عمليات والفجر 10

مقدمه

چگونگي پايان عمليات بيت المقدس 2 ،حاكي از آن بود كه امكان تحقق عمليات گسترده سال 1366 در شمال سليمانيه، به طور جدي در ابهام قرار دارد. اين درحالي بود كه بخش وسيعي از يگان هاي سپاه، در اين منطقه به كار گرفته شده بودند و لشكرهاي 41 ثارالله ، 25 كربلا و 8 نجف 33 المهدي (عج) و تعدادي ديگر از يگان ها نيز آماده بودند تا در صورت عبور از تنگه الاغلو و ورود به دشت كاريزه وارد عمل شده و به تعميق زميني به دست آمده به طرف سليمانيه بپردازند. با اين وصف از آنجا كه از قبل در منطقه حلبچه و سد دربنديخان كارشناسايي و برخي اقدامات توجيهي صورت گرفته بود و فرمانده سپاه نيز اين منطقه را به عنوان منطقه يدك در نظر داشت تا در صورت توقف عمليات در شمال سليمانيه بتوان عمليات بزرگ را در آنجا انجام داد، تمام توان سپاه معطوف به انجام عمليات در محور حلبچه و سددربنديخان شد.

در اينجا چگونگي انجام اين عمليات كه در واقع آخرين عمليات تهاجمي ايران به شمار مي ررود مورد بررسي قرار گرفته است.

 

موقعيت منطقه

منطقه عملياتي والفجر 10 شامل قسمتي از از دشت زور (گل ها) مي باشد كه در شمال آن ارتفاعات سورن و در جنوب آن ارتفاعات بالامبو گوزيل  و شيندروي قرار دارند همچنين در شرق منطقه، ارتفاعات پروينه توانير كوه شنام، كوه دالاني خورنوازان وجود دارند و در غرب و شمال غربي آن درياچه دربنديخان قرار دارد.

زمين منطقه عمومي دشت زور از خاك رس تشكيل شده است كه هنگامي بارندگي، تردد خودروها و نفرات به كندي صورت مي گرفت. زمين منطقه كوهستاني عموما صخر ه اي و سنگي و به صورت پرتگاه است اين ارتفاعات در نزديكي قله بيشتر به صورت صخره اي و سنگي و در نزديكي دامنه، با شيب تند هستند. همچنين، شيارهايي در منطقه وجود دارد كه هر كدام نقش موثري در اختفا نيروهاي خودي داشتند و گاهي به عنوان معابر وصولي مورد استفاده قرار مي گرفتند از جمله شياريهاي دره گلان شيارزلم، شيار سورمر، شيار سازان دره خورنوزان شيار بالاي روستاي خوي و شيار شنام.

تاسيسات نظامي دشمن در اين منطقه عبارت بودند از پادگان حلبچه كه داراي پد آسفالته هلي كوپتر بود، پادگان لشكر 27 واقع در كاني بانكا، مقر فرماندهي دفاع الوطني سپاه يكم واقع در منطقه رود ازه و پايگاه هاي موشكي سام 2 و سام 7.

راه هاي ارتباطي دشمن به منطقه عبارت بودند از جاده سيد صادق، خرمال، حلبچه، جاده حلبچه طويله نوسود، جاده اربت، سيد صادق، جاده اربت، دربنديخان، خرمال.

پل ها نيز به تناسب رودخانه هاي موجود در منطقه عبارت بودند از : پل هاي زلم، ملاويسي، سرآوا، اماجنامن، حاجي ورفه و خاكي خول.

مهمترين شهرهاي عراق در اين منطقه به ترتيب وسعت و اهميت عبارتند از: حلبجه خرمال، دوجيله.

شهر حلبچه با جمعيتي در حدود 70 هزار تن در استان سليمانيه و در جنوب شرقي درياچه دربنديخان قرار دارد اين شهر از شمال به ارتفاعات سورن از جنوب به ارتفاعات بالامبو، از شرق به ارتفاعات شيندروي پروينه توانير پنج قله و از غرب به ارتفاع تيمورچنان و درياچه دربنديخان محدود مي شود.

