا دشمن از ماموريت نيروهاي خودي دراين محور كاملاً غافل بود و در نتيجه، هرگونه موفقيت در اين محور با تهديد عقبه و اشغال مواضع دشمن در منطقه عين خوش، هوشياري دشمن در محور قرارگاه فتح راجبران مي كرد. در واقع، قرارگاه قدس مي توانست مهمترين خطوط مواصلاتي و تداركاتي دشمن در محور دهلران ،عين خوش وپل نادري را قطع كند كه در اين صورت احتمال ورود نيروهاي احتياط دشمن به منطقه با مشكلاتي همراه شده و راه عقب نشيني نيروهاي لشكر 10 نيز قطع ميشد.

با شروع علميات ، نيروهاي قرارگاه قدس – كه به دليل طولاني بودن مسافت قبلاً  از محل استقرار خود حركت كرده و مواضع مناسبي در نزديكي دشمن مستقر شده بودند - با تهاجم به نيروهاي عراقي ، ضمن آزاد كردن بخشي از جاده دهلران – پادگان كرخه ، در عين خوش مستقر شدند. در اين حمله منطقه كمر سرخ،  امام زاده عباس و تپه هاي 202 به تصرف نيروهاي خودي درآمد

در محور قرارگاه نصر ، نيروهاي اين قرارگاه علاوه بر تصرف اهداف خود در غرب پل نادري شامل سه راهي قهوه خانه، كوت كاپن و تپه چشمه ارتفاعات شمال شرقي منطقه يعني شاوريه وعلي گره زد را نيز آزاد كرده و با پيشروي درعمق، نيروهاي دشمن رامنهدم كردند.

در محور قرارگاه فجر، به دليل جبهه اي بودن تك و تسلط دشمن بر منطقه، نيروهاي خودي پس ازدرگيري با دشمن در خطوط اول، به مواضع خود عقب نشيني كردند.

سرعت عمل قرارگاه هاي قدس ونصر سبب شد ، توپخانه دشمن در علي گره زد بابيش از 82 قبضه توپ سقوط كند كه اين امر در پيشروي نيروهاي خودي و كاهش تلفات آنان بسيار موثر بود.

با روشن شدن هوا، دشمن - كه متحمل تلفات بسياري شده بود توان خود را در منطقه عين خوش متمركز كرد و با بهره گيري از نيروهاي رانده شده از محور رقابيه تلاش   گسترده اي را به سمت امام زاده عباس از شرق به غرب آغاز كرد و در مرحله اول توانست امام زاده عباس را به تصرف درآورد. در اين ميان مقاومت نيروهاي تيپ 14 امام حسين (ع)در برابر فشارهاي دشمن در روز اول عمليات بسيار اهيمت بود اگر حمله دشمن در اين محور با موفقيت همراه مي شد تمام دست آوردهاي شب اول عمليات از دست مي رفت و تداوم عمليات نيز با مشكلاتي اساسي رو به رو مي شد.

همچنين در روز دوم،  عمليات دشمن در محور عين خوش با تلاش بسيار توانست   تپه هاي 202 را نيز تصرف كند ، اما در تصرف كمرسرخ و عين خوش ناكام ماند.

 

مرحله دوم عمليات

افزايش فشارهاي دشمن بر نيروهاي خودي وضعيت نامطلوبي را ايجاد كرده بود. براي مقابله با اين وضعيت و به دست گيري ابتكار عمل و جلوگيري از تداوم تهاجمات دشمن قرارگاه فتح ماموريت يافت با تصرف تنگه رقابيه ، عمليات را در شب سوم آغاز كند در محور شوش نيز قرار شد قرارگاه فجر با عمليات ايذايي، دشمن را مشغول و درگير نگه دارد. به قرارگاه نصر و قدس نيز ابلاغ شد خطوط پدافندي را بازسازي كنند.

