عمليات والفجر 1  ( آتش به جاي خون)

دلايل انتخاب منطقه عمليات

در بحث هاي كه قبل از عمليات والفجر مقدماتي براي انتخاب منطقه عملياتي صورت گرفته بود، دو ديدگاه مطرح شد، براساس ديدگاه اول، نيروها بايستي درجنوب فكه و      زمين هاي رمل وارد عمل مي شدند. اين ديدگاه به دليل برتري توان تسليحاتي و تجهيزاتي دشمن، همواره مناطقي را براي عمليات پيشنهاد مي كرد كه كمبود توان نيروهاي خودي را جبران كند. از اين رو چنين تصور مي شد كه وجود زمين رمل در جنوب فكه موجب مي شود دشمن گمان كند از اين محورها حمله اي صورت نخواهد گرفت. در واقع اين ديدگاه به چگونگي درگيري و انتخاب منطقه نبرد به صورت غيرسنتي  مي نگريست. ديدگاه دوم كه داراي انديشه كلاسيك و سنتي بود زمين شمال فكه را براي انجام عمليات پيشنهاد مي كرد. براساس اين ديدگاه تصرف ارتفاعات حمرين و ادامه حمله از طريق جاده برزگان به سوي  پل غزيله زمينه ساز حمله به عماره خواهد بود. پس از آن كه عمليات والفجر مقدماتي نتوانست به اهداف مورد نظر دست يابد،  ديدگاه كلاستيك انجام عمليات برروي منطقه شمال فكه را مطرح كرد و بر روي اين راهكار اصرار ورزيد و بدين ترتيب عمليات والفجر 1 در دستور كار قرار گرفت از ديگر دلايل انتخاب اين منطقه براي عمليات عارضه دار بودن زمين لزوم تصرف ارتفاعات سركوب و تحميل خط پدافندي در دشت به دشمن و همچنين امكان انهدام  دشمن بر روي ارتفاعات بود. عارضه دار بودن زمينه منطقه موجب مي شد، نيروهاي پياده خودي بتوانند برروي آن به راحتي مانور كنند. در مقابل نيروهاي زرهي دشمن با محدوديت مواجه مي شد و همچنين امكان ادامه جنگ در روز نيز ميسر بود.

  

موقعيت منطقه

منطقه عمليات والفجر 1، حدفاصل زبيدات تا شيار بجليه بر روي ارتفاعات حمرين در داخل خاك عراق و محورهاي جنوبي رودخانه دويرج و پاسگاه مرزي پيچ انگيزه و منطقه شرهاني در شمال فكه قرار گرفته است اين منطقه از نظر ويژگي طبيعي شامل تپه هاي نيمه مرتفع (هامور) است كه بخشي از آنها در داخل خاك عراق و بخش ديگر در خاك ايران قرار دارد.

ارتفاعات مهم منطقه عبارتند از: 178،175،165،135،139،129،112،105 بيشتر اين ارتفاعات در منطقه جنوبي و در امتداد جنوب شرقي جبال حمرين واقع هستند و به شكل دهليز صخره اي ديده مي شوند. به عبارت ديگر، بلندي ارتفاعات از غرب رودخانه دويرج به بعد افزايش مي يابد  تا اين قسمت كه بالاي آن دو دهليز وسيع را تشكيل مي دهد، به طوري كه ارتفاعات مهم منطقه بر روي اين دو يال قرار مي گيرد. همچنين پس از دشت سميده در اين قسمت ارتفاعات جبل فوقي به موازات جبال حمرين شروع مي شود و پس از آن آب گرفتگي و باتلاق هاي هورالهلغل و هورالسناف قرار گرفته است.

ويژگي طبيعي ديگر اين منطقه وجود رودخانه فصلي دويرج است همچنين شيارهاي متعددي در منطقه وجود دارد كه مهترين آنها بجليه و سميده  مي باشند. شيار سميده تپه 165 ارتفاعات مثلثي قله 112 و پيچ انگيز از نقاط استراتژيك  منطقه به شمار مي روند.

در اين منطقه دشمن موانع و استحكامات وسيعي را ايجاد كرده بود كه مي توان در كمين ميدان مين در پشت رودخانه دويرج- كه در عمق آنها به بيش از 40 متر مي رسيد سيم هاي خاردار توپي و حلقوي و سپس كانال اشاره كرد..