شهر خرمال نيز در شمال شرقي حلبچه واقع است اين شهر به دو قسمت جديد و قديم تقسيم شده بود كه در پي قيام مردم خرمال حكومت عراق بخش قديمي شهر را ويران كرد.

شهر دوجيله نيز در 5 كيلومتري شمال غربي شهر حلبچه قرار گرفته است در غرب اين شهر درياچه دربنديخان قرار دارد. منطقه دوجيله قبلا بيش از آن كه مسكوني باشد نظامي بوده و قسمت عمده اي ازقرارگاه هاي دشمن در اين منطقه و حوالي آن مستقر بودند.

روستاهاي اين منطقه، در پي سياست حكومت بعثي در مناطق آزاد  شده مبني بر محدود كردن مبارزه اكراد ،يران شد و تنها چند روستا سالم ماند از جمله بياره هاوارلي ياموك انب، ابابيده و جليله.

 

سابقه عمليات منطقه

عمليات بيت المقدس 2 با توجه به هوشياري دشمن نسبت به جهت تلاش ايران در محور اين و همچنين وجود مشكلات فراوان در فصل زمستان و شرايط خاص آب و هوايي منطقه نتيجه مطلوبي به همراه نداشت و همين مسله مقدمات توجه به ساير محورهاي عملياتي را فراهم كرد. لذا، همزمان با عمليات بيت المقدس 2، در منطقه حلبچه نيز تك محدودي طراحي شد كه بنا به دلايلي صورت نگرفت اما با توجه به نتيجه عمليات بيت المقدس 2 ،منطقه عمومي حلبچه بار ديگر مورد توجه فرماندهي سپاه قرار گرفت. پيش فرض هاي موجود نسبت به كسب موفقيت در منطقه حلبچه، از نظر موقعيت زمين و نيز عدم حضور دشمن در اين محور و فقدان مشكلات اساسي، موجب شد اين منطقه در مقايسه با منطقه عملياتي بيت المقدس 2 و مشكلات زياد آن ازجمله فقدان عقبه مناسب، هوشياري دشمن و انتخاب شود.

اين منطقه بارها مورد توجه طراحان نظامي سپاه قرار گرفته بود ولي وجود شرايط و مسائل گوناگون مانع از انجام تلاش جدي در اين منطقه مي شد. پس از عمليات والفجر 4، احداث تونل بر روي ارتفاعات سورن آغاز شد و بدين ترتيب جاده اصلي تا روي سورن كشيده شد و از نقطه دزلي به ملخور نيز جاده اي احداث گرديد آگاهي دشمن از احداث تونل و همچنين صعب العبور بودن ارتفاعات از سرعت عمل در احداث اين جاده و ديگر اقدامات مهندسي مي كاست در نتيجه، با وجود تاكيد فرماندهي سپاه و بررسي جوانب امر هيج گاه شرايط لازم براي انجام عمليات فراهم نشد عوامل گوناگوني در  عدم انجام عمليات اساسي و جدي در اين منطقه موثر بودند كه از جمله مي توان به ويژگي هاي زمين منطقه كه شامل ارتفاعات سركوب در شرق ، شمال شرقي وجنوب آن و نيز درياچه دربنديخان در غرب وشمال غربي آن است اشاره كرد. براين اساس، انجام عمليات در اين منطقه، مستلزم طراحي مانور گسترده بود.

تا سال 1366 چون امكان انچام عمليات گسترده درجنوب وجود داشت، عمليات در اين منطقه مورد توجه قرار نگرفت، ولي در وضعيت جاري و براساس تدبير جديد و نيز به دليل عدم وجود راه كار در جبهه جنوب كه متناسب با توان سپاه باشد، منطقه عمومي حلبچه براي انجام عمليات گسترده مورد توجه قرار گرفت. ضمن اين كه ضرورت انجام عملياتي پيروز قبل از پايان سال 1366 كه از ابعاد سياسي تبليغاتي مناسبي برخودار باشد در اين انتخاب بي تاثير نبود.