عمليات قرارگاه فتح در ساعت 3 بامداد روز 4 فرودين 1361 از دو محور آغاز شد :

در محور اول ، تيپ 25 كربلا و يك گردان زرهي از لشكر 92 با هدف تصرف ارتفاعات رقابيه مستقيماً از حاشيه تنگه رقابيه و آب گرفتگي وارد عمل شدند.

در محور دوم، تيپ 8 نجف اشرف با تيپ 55 هوابرد تلاش اصلي خود را براي عبور از تنگه دليجان متمركز كردند تا از اين طريق نيروهاي دشمن را در تنگه رقابيه و انتهاي شمالي ميشداغ دور بزنند.

در پي اجراي عمليات در محور اول ، مواضع دشمن به سرعت سقوط كرد و نيروهاي خودي ضمن پاك سازي كامل تنگه رقابيه و ميشداغ ،ارتفاعات رقابيه را نيز به تصرف خود درآوردند. در محور قرارگاه فجر نيروهاي خودي، پس از اجراي عمليات تاخيري به مواضع خود بازگشتند. دشمن پس از اجراي مرحله دوم عمليات نيز در حالي كه توان خودرا در محور شمالي (عين خوش) متمركز كرده بود ، دچار از هم گسيختگي شده زيرا تداوم حضور نيروهاي خودي درمواضع تصرف شده در محور شمالي و ناتواني دشمن در بازپس گيري اين مواضع و همچنين پيشروي نيروهاي خودي در محور جنوبي و تصرف تنگه رقابيه ، تمام نيروهاي دشمن را در معرض انهدام و اسارت قرار داده بود.

 

مرحله سوم عمليات

تلاش براي به اسارت درآوردن نيروهاي دشمن ، مهمترين هدف عمليات در مرحله سوم بود در اين مرحله از عمليات كه 7 فرودين 1361 آغاز شد قرارگاه قدس ماموريت داشت امام زاده عباس وتپه 202 را كه از دست داده بود بار ديگر تصرف و تامين كرده وبا رسيدن به منطقه ابوغريب و استقرار در ارتفاعات تينه با قرارگاه هاي ديگر الحاق كند.

قرارگاه نصر نيز موظف شد ، ماموريت قرارگاه فجر مبني بر تصرف ارتفاعات ابوصليبي خات را انجام دهد و قرارگاه فجر تنها در محور شوش با دشمن درگير شود و در صورت امكان با قرارگاه نصر الحاق كند ، همزمان، قرارگاه فتح ماموريت يافت با تصرف برقازه در منطقه دوسلك با قرارگاه نصر و فجر الحاق كند.

نيروها درشب هفتم عمليات پس از پيشروي و تصرف ارتفاعات رادار تمام اهداف تعيين شده را به آساني تامين كردند و دشمن نيز بيشتر نيروهاي خود را از منطقه خارج كرد.

سرانجام پس از هشت روز درگيري نيروهاي خودي با تامين تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روي ارتفاعات تينه ، برقازه، رقابيه و ميشداغ دشمن را تا رودخانه دويرج و تپه هاي 182 در جنوب برقازه عقب راندند.

 

خسارات و تلفات وارده بر دشمن

در اين عمليات، 25 هزار تن از نيروهاي دشمن كشته و زخمي و 17 هزار تن ديگر اسير شدند و تمام يگان هاي درگير آن نيز در منطقه دچار خسارت و تلفات شدند.

هميچنين ،320 دستگاه تانك و نفربر ،500 دستگاه خودرو و 165 قبضه توپ به غنيمت نيروهاي خودي درآمد و نزديك به 350 دستگاه تانك و نفربر دشمن منهدم شد. در اين عمليات، 18 فروند از هواپيماهاي دشمن نيز سرنگون شدند.