 

هدف هاي عمليات

ارتفاعات حميرين دشت سميده و جبل فوقي هدف هاي واسط و رسيدن به پل غزيله هدف نهايي عمليات بودند كه پس از موفقيت در مرحله اول و نيز وجود توان كافي نسبت به تامين آن اقدام مي شد.

 

وضعيت دشمن

انجام عمليات والفجر مقدماتي كه زمان چنداني از آن نمي گذشت- در منطقه عمليات والفجر 1 موجب شده بود، حضور دشمن در منطقه افزايش يابد. با توجه به اين جبهه خودي با كنترل و رعايت حفاظت تلاش زيادي به عمل آورد تا منطقه مورد نظر براي انجام عمليات از ديد دشمن محفوظ بماند. اين تلاش تا 28 اسفندماه 1361 موفقيت آميز بود اما ورود توپخانه به منطقه و دوبار جا به جايي آن و همچنين نقل و انتقال برخي يگان ها و ديگر عوامل موجب شد تا دشمن با حساسيت و توجه بيشتري تحركات جبهه خودي را زير نظر بگيرد. به ويژه آن كه پرواز هواپيماي دشمن آنان را از وضعيت منطقه آگاه مي ساخت ارتش عراق براي مقابله با رزمندگان يگان هاي زيادي را در منطقه مستقر كرد به طوري كه حدود 9 لشگر تيپ و 10 گردان مستقل تحت امر سپاه چهارم قبل و در پايان عمليات ايفاي نقش كردند.

موقعيت عراق در منطقه به دليل در اختيار داشتن ارتفاعات سركوب و همچنين فاصله يك كيلومتري مواضع اش با موانع كمين ها و به خصوص ميادين مين سيم خاردار بشكه هاي ناپالم (فوگاز) با مواضع دشمن به سختي نفوذپذير بود. در اين ميان تاثير       بشكه هاي ناپالم بسيار مخرب و وحشت زا بود.

در اين حال با وجود ازدحام و شلوغي منطقه دشمن تصور مي كرد فلش حمله ايران از منطقه تلول بند خواهد بود و احتمال حمله از منطقه بجليه زبيد ات را نمي داد. از اين رو آرايش نيروهاي عراقي در اين محور متمركز شده بود. منطقه تلول بند داراي سه راهي است كه به تاسيسات نفتي بزرگان و پل غزينه و عماره منتهي مي شود و به لحاظ استراتژيكي داراي اهميت زيادي است.

 

 طرح مانور و سازمان رزم

به دليل بروز اختلاف نظر تخصصي ميان ارتش و سپاه در مورد انتخاب منقه عمليات والفجر مقدماتي و غالب شدن نظر سپاه بلافاصله پس از اين عمليات نيروي زميني ارتش طرح انجام عمليات در محور جبل فوقي و جبال حمرين را مطرح كرد. ارتش قبلاً هم اين منطقه را در جريان عمليات والفجر مقدماتي به عنوان جايگزين منطقه فكه - چزابه پيشنهاد كرده بود لذا وقتي عمليات والفجر مقدماتي به عدم الفتح مواجه شده، نيروي زميني ارتش ابتكار عمل را در دست گرفت و طرح مورد نظر خود را ارائه كرد. فرماندهان سپاه هم كه به لحاظ عدم موفقيت در عمليات قبل دچار انفعال شده بودند“ با وجود مخالفت با اين طرح با دستور فرماندهي كل سپاه هيچ واكنشي از خود نشان ندادند.

مسئله بسيار مهم هنگام مطرح شدن اين طرح كه با ميدان راي فرماندهان نيروي زميني ارتش همراه بود، انتخاب عنوان كلي آتش به جاي خون براي اين مانور بود كه با واكنش اعتراض آميز برخي فرماندهان سپاه از جمله شهيد همت رو به رو شد و برخي ديگر نيز به دليل شرايط خاص سكوت كردند. از نظر برخي از اين فرماندهان اين عنوان حاوي اين پيام بود كه استراتژي مبتني  بر نيروي انساني جاي خود را به استراتژي مبتني بر تجهيزات و ابزار بدهد. همان ديدگاهي كه شكست آن در مقطع اول جنگ اول، يعني دوران انجام عمليات كلاسيك تجزيه شد.