 

آماده سازي منطقه

عقبه سازي و احداث جاده مناسب بر روي بلندي هاي صعب العبور و اتصال آن به منطقه عملياتي از مهمترين مسائل عمليات بودند كه به طور جدي مورد توجه قرار گرفتند. زيرا، در صورت عدم آماده سازي جاده، بار ديگر انجام عمليات به تعويق مي افتاد جاده هاي مورد نظر در منطقه كه بيشتر به دو عقبه اصلي مريوان سنندج و  باختران وصل مي شدند عبارت بودند از:

1-                                       اتصال جاده ملخور به دشت يا عقبه مريوان2، جاده گوزيل با عبور از رودخانه آب سيروان و اتصال آن به حلبچه يا عقبه پاوه 3، جاده از غرب بالامبو به غرب حلبچه مسوليت اصلي احداث اين جاده ها به عهده جهاد سازندگي و مهندسي سپاه بود.

توپخانه نيز در اين منطقه به تدريج پاي كار آمد و قرار بود از نيروي زميني ارتش هم برخي نيازمندي ها تامين شود كه تحقق اين امر بدون مشكلات و اتلاف وقت نبود.

هوانيروز علي رغم آن كه حدود شش روز قبل از عمليات توجيه شده بود اما توانست به خوبي در روز نخست عمليات شهدا و مجروحان را تخليه كند و اين موضوع حاكي از آمادگي بالاي اين نيرو بود.

درمجموع، اقداماتي كه براي آمادگي عمليات لازم بود طي دو ماه انجام گرفت و اين زمان در مقايسه با آماده سازي عملياتي  گسترده در گذشته، زمان بسيار مطلوبي بود

 

طرح مانور

موقعيت زمين منطقه نقش اصلي و تعيين كننده اي در نحوه طراحي مانور عمليات داشت، زيرا به دليل وجود ارتفاعات سركوب سورن در شرق منطقه عملياتي و وجود درياچه دربنديخان در غرب آن، در حد فاصل انتهاي شمال غربي شرقي درياچه تا ارتفاعات سورن تنگه اي به را عرض 10 كيلومتر به وجود آمده بود. در مباحث طرح مانور، تضمين موقعيت عمليات مستلزم انسداد اين تنگه با الحاق از دو محور ياد شده  به ترتيب زير بود:

در محور شمال از ملخور به طرف خرمال و از محور جنوبي، از غرب بالامبو در امتداد تيمورژنان با تصرف سرپل در كمر درياچه ، سرانجام، الحاق دو بازو در تنگه و محاصره دشمن.

به منظور تحقق اين مانور، سه قرارگاه از سه محور در نظر گرفته شدند. قرارگاه قدس محور شمالي كه ماموريت بستن تنگه و تصرف پل گردكو (عقبه اصلي دشمن به كل منطقه را به عهده داشت. قرارگاه فتح در محور جنوبي  كه مي بايست ضمن تصرف بالامبو و تيمورژنان، با تامين سرپل در كمر درياچه، براي مقابله با حركت احتمالي دشمن با احداث پل آمادگي لازم را كسب مي كرد. در محور مياني، قرارگاه ثامن الائمه (ع) تا در محور گوزيل دشت سازان به سوي حلبچه پيشروي كرده و در مرحله دوم جاده بياره طويله، نوسود را تصرف و آزاد مي كرد.

قرارگاه رمضان علاوه بر ماموريت شناسايي، بايد تحركاتي را در عمق و عقبه دشمن انجام مي داد. همچنين، تصرف شهر حلبچه و انهدام توپخانه بخش ديگري از برنامه هاي نامنظم بود كه در مجموع با مشاركت تيپ 75 ظفر و كردهاي معارض بايستي انجام مي شد.