 

ارزيابي عمليات

بدون ترديد ، عمليات فتح المبين از نظر وسعت ، منطقه ، شمار نيروهاي شركت كننده ، تاكتيك عملياتي و سرعت عمل نيروها در تامين اهداف با اجراي مراحل عمليات، بسيار برجسته و با اهميت بود يكي ازكارشناسان نظامي درباره اين عمليات مي گويد:

((تهاجم ايران در اواخر ماه مارس كه تحت عنوان عمليات فتح المبين صورت گرفت، بزرگترين و در عين حال ، پيچيده ترين تلاش ايران در جنگ تا آن زمان بود. ايراني ها در جريان اين عمليات با بهره گيري از بيش يك صد هزار تن از نيروهاي منظم ، حداقل 30 هزار پاسدار و همين تعداد نيروهاي مردمي ارتش 20 ميليوني اقدام به انجام يك تهاجم سه  مرحله اي كردند كه كمر مقاومت عراق در خوزستان شكست.

برخي از كارشناسان ، پيروزي هاي ايران را به منزله تجديد قواي نيروي انساني و هماهنگي بهتر ارتش و سپاه مي دانند. افرايم كارش يكي از كارشناسان نظامي ديگر در مورد اين عمليات مي گويد:

((عمليات فتح المبين خفت بارترين شكست را از آغاز جنگ تاكنون نصيب عراق نمود))

پيروزي در عمليات فتح المبين در واقع، حاصل برتري نيروي انساني و بينش نظامي ايران بر عراق بود. البته اين تاكيد به آن معنا نيست كه عوامل ديگر بي تاثير و يا فاقد ارزش و داراي اهميت كمتري بودند ، ليكن اين دو عامل در مقايسه با ساير عوامل از برجستگي و تاثير بيشتري برخودار بودند.

عمليات فتح المبين گرچه در آستانه فرا رسيدن سال جديد و در ايام نوروز انجام گرفت.ولي اين مسئله هيچ تاثيري بر جذب نيروهاي مردمي نداشت، بر اين اساس ، سردار غلامعلي رشيد در سمينار مشورتي فرماندهان سپاه عمليات فتح المبين راجنگ فراگير مردمي ناميد. به موازات افزايش حضور نيروهاي مردمي ، سازمان رزم سپاه گسترش يافت و اين تحول ، موجب افزايش توانايي نيروي خودي در برابر دشمن شد.* سرادر رضايي مي گويد:

((در حقيقت در عمليات فتح المبين سازمان رزم ما يك مرتبه دچار يك تحول خيلي جدي شد قرارگاه تشكيل داديم و تيپ هاي ما دو برابر شد))

سپاه براي اين عمليات، هفت تيپ جديد تاسيس كرد كه استعداد برخي از آنها برابر لشكر بود روند رو به گسترش سازماني سپاه سبب شده كه پس از عمليات فتح المبين اين شعار محور تلاش ها قرار گيرد كه يك گام سازماندهي يك گام عمليات.

نخستين قرارگاه عملياتي نيز در اين عمليات شكل گرفت، قبل از اين، سپاه هيچ گاه قرارگاه لشكر نداشت ضرورت ناشي از عمليات ازيك سو و بلوغ انديشه نظامي و گسترش سازمان آن از سوي ديگر، مقدمات تشكيل قرارگاه را فراهم كرد.

در ابعاد عملياتي نيز طرح عمليات فتح المبين از ويژگي هاي مهمي برخوردار بود و همين ويژگي ها سبب شده تا با وجود اين كه دشمن از منطقه عمليات كاملا آگاه بود و تلاش هايي را نيز براي مقابله با آن انجام داد،  ولي با شكست خفت باري روبه رو شد.ابتكار عمل نيروهاي خودي در عمليات فتح المبين، وضعيت را به سود ايران تغيير داد.

در اين حال دشمن باحمله به نيروهاي خودي در تنگه چزابه كوشيد ايران را از اجراي عمليات منصرف كند ، ولي هنگامي كه اين حملات نتيجه نداد، سعي كرد علاوه بر ترميم نقاط ضعف مواضع پدافندي خود آرايش نيروهاي ايران را بر هم زند ، اما اين تلاش ها نيز تاثير تعيين كننده اي بر نيروهاي خودي نداشت.