براساس طرح آتش به جاي خودن بايستي تمان آتش ها از جمله تيربارها، سلاح هاي سنگين توپ 23 ميلي متري و 57 ميلي متري تير مستقيم تانك تفنگ 106 و در دو سه نقطه از خط دشمن به گونه اي تنظيم و متمركز شوند كه در وهله اول تمام كمين هاي دشمن را منهدم كنند و سپس آتش روي خطر اجرا شود تا نيروهاي در خط دشمن كمترين تحركي از خود نشان ندهند.

 در پناه اين آتش سنگين نيروهاي تخريب ميادين مين را باز مي كنند و با رسيدن نيروهاي تك ور به خط اول، آتش پر حجم توپخانه روي آن نقطه اجرا شود تا خط هاي بعدي دشمن نيز قدرت عكس العمل نداشته باشند. پس از آن كه راه كار باز شد، رخنه به دست آمده به جناحين و عمق گسترش داده شود و نيروها به سوي اهداف پيشروي كنند و اين در شرايطي بود كه همواره جبهه خودي با كمبود مهمات توپخانه رو به رو بود و دشمن حداقل ده برابر به لحاظ آتش پشتيباني داراي برتري بر ايران بود. از اين نظر تفوق به آتش دشمن يك امر ناشدني به نظر مي رسيد. پشتوانه نظر اين طرح تجربيات جنگ جهاني اول و دوم بود ولي چند و چون آن به طور كامل روشن نبود.

براي تمرين چنين مانوري كه سابقه قبلي نداشت. زمين مشابهي انتخاب شد و برابر  طرح مورد نظر مانور آزمايشي صورت و در آن از مهمات جنگي نيز استفاده شد تلفاتي نيز به همراه داشت.

درچارچوب مانور آتش به جاي خون اقدام ديگري كه نيروهاي پياده انجام مي دادند ايجاد سر و صدا به جاي سكوت بود. يعني نيروهاي بسيجي كه در عمليات قبلي با رعايت سكوت، درگير شده و به گشودن معابر مي پرداختند، اين بار مي بايست يا ايجاد سرو وصداد بخش تكميلي اجراي آتش را عملي مي ساختند تا دشمن دچار رعب و وحشت شود.

بحث هايي درباره نحوه اجراي مانور و دستيابي به هدف هاي مورد نظر صورت گرفت سرانجام، تقسيم بندي و تعيين خط حد و بين دوقرارگاه كربلا و نجف انجام شد. از پاسگاه زبيدات تا شيار بجليه به قرارگاه كربلا و از شيار بجليه تا پيچ انگيزه (يا دويرج) به قرارگاه نجف واگذار شد در واقع شيار بجليه خط حد دو قرارگاه بود.

مانور بايد طي دو مرحله انجام مي شد: نخست تصرف ارتفاعات سركوب و استقرار روي آنها و مرحله دوم اشتغال جبل فوقي بود. با انجام اين مراحل دشمن به طور كامل روي ارتفاعات به دشت عقب نشيني مي كرد.

 

زمان عمليات ، شب بيست يكم فروردين انتخاب شد كه در آن شب نور ماه وجود نداشت و تاريكي كامل حاكم بود.

سازمان لازم براي انجام عمليات به اين شرح انتخاب شد:

الف: قرارگاه كربلا، متشكل از پنج قرارگاه فرعي

كربلاي 1: شامل لشگر 41 ثارالله (ع) از سپاه و تيپ 1 لشگر 21 حمزه (ع) از ارتش.

كربلاي 2: شامل لشگر 7 ولي عصر (عج) از سپاه و تيپ 2 لشگر 21 حمزه (ع) از ارتش

كربلاي 3: شامل لشگر 33 المهدي  از سپاه و تيپ 3 لشگر 21 حمزه (ع) از ارتش

كربلاي 4: شامل لشگر 14 امام حسين(ع) از سپاه و تيپ 2 لشگر 77 خراسان از ارتش.