 مرحله بندي عمليات از مسائل مهمي بود كه بخشي از مباحث طرح مانو را به خود اختصاص داده بود در پيش فرض هاي موجود گاهي بين يك تا سه مرحله پيش بيني مي شد طرح ايده آل و مطلوب كه از هوشياري دشمن نسبت به سمت اصلي تك نيز ممانعت مي كرد، انجام عمليات در يك مرحله بود، اما مشكلات موجود براي اتصال  جاده از ملخور و شيار زلم به خرمال مانع از تحقق اين امر بود. لذا پس از آن كه مقرر شد عمليات در دو مرحله انجام شود، تصميم گرفته شد براي حل اين مشكل فاصله بين مرحله اول و دوم كاهش يابد.

سازمان رزم سپاه پاسداران در اين عمليات به شرح ذيل بود:

قرارگاه قدس: لشكرهاي 7 ولي عصر (عج) با شش گردان ، 17 علي ابن ابيطالب با شش گردان ، 19 فجر با شش گردان ، 25 كربلا با 10 گردان ، 33 المهدي (عج) با شش گردان ، 41 ثارالله با هفت گردان و تيپ 39 بيت المقدس با چهار گردان.

قرارگاه فتح: لشكرهاي 8 نجف با پنج گردان ، 11 اميرالمومنين با چهار گردان، 14 امام حسين با پنج گردان و تيپ 44 قمر بني هاشم با سه گردان 82 صاحب الامر با سه گردان و 91 بقيه الله با سه گردان و انصارالرسول (ص) با سه گردان و يك تيپ نامنظم.

در مجموع 10 لشكر و 9 تيپ شامل 103 گردان در عمليات والفجر 10 وارد عمل شدند.

قرارگاه صامن الائمه (ع) لشكر 9 بود با هيئت گردان با تيپهاي 29 نبي اكرم (ص) با شش گردان ، 36 انصار المهدي (ع) با چهار گردان ، 75 ظفر با دو گردان و ويژه شهدا با شش گردان با سپاه چهارم با شش گردان.

 

شرح عمليات

 پس از انجام بحث و بررسي هاي لازم، ساعت 2 بامداد 23 اسفند 1366 براي ساعت س تعيين شد اما چون در برخي از محورها نيروها مي بايست فاصله زيادي را تا رسيدن به هدف طي مي كردند، در نتيجه، شروع عمليات از ساعت 2 تا 4 بامداد در محورهاي مختلف متغير بود .

در اين عمليات، نيروها با سرعت عملي بالا، به بيش از 90 درصد از اهداف تعيين شده دست يافتندبه جز عكس العمل دشمن در محورهاي شاخ سورمر و شاخ شميران، تحرك ديگري از نيروهاي عراقي مشاهده نشد در محور چناره نيز با وجود يخبندان و با چهار ساعت تاخير، اهداف مورد نظر تامين شد و تعداد زيادي از نيروهاي دشمن كه در خواب به سر مي بردند كشته يا اسير شدند.

در محور قرارگاه قدس، پس از تصرف ملخور و ارتفاعات چناره خورنوازان هاني قول، و تپه حميد، به دليل عدم اتصال جاده عمليات متوقف شد در محور قرارگاه فتح نيز علي رغم تصرف بالامبو و تنگه، به دليل توقف عمليات قرارگاه قدس و همچنين عكس العمل دشمن در جناح چپ نيروها، از عمليات بر روي شاخ سورمر و شاخ شميران باز ماندند. در محور مياني قرارگاه ثامن الائمه (ع) ارتفاعات مگر، و نيمي از ارتفاع شيندروي را تصرف كرد و براي الحق روي يال ارتباطي شامل دشت سازان و سپس نيمي ديگر از ارتفاعات شيندروي، علي رغم روشن شدن هوا، تك را ادامه داد.