سردار رضايي در اين باره بر دو نكته تاكيد مي كند: نخست اين كه طرح مانور بايستي متناسب با آخرين تغييرات دشمن باشد لذا اطلاعات لازم است به روز باشد بايد تا آخرين لحظات تغييرات دشمن را درك كنيم و به تناسب آن ، طرح مانور را تغيير بدهيم. نكته ديگر پافشاري و تلاش براي تصرف نقطه يا نقاطي است كه با تصرف آن تعادل دشمن بر هم  مي خورد. در عمليات فتح المبين آرايش دشمن به دو نقطه وابسته بود يك تنگه رقابيه و ديگري ارتفاع برقازه لذا با نزديكي به دو نقطه ياد شده تمام جبهه دشمن متزلزل شد.

طرح ريزي دقيق عمليات فتح المبين به خصوص در محور قرارگاه قدس – كه در مرحله اول منجر به وارد آمدن خسارت فراواني بر دشمن و درهم ريختگي نيروهاي عراقي شد، يكي از ويژگي هاي مهم اين عمليات بود كه نقش تعيين كننده اي در كسب پيروزي داشت، در محور قرارگاه فتح نيز اقدامات مهندسي براي احداث جاده بر روي ارتفاعات ميشداغ و تصرف تنگه رقابيه، همچون تير خلاصي بر دشمن بود چنان كه پس از آن نيروهاي عراقي بدون درنگ دست به عقب نشيني زدند، به عبارت ديگر با پيروزي عمليات فتح المبين ذهنيت و باورهاي دشمن نسبت به توان رزمي ايران و نيروهاي خود دستخوش تغيري شد، پيش از اين دشمن نسبت به توان رزمي ايران ترديد داشت و مي پنداشت كه نيروهايش مي توانند مواضع اشغالي را حفظ كنند.  به همين دليل ، دشمن در عمليات بيت المقدس نيز توانست مقاومت موثري از خود نشان دهد علاوه بر اين ، سردار رشيد ، قدرت تصميم گيري فرماندهي كل سپاه و توانايي وي را در حل معضلات اساسي عمليات در مرحله طرح ريزي و اجراي آن ، به عنوان ويژگي ديگر اين عمليات مي خواند:

((فتح المبين انصافاً خيلي سريع بود در آن شرايط و در آن دوران سخت اين اراده فرمانده كل سپاه بود كه توانست تصميم گيري كند و اين عمليات را انجام دهد در حالي كه بسياري از فرماندهان تصميم سرلشكر محسن رضايي را به آن شكل قبول نداشتند.))

به عقيده سردار غلامعلي رشيد، پس از عمليات طريق القدس تداوم حضور فرماندهي كل سپاه در منطقه علاوه بر اين كه منجر به انتقال نيروهاي سپاه و تمركز امكانات در    جبهه ها شد در بعدعملياتي نير جرات و شهامت طرح ريزي عمليات گسترده و به كارگيري نيروهاي مردمي در مقياس وسيع را بوجود آورد وي در توضيح اين مطلب مي گويد:

((در عمليات فتح المبين چند پيچيدگي وجود داشت كه واقعاً آقا محسن حل كرد، مثلا وقتي كه در مرحله اول عمل كرديم، عراق مقاومت كرد اوضاع ما به هم ريخت شهيد حسين خرازي در عين خوش گرفتار شده بود. عراقي ها به منطقه دشت عباس حمله كردند اوضاع پيچيده شد و قرارگاه فجر اصلاً موفق نشد. قرارگاه فتح هم هنوز آمادگي حمله نداشت آقا محسن با اين كه مريض بود و حالش به هم خورده و زير سرم قرار داشت اما همان شب وقتي كه حسين گرفتار شد برداران صياد و جمالي آمدند و گفتند حسين رانجات بدهيد و ما پيشنهاد مي دهيم تيپ 84 و تيپ امام حسين (ع) عقب بكشند، اين ها آن جا نابود مي شوند فرمانده سپاه در برابر اين پيشنهاد كاملاً مقاومت كرد گفت: آقا رحيم (صوفي) فرمانده قرارگاه فتح بايد حمله كند راه نجات حسين همين است ... وقتي آقا رحيم حمله كرد، فشار دشمن در عين خوش كاهش يافت همه مي گفتند عقب نشيني ولي فرمانده مي گفت ما عين خوش را با هزار زحمت گرفتيم عقب نشيني نمي كنيم.. اين جور مسائل در ذهن فرماندهي بود كه ما قادر به درك و حل آن نبوديم فكر ايشان واقعاً كار ميكرد و بسيار فعال و عميق بود وتصيمات مناسبي را مي گرفت)).

اجراي پي در پي مراحل عمليات از ديگر ويژگي هاي اين عمليات بود، هرگونه تاخير در اجراي مرحله دوم مي توانست علاوه بر از دست دادن نتايج و دست آوردهاي مرحله اول ،عمليات را ناكام بگذارد اما اجراي مرحله دوم عمليات و تصرف تنگه رقابيه منجر به تزلزل و فروپاشي نيروهاي دشمن و در نتيجه فرار آنها - به علت ترس از اسارت و انهدام شد.

 

بازتاب عمليات

تشديد نگراني امريكا از روند تحولات جنگ و تاثير آن بر روند تحركات سياسي در سطح منطقه و تغيير تدريجي سياست امريكا شايد برجسته ترين بازتاب عمليات فتح المبين باشد كه نياز به بررسي دارد. امريكايي ها در حالي كه تصور مي كردند ايران در گرداب بحران سياسي و بن بست نظامي غوطه مي خورد و هيچ عنصر تعيين كننده اي در صحنه سياسي ايران براي مهار و غلبه بر اين اوضاع وجود ندارد، ناگهان با دو رويداد نظامي مهم رو به رو شدند: يكي عقب راندن نيروهاي عراقي از شرق رودخانه كارون در عمليات ثامن الائمه و ديگري رسيدن ايران به مرزهاي بين المللي در عمليات طريق القدس بود. امريكايي ها پيش از اين مي پنداشتند كه دولت انقلابي حاكم بر ايران به شدت تضعيف شده است و در معرض سقوط قرار داد. چنان كه بعد از پيروزي ايران در عمليات فتح المبين خبرگزاري اسوشيتدپرس از واشنگتن گزارش داد:

((ايران پس از برتري يافتن بر نيروهاي عراقي در جبهه جنگ و پس از فائق آمدن بر   چريك هاي ضددولتي (منافقين) اكنون كشورهاي نفت خيز خليج فارس را به وقوع انقلاب در آنها تهديد كرده است سياست مداران امريكايي در محافل خصوصي خود گفتند: آيت الله خميني بر خلاف تصور ما سقوط نكرد... وي در قدرت است))

امريكايي ها با دركي كه از روند تحولات داشتند، به دليل احتمال پيروزي ايران، ضمن مخالفت با طولاني شدن جنگ، به طور تلويحي اعلام كردند كه كمك به عراق براي امريكا منافع زيادي در بردارد. يك مقام بلند پايه وزارت دفاع امريكا در اين باره گفت:

((امريكا قصد دارد بي طرفي خود را در جنگ ايران و عراق حفظ كند و در برابر فشار   دولت هاي عرب براي جانب داري از عراق مقاومت نمايد با اين حال ما با اين نكته موافق هستيم كه كمك به عراق كه نيروهايش در جنگ با ايران ناكام مانده اند براي واشنگتن در جهان عرب منافع زيادي به همراه خواهد داشت)).