كربلاي 5: شامل لشگر 8 نجف و لشگر 19 فجر ا از سپاه (قرارگاه مستقل سپاه)12

ب قرارگاه نجف: متشكل از چهار قرارگاه فرعي

نجف  1: شامل لشگر 31 عاشورا از سپاه و تيپ 55 هوابرد از ارتش

نجف 2: شامل لشگر 27 حضرت رسول (ص) از سپاه و تيپ 84 خرم آباد از ارتش

نجف 3: شامل لشگر 5 نصر از سپاه و تيپ 58 ذوالفقار از ارتش به عنوان احتياط قرارگاه

نجف 4: شامل تيپ 10 سيدالشهدا از سپاه و تيپ 37 زرهي شيراز ارتش

 

شرح عمليات

در ميان جوي اكنده از ترديد و عدم اجماع نظر عمليات والفجر 1 در 21 فروردين 1362 آغاز شد همان گونه كه پيش بيني مي شد موانع انبوه دشمن و حضور وسيع آنها در منطقه دست يابي به اهداف را دشوار ساخته بود اما رزمندگان اين بار نيز به تمام قدرت به دشمن حمله كردند در محور قرارگاه فرعي كربلاي 1، قرار بود لشگر 41 ثارالله روي ارتفاع 135،139 كه ميدان مين و موانع متعددي ميان اين دو ارتفاع را پوشانده بودند عمل كند با اين حال نيروهاي اين يگان با دادن تلفاتي توانستند هدف هاي خود را بطور كامل تصرف كنند اما با آن كه ميان معبر اين يگان با معبر لشگر 14 امام حسين يك كيلومتر فاصله بود ولي تا صبح الحاق صورت نگرفت حتي در چند محور عمليات شكستن خط و رخنه به داخل مواضع دشمن به دليل وجود موانع كمين هاي به هم پيوسته و رده هاي معتددي دفاعي انجام نشد در محور قرارگاه كربلاي 2 لشگر 7 ولي عصر (عج) ماموريت داشت روي ارتفاع 175 عمل كند اما در ابتداي اين ارتفاع متوقف شد و با دادن شماري شهيد و مجروح از پيشروي و تصرف هدف بازماند. در محور قرارگاه كربلاي 3 تيپ 33 المهدي در گزارش خود اعلام كرد كه ارتفاع 178 را تصرف كرده است اما اين مسئله اثبات نشد. در محور قرارگاه كربلاي 4 لشگر 14 امام حسين (ع)  از منطقه رملي مقابل خود به اشتباه وارد محوطه اصلي سمت چپ شده و به پاك سازي منطقه پرداخت و پس از آن خود را به ارتفاع تيغه اي پس از رمل رساند و نيروهاي دشمن را پاك سازي كرد. همچنين نيروها اين يگان بيش از 200 تن از نيروهاي عراقي را به اسارت در آوردنددر محور قرارگاه كربلاي 5 لشگر نجف فجر و يك كيلومتر از موانع را پشت سر گذاشته و خود را به سرراهي پشت ارتفاع 178 رساندند.

در محدوده قرارگاه نجف نيز اوضاع كم و پيش همين گونه بود در محور قرارگاه نجف 1، لشگر 31 عاشورا را ماموريت داشت دو ارتفاع 165 در كنار شيار بجليه و 145 را تصرف كند در مسير ارتفاع 165 با آن كه ارتفاعي كوتاه و فاقد قله است نيروهاي شناسايي به دليل وجود موانع بسيار زياد نتواستند معبري را باز كنند از اين رو مقرر شد قرارگاه نجف 1 روي ارتفاع 145 عمل كند و سپس نيروهاي خود را به سوي ارتفاع 165 و شيار بجليه حركت دهد اما پس از استقرار نيروهاي اين قرارگاه روي ارتفاع 145 در نيروها تواني براي ادامه تك به سمت ارتفاع 165 باقي نمانده بود در محور قرارگاه نجف 2، لشگر 27 حضرت رسول (ص) ارتفاع 112 را كه جناح چپ اين يگان قرار داشت تصرف و تثبيت كرد و توانست مقداري نيز به سوي ارتفاع 143 كه در مقابل اين لشگر واقع بود پيشروي كند در قرارگاه نجف 4 تيپ 10 سيدالشهدا و تيپ 37 زرهي شيراز از ارتش ماموريت داشتند در محور پيچ انگيز و دويرج عمل كنند. اين محور اهميت چنداني نداشت و حتي در صورت پيشنهاد ممكن بود ماموريت اين يگان لغو شود با اين حال تيپ سيدالشهدا معبر را شناسايي كرد كه موقعيت اين معابر از پشت پيچ انگيز به طرف دويرج يعني در پشت نيروهاي عراق مستقر كرده و با تيرباري كه در آن سوي رودخانه كار گذاشته شده بود به سوي دشمن تيراندازي كردند. اين اقدام كه براي دشمن تازگي داشت.