باتوجه به موفقيت هاي به دست آمده، نيروها از روحيه خوبي برخوردار بودند، ضمن اين كه تلفات خودي بسيار اندك بود. علاوه بر اين به دليل از هم گسيختگي دشمن و عدم حضور جدي در منطقه، فرماندهان برانجام سريع مرحله دوم عمليات تاكيد داشتند: مشكل اساسي در اين مرحله عدم اتصال جاده هاني قول بود، تا اين كه در ساعت 14 روز 24 اسفند 1366 خبر اتصال جاده به قرارگاه رسيد لذا مقرر شد مرحله دوم عمليات در شب سوم انجام گيرد.

در اين حال، با ايجاد 24 ساعت وقفه در عمليات، دشمن دست به تحركاتي زد كه حاكي از غافل گيري كامل عراق نسبت به اهداف مورد نظر و سمت اصلي تك بود اين نقل و انتقالات و تحركات دشمن بيش از همه بر روي شاخ سورمر و شاخ شميران ، در اولويت بعدي، در برابر قرارگاه فتح و ثامن الائمه (ع) مشاهده مي شد. از سوي ديگر، تبليغات جبهه خودي تا مرحله دوم نيز در شكل گيري اقدامات دشمن بي تاثير نبود. در اين تبلغيات، محور قرارگاه قدس به عنوان محور انجام عمليات ظفر 7 با مشاركت نيروهاي تحت امر قرارگاه رمضان و اكراد معارض اعلام شد، در حالي كه، تلاش در محور قرارگاه فتح و ثامن الائمه مسكوت ماند اين اقدام، بر حساسيت دشمن نسبت به دو محور مياني و جنوبي افزود و موجب غفلت عراق ازمحور قرارگاه قدس شد.

دشمن مبتني بر چنين درك و ذهنيتي ستون هاي متعدد و طويلي را باعبور از پل هاي ملاويسي و زلم به سوي دوجيله و سپس حلبچه ورانه كرد. به گونه اي كه تيپ كماندويي 68 نيروي مخصوص پس از ورود به منطقه در ورز اول پاتك هاي خود را بر روي شيندروي آغاز كرد در مجموع، به نظر مي رسيد دشمن نسبت به محور قرارگاه قدس از حساسيت چنداني برخوردار نيست ضمن آن كه در همان ابتدا تحركات محدود دشمن با آتش موثر اين قرارگاه ناكام و متوقف شد در اين مرحله، قرارگاه رمضان تنها توانست پمپ بنزين شهر حلبچه را منهدم كند.

 

مرحله دوم

سرانجام مرحله دوم عمليات پس از 48 ساعت وقفه، در شب 25 اسفند 1366 آغاز شد. قرارگاه قدس با تصرف پل زلم، تنگه خورمال را مسدود كرد. در پي آن به قرارگاه فتح ابلاغ شد به پيشروي خود ادامه دهد تا با قراگاه قدس الحاق كند، قرارگاه ثامن الائمه نيز از روي ارتفاعات شيندروي به سمت دشت سرازير شد در اين مرحله نيز سرعت عمل نيروها قابل توجه بود، به گونه اي كه قرارگاه فتح تا صبح روز 25 اسفند 1366 موفق شد ارتفاعات دارزين و سرپل مورد نظر را تصرف كرده و به طرف جاده آسفالته حبلچه و درياچه دربنديخان پيشروي كند. قرارگاه ثامن الائمه نيز با سرازير شدن از روي شيندروي به سمت محور جاده و ارتفاعات پنج قله، به دليل خالي بودن منطقه از دشمن، با مشكلي رو به رو نشد. بدين ترتيب، در صبح روز سوم عمليات، با تصرف پل زلم و بسته شدن تنگه، كليه نيروهاي دشمن به محاصره درآمده و دست به عقب نشيني زدند. به دليل بسته بودن عقبه دشمن، ستون عراقي در منطقه سرگردان شده و در مواجه با نيروهاي خودي، به هر سمت مي گريختند.