راديو اسرائيل نيز طي تحليلي درباره علت تغيير مواضع امريكا چنين گفت:

((براي دولت واشنگتن كمال مطلوب آن است كه جنگ كنوني بدون پيروزي يكي از طرفين پايان يابد، زيرا رژيم كنوني ايران كه امريكا را شيطان بزرگ لقب داده در صورت پيروزي در جنگ براي صدور انقلاب خود گستاخ تر خواهد شد، روي اين اصل، تا هنگامي كه ايران در آستانه تجزيه قرار نگرفته و رژيمي كه بر سركار است مي تواند از تسلط كمونيزم و پيشروي شوروي جلوگيري كند،  ادامه جنگ ايران و عراق موجب نگراني نخواهد بود و دولت واشنگتن به روش بي طرفي در اين نزاع ادامه خواهد داد)).

امريكايي ها پيش تر در پي برتري عراق در جبهه هاي جنگ نسبت به بهره برداري روس ها از اين حادثه نگران بودند ولي با برتري نظامي ايران و تاثيرات ناشي از آن در عراق و در سطح منطقه ، از ادامه جنگ نگران شدند روزنامه واشنگتن  پست در اين زمينه نوشت:

((متخصصان امريكايي مي گويند نيروهاي نظامي ايران جريان جنگ را تعيير داده و تمام  جبهه هاي جنگ با عراق پيروز مي شوند. اين تغيير جرياني است كه بسياري از رژيم هاي صادر كننده نفت طرفدار غرب را هراسان ساخته است و مي تواند اولين نشانه هاي برگشت مجدد ايران به عنوان نيروي قدرتمند باشد)).

در اين باره ، نشريه لوس آنجلس تايمز  نيز طي تحليلي از ديدگاه ناظران امريكايي، مسائل بسيار مهمي را مطرح كرد.

((1- ناظران امريكايي معتقدند كه اگر چه آشكار نيست ، ليكن جمهوري اسلامي ايران طي ماههاي اخير برتري خود رادر جنگ با عراق نشان داده است و تا ميزان قابل ملاحظه اي به اوضاع داخلي نظم و ثبات بخشيده است

2-اين ناظران معتقدند كه درنتيجه كسب موفقيت هاي فوق الذكر طي ماههاي اخير، بروز هرگونه هرج و مرج پس از فوت ايت الله خميني كم شده و بالاجبار امكان ورود نيروهاي شوروي به ايران و اقدام تلافي گرانه امريكا را كاهش داده است.

3-ناظران امريكايي اظهار مي دارند كه در نتيجه تحولات فوق، دولت امريكا مجبور شده است كه موضع خود را نسبت به تهران  مورد بررسي قرار دهد)).

4-احتمال تدبر افراشتن ايران انقلابي ، بسياري از كشورهاي خليج فارس ، خصوصاً آن دسته از كشورهايي را كه به عراق كمك نموده اند مشوش ساخته است.

امريكايي ها براي ارزيابي اوضاع منطقه و اتخاذ سياست جديد در برابر ايران ، تحركات و تلاش هاي بسياري انجام دادند افزايش فروش تسليحات به كشورهاي منطقه و تاسيس پايگاه در برخي از اين كشور ها بخشي از اين تلاش ها بود. واينبر گر، وزير دفاع وقت اميركا طي سفري به كشورهاي منطقه ، در مورد فروش سلاح نظامي و حتي واگذاري بلاعوض تسليحات مذاكراتي را انجام داد وي در سفر به عربستان در مورد فروش هواپيماهاي آواكس و ساير تجهيزات نظامي بر اين كشور مذاكرتي انجام داد. در اين حال به گزارش خبرگزاري فرانسه كنگره امريكا فروش 15 ميليارد و هفتصد هزار دلار اسلحه و تجهيزات امريكايي به دولت سعودي را تصويب كرد. براساس اين مصوبه امريكا مي بايست ظرف چهار سال آينده چهار پايگاه هوايي، دو پايگاه  دريايي و سه پايگاه زميني و شمار زيادي مراكز فرماندهي به مقامات رياض تحويل مي داد. همزمان با اين جريانات تعدادي هواپيمايي امريكاي F-15 - كه بخشي از معامله 5/8 ميليارد دلاري اسلحه بين امريكا و پادشاه سعودي بود وارد عربستان شد.