 تمام توجه تيربارهاي عراق را در آن محور به سوي خود جلب كرد و موجب شد دشمن روي آنها اجراي آتش كند در پي اين اقدام مواضع دشمن شناسايي شد و نيروهاي تيپ 10 با حمله به دشمن و انداختن نارنجك در سنگرهاي آنان شمار زيادي از عراقي ها كشتند و منطقه را پاك سازي كردند.

به طور كلي وضعيت محورها متفاوت بود بيشتر هدف ها تصرف نشده بود در برخي محورها نيروها نتوانسته بودند عمليات رخنه و توسعه سرپل را عملي كنند و در بعضي محورها نيز موفقيت هاي محدودي  به دست آمده بود در چنين شرايطي ماندن يگان ها مناطق تصرف شده امكان پذير نبود لذا صبح روز عمليات به تمام يگان ها قرارگاه كربلا دستور عقب نشيني داده شد گرچه نيروهاي خودي حدود 60 هزار گلوله به سر دشمن ريختند كه در مقايسه با گذشته بي سابقه ترين حجم آتش در جنگ بود اما در مقابل دشمن نيز با 400 قبضه توپ جهنمي از آتش در منطقه به وجود آورد بدين ترتيب اين نيز موفقيت اندكي نصيب نيروهاي خودي شد و شماري از نيروها كه شهيد با مفقود شده بودند در منطقه تحت اختيار دشمن به جا ماندند.

در اين ميان لشگر 8 نجف كمترين مفقود را داشت اين يگان به دليل تجزيه قبلي به ويژه در عمليات والفجر مقدماتي پس از دريافت دستور عقب نشيني با اجراي مانور آتش تانك به خط دشمن نيروهاي خود را عقب كشيد. همچنين فرماندهان اين يگان در شب عمليات وقتي دريافتند كه اوضاع نامساعد است دستور حركت به سمت چپ  و راست خود را صادر نكردند و بدين ترتيب از تلفات بيشتر جلوگيري شد قرارگاه نجف نيز با وجود حفظ برخي مواضع از جمله در محور لشگر حضرت رسول (ص) (قرارگاه فرعي نجف 2) وضعي مشابه قرارگاه كربلا داشت.

پس از مرحله اول عمليات با يك شب تاخير مرحله دوم عمليات نيز انجام شد با اميد كه بعضي مواضع،  تصرف و تثبيت شود اما اين اقدام نيز چاره ساز نشد. در اين مرحله لشگر 27 حضرت رسول (ص) ارتفاعات 146 و 143 را تصرف كرد ولي تنها توانست تا ظهر 24 فروردين 1362 آن را حفظ كند و با فشار نيروهاي عراق از مناطق تصرف شده  عقب نشيني كرد.14

 

دلايل عدم موفقيت و ضعف ها

    عوامل گوناگوني در ناكامي عمليات والفجر 1 تاثير داشتند از جمله 1- كم اهميت بودن هدف2- ذهن بودن طرح3- عدم اجماع نظر ميان فرماندهان عالي نظامي 4- زير ديد و تير بودن عقبه و راه تدراكاتي5- عمليات در تاريكي مطلق شب كه نيروهاي پياده را دچار مشكل كرده بود6- محدود بودن صحنه درگيري و اجراي آتش سنگين دشمن خستگي نيروها براثر پيمودن زمين عارضه دار8- تلفات كادر و متلاشي شدن بعضي گردان ها.

 

 

نتايج

    در عمليات شمار زيادي از نيروهاي دشمن كشته شده و بيش از 100 تن از آنها به اسارت درآمدند. همچنين تعدادي از تانك هاي ارتش عراق منهدم شد.

    از نيروهاي خودي نيز حدود 1000 تن شهيد و شماري مفقود و 5000 تن مجروح شدند و بيش از 100 تن نيز به اسارت در آمدند