قرارگاه فتح با مشاده وضعيت دشمن مرحله سوم عمليات را در روز آغاز كرد و در يك خيز به سوي پادگان زمقي رسيد در حوالي ظهر، يگان هاي تابعه اين قرارگاه نيز به دروازه شهر دوجيله رسيدند. در اين شرايط ، بيشتر نيروهاي دشمن در حد فاصل سه كيلومتري جنوب پل زلم تا شهر دوجيله تجمع كرده بودند. دشمن نخست تلاش خود را متوجه پل زلم كرد تا شايد بتواند حلقه محاصره را بشكند، اما با مقاومت نيروهاي خودي و اجراي آتش مناسب، دشمن با دادن تلفات، از تصرف اين پل منصرف شد. در اين حال، قرارگاه ثامن الائمه توانست پس از درگيري اندك با گروه هاي ضد انقلاب در اطراف شهر نوسود جاده مهم نوسود بياره را آزاد كند. كه در نتيجه بيشتر تحركات نيروهاي خودي در اين محل متمركز شد و در عمل، ضرورت احداث ساير جاده ها   كه از قبل مورد تاكيد قرار گرفته بود كاهش يافت.

 

 

مرحله سوم

مرحله سوم عمليات در 26 اسفند 1365 با هدف پيشروي شمال رودخانه زلم، و نيز الحاق قرارگاه قدس با قرارگاه فتح در دوجيله آغاز شد. در پي پيشروي رزمندگان در شمال رودخانه زلم، نيروهاي خودي در موقعيت جديد كه شامل سه تپان، جاده ارتباطي و تپه هاي كوچك مشرف بر پل ملاويسي بود با احداث خاكريز استقرار يافتند. در محور جنوب پل زلم، با وجود تجمع انبوه دشمن، پيشروي نيروها، همراه با درگيري شديد ادامه يافت و سرانجام رزمندگان ساعت 5 صبح به دروازه شهر دوجليه رسيدند و بدين ترتيب، الحاق صورت گرفت. با بسته شدن تنگه، بخشي از نيروهاي دشمن از طرف سد دربنديخان موفق به فرار شدند و باقي مانده نيروهاي موجود نيز در منطقه به هلاكت رسيده و يا به اسارت درآمدند. در پي وضعيت جديد، تثبيت خط پدافندي مناسب در تنگه و نيز تصرف شاخ سورمر و شاخ شميران كه در طي عمليات  به دليل هوشياري دشمن ناموفق بود در دستور كار قرار گرفت.

 

مرحله چهارم

به منظور تحكيم خط پدافندي در تنگه، مرحله چهارم عمليات در شب هفتم انجام شد در اين مرحله نيروهاي خودي ضمن تصرف يال و تپه ريشن، در محور جاده شمال سه تپان نيز به طور مختصر پيشروي كردند.

 

مرحله پنجم

در مرحله پنجم عمليات نيز شاخ سورمر و شاخ شميران به تصرف درآمد در مرحله پنجم عمليات كه بعدها بيت المقدس 4 نام گرفت منطقه وسيعي از خاك دشمن آزاد شد كه شامل دو ارتفاع و تعداد زيادي روستا بود.

 

اقدامات و واكنش دشمن

تحركات ضعيف و گاهي عدم واكنش نيروهاي عراقي، تحليل هاي متفاوتي از  غافل گيري و يا هوشياري دشمن و ميزان آن مطرح كرد. اما  در مجموع، مي توان چنين نتيجه گرفت كه دشمن علي رغم مشكلاتي كه داشت در عمليات بيت المقدس 2 توان زيادي براي متوقف كردن و در صورت امكان بازپس گيري مناطق تصرف شده به كار برد از ميزان سرمايه گذاري دشمن چنين استنباط مي شد كه نسبت به جهت و سمت اصلي تك نيروهاي خودي و تبعات گسترده آن در صورت اتصال به منطقه آزاد شده نيروهاي اتحاديه ميهني كردستان آگاه بوده و تلاش مي كرد از هرگونه تصرف جا پا در فصل زمستان  و توسعه آن در فصل بهار جلوگيري كند. در فاصله عمليات بيت المقدس 2 تا والفجر 10 تحركات نيروهاي خودي در آن منطقه مجددا بر حساسيت دشمن افزود، لذا از تاريخ 4و5 اسفند   1366 به بعد دشمن اقدام به دو تلاش اساسي نمود: 1، تهاجم سنگين به منطقه آزاد شده و اقدام به بازپس گيري آن 2، تلاش مهندسي و حمله بر روي ارتفاعات آسوس و تهديد جناح شمالي منطقه عملياتي بيت المقدس2.