واينبر گر در سفر خود به عمان نيز تاكيد كرد كه امريكا از پايگاه هاي خود در عمان براي رويارويي با خطر انقلاب ايران در زمان مناسب استفاده خواهد كرد اظهارات واينبر گر در مورد سياست امريكا و تغييرات آن  تا اندازه اي هدف اين كشور از تحركات ديپلماتيك درمنطقه و انعقاد قرارداد فروش تسحليات و احداث پايگاه به كشورهاي منطقه را روشن ميكند وي مي گويد:

((تاكنون سياست امريكا در خاورميانه براساس حفظ دولت هاي دوست از خطر شوروي بود ، ولي پس از اعدام سادات و بروز ناآرامي هاي اخير در بحرين و پيروزي هاي ايران وزارت دفاع امريكا را به اين نتيجه رسانده است كه آنچه ادامه جريان نفت خاورميانه به غرب را تهديد مي كند، خطر منطقه اي است نه خارجي)).

امريكايي ها كه بيش از اين، در تبليغات ضدروسي خود، تهديد شوروي را به عنوان تهديدي خارجي و خطر اصلي براي ادامه جريات نفت خاورميانه و بي ثباتي در كشورهاي دوست امريكا در منطقه معرفي مي كردند پس از پيروزي هاي نظامي ايران تهديد ايران را به عنوان تهديدي منطقه اي در تبليغات خود برجسته كردند تا سيل جنگ افزارهاي خود را به كشورهاي منطقه سرازير كنند.

اين تغيير گذشته از تاثيرات كوتاه مدت آن به عنوان يك استراتژي جديد ،آثار و نتايج بلند مدتي نيز در پي داشت كه پس از فتح خرمشهر به تدريج نمايان شد.  به همان اندازه كه احساس نگراني امريكا از پيروزي هاي ايران منجر به ايجاد رعب و هراس در كشورهاي منطقه شد، در مقابل نگراني اين كشورها نيز بر مواضع و سياست هاي امريكا تاثير گذار بود. كشورهاي منطقه به دليل حمايت از عراق ،  تغيير روند جنگ به سود ايران نگران بودند. روزنامه واشنگتن پست در اين زمينه نوشته است :

((بسياري از كشورهاي نفت خيز طرف دار غرب در خليج فارس از جمله شبه جزيره عربستان و كويت از عراق حمايت كرده و بنابراين دليل كافي براي ترس از ايران را دارند)).   در اين حال، نگراني امريكا از اوضاع منطقه دليل كافي براي افزايش نگراني در كشورهاي منطقه بود تحليل روزنامه الخليج در اين مورد ، بر پايه اظهارات سخن گوي وزارت خارجه امريكا اين موضوع را آشكار مي كند:

((امريكا پس از حمله گسترده ايران، علي رغم موضوع سابق خود در قبال جنگ سخت به وحشت افتاده و خواستار پايان دادن سريع به اين جنگ است، زيرا به عقيده امريكا پيروزي ايران در جنگ باعث محكم تر شدن موضع دولت ايران شده و استقرار امنيت در منطقه را مختل خواهد كرد)).

پس از عمليات طريق القدس و پيش از آغاز عمليات فتح المبين صدام براي جلب حمايت اعراب به طور مكرر از كشورهاي منطقه درخواست كمك كرد. پس از عمليات     فتح المبين و به موازات افزايش نگراني امريكا و تغيير استراتژي اين كشور نيز تحركات نسبتاً گسترده اي در منطقه صورت گرفت. علاوه بر سفر واينبرگر، وزير دفاع وقت امريكا و قراردادهاي كه بين اين كشور و حكام منطقه منعقد شد برخي از كشورهاي عربي مانند  قطر، كويت و عربستان پشتيباني خود را از عراق به طور رسمي اعلام كردند. در اين حال بخش عربي راديو لندن از كشورهاي خليج فارس خواست به رهبري عربستان سعودي به يكديگر نزديك شوند تا بتوانند از آثار مهم پيروزي احتمالي ايران در منطقه بكاهند.

در پي اين تحولات، وزير دفاع سعودي طي سفري ناگهاني به بغداد، با صدام ملاقات و به وي قول پشتيباني داد ملك حسين (شاه اردن) نيز در سفر دوره اي خود به كشورهاي منطقه با خالد پادشاه  سعودي ملاقات كرد.

حسني مبارك، رييس دولت مصر نيز در ديدار با اعضاي مجلس مصر گفت:

((چنانچه جنگ براي مدت زيادي ادامه يابد عواقب شومي براي منطقه به بار خواهد آورد)).

از سوي ديگر راديو آمريكا به نقل از سخن گويي وزارت خارجه مصر اعلام كرد كه قاهره آمادگي دارد، امنيت و ثبات منطقه خليج فارس را تصمين كند مشاور مبارك نيز اعلام كرد ، مصر در فكر متوقف ساختن جنگ است كه سبب بي ثباتي وعدم امنيت منطقه شده است وي همچنين ارسال مهمات و قطعات يدكي از مصر به عراق را تاييد كرد.

بدين ترتيب بيشتر كشورهاي عربي مواضعي هم سو با مواضع آمريكا اتخاذ كردند. در اين ميان، تنها سوريه به گونه اي چشمگير  به سود ايران و عليه عراق تلاش مي كرد، سوريه، صدور نفت عراق را كه از طريق خطوط لوله از خاك اين كشور مي گذشت قطع    مي كرد. در مقابل ايران نيز- بنا به گزارش راديو لندن پذيرفت- از اين پس نفت  پالايشگاه هاي سوريه را كه قبلاً عراق تامين مي كرد تامين كند.

علاوه بر اين رخدادها، ادعاي دوباره صلح طلبي عراق كه پيش از اين نيز به موازات تشديد ضعف نظامي اين كشور مطرح شده بود، پس از عمليات فتح المبين در شكلي جديد به گوش رسيد. صدام در چهارم فروردين 1361 با ارسال نامه اي براي سكوتوره از وي تقاضا كرد كميته اي را براي روشن كردن حقايق جنگ و شناسايي متجاوز تشكيل دهد. سعدون حمادي، وزير امور خارجه وقت عراق نيز طي مصاحبه اي مطبوعاتي در 19 فروردين 1361 اعلام كرد كه عراق ميانجي گري الجزاير را مي پذيرد ولي قرار داد 1975 ميلادي نمي تواند مبناي مذاكرات باشد، زيرا اين قرارداد در آن شرايط به عراق تحميل شده است.تنها سه روز پس از ادعاهاي صلح طلبي مقام هاي عراقي، صدام طي سخناني در مجلس ملي اين كشور،  ماهيت واقعي ادعاهاي عراق را روشن ساخت. وي گفت:

((در حال حاضر هدف اساسي ما اين است كه از ورود نيروهاي مسلح ايران به قلمرو خاك عراق جلوگيري به عمل آوريم .. تا زماني كه جنگ ادامه دارد، بر ماست كه هر قدر بتوانيم به عمق خاك دشمن نفوذ كنيم تا مانع از گلوله باران شهرهايمان از سوي دشمن شويم ... آنها در اين عمليات (فتح المبين ) قصد داشتند وارد عماره شوند.

  البته حوادث و رخدادهاي ديگري نيز متاثر از پيروزي ايران در عمليات فتح المبين، به وقوع پيوست كه از ذكر آنها خودداري شد.