در منطقه عمومي دشت زور به غير از انتقال 4 الي5 تيپ و در برخي از مناطق تعويض هاي جاش با نيروهاي نظامي تلاش ديگري از دشمن گزارش نشد. نظر به اينكه ستون پنجم، افزايش تردد نيروهاي خودي را مشاهده مي كرد و نيروها با اتوبوس تا دزلي منتقل مي شدند و نيز دشمن در برخي از محورها نسبت به احداث جاده و عقبه داراي ديدبود عدم عكس العمل جدي از طرف دشمن ابهام برانگيز بود.

در آغاز عمليات، نخستين واكنش دشمن در شاخ سورمر و شاخ شميران مشاهده شد. اسراي دشمن نيز اظهار مي كردند ما از 10 روز قبل در انتظار (حمله نيروهاي ايراني) بوديم حركت بعدي دشمن به كارگيري چهار تا پنج تيپ بود كه بيشتر، در ارتفاعات شنيدروي و بالامبو مستقر شدند. پس از مسدود شدن تنگه در مرحله سوم، نيروهاي دشمن تلاش كردند از محاصره خارج شوند اما موفق نشدند پس از آن كه دشمن درك صحيحي نسبت به عميات پيدا كرد نتوانست اقدام جدي براي بازپس گيري انجام دهد، چون از  نظر زمان عقب بود ، يك جبهه را به طور كامل با توپخانه، فرماندهي و   از دست داده و بود، لذا سعي كرد از پيشروي نيروهاي خودي به سمت سيد صادق جلوگيري كند.

بعدها، هنگامي كه فرمانده لشكر 43 به اسارت درآمد، در اظهارات خود، ضمن تمجيد و ابزار شگفتي از سرعت عمل نيروها، بر غافل گيري كامل عراق تاكيد كرد. وي همچنين گفت:

((ما از يك ماه پيش به منطقه حساس شديم و جاده را مي ديديم ولي جدي نگرفتيم.

وي افزود:

((روز دوم عمليات با فرمانده سپاه تماس گرفتم و گفتم عمليات اصلي است،  نپذيرفت ولي روز سوم پذيرفت)).

پس از عمليات والفجر 10 ،با توجه به اظهارات اسراي دشمن و نيز مجموع اقدامات و عكس العمل هاي ارتش عراق در حين انجام عمليات و پس از آن،  به نظر مي رسيد كه دشمن نسبت به اين عمليات به طور كامل غافل گير بوده است . زيرا دشمن بنا بر تجارب گذشته، همواره در منطقه جنوب منتظر عمليات زمستاني و گسترده ايران بود، كه سال 1366 نيز از آن مستثني نبود. دشمن در برابر اقدامات ايران از فاو تا پاوه به دليل عدم درك صحيح از تدابير جديد ايران نتوانست به جمع بندي صحيحي برسد،  برسد لذا، جنين پيش بيني مي كرد كه عمليات ايران در جبهه جنوب خواهد بود. در منطقه غرب، نيز عراق منطقه بيت المقدس 2 را منطقه اصلي عمليات و محور حلبچه را منطقه فريب مي دانست. اين پيش فرض، عنصر اصلي در عقب ماندگي دشمن و عدم درك صحيح نسبت به ابعاد و گستردگي عمليات و نيز سمت اصلي تك ايران به شمار مي رفت كه سرانجام منجر به از دست دادن منطقه وسيعي از دشت زور شد . اما حمله به فاو نشان داد كه عراق در استراتژي عملياتي خود ،تغيير اساسي داده است.