عمليات والفجر مقدماتي

جايگاه عمليات در استراتژي نظامي ايران

از ديدگاه فرماندهان نظامي، بغداد و بصره، دو هدف استراتژيك به شمار مي رفتند، در اين ميان بغداد هدف غايي و بلند مدت و بصره هدف ميان مدت و قابل دسترس محسوب مي شد براساس همين نگرش مناطق مورد نظر براي عمليات والفجر مقدماتي با اولويت تصرف بصره انتخاب شدند بطور كلي در انجام عمليات دستيابي به بصره بطور مستقيم مورد توجه قرار داشت و سعي مي شد اين هدف، با انجام دو يا سه عمليات تامين شود اما تصرف بغداد با انجام چند عمليات واسط امكان پذير بود و به زمان بيشتر و رشد سازمان رزم و اصلي شدن جنگ در تمام ابعاد نياز داشت يكي از مناطقي كه امكان انجام عمليات در آن در راستاي هدف تصرف بغداد وجود داشت، منطقه كوت تا عماره بود كه در نگرشي بلند مدت و كلان مورد توجه تصميم گيرندگان نظامي بود. در سطح خرد نيز ، انهدام دشمن گشودن جهبه جديد و دست يافتن به زمين هاي مهم، دلايل اصلي در انتخاب منطقه فكه براي عمليات والفجر مقدماتي بودند. ضمن آن كه اين منطقه عملياتي جناح شمالي هور را نيز در بر مي گرفت جايي كه در سال هاي بعد (1362 و 1363) عمليات هاي بزرگ خيبر و بدر در آن انجام شد. افزون بر اين عمليات در اين منطقه جناح منتهي اليه شمالي بصره را نيز تامين مي كرد و در صورت قطع ارتباط عماره با بصره يكي از هدف هاي مهم عمليات تحقق يافت. رسيدن به پل غزيله اصلي ترين هدف در طرح ريزي عمليات بود و اگر اين مرحله از عمليات با موفقيت انجام مي شد تصرف شهر عماره، به عنوان مرحله بعدي عمليات، در دستور كار قرار مي گرفت همچنين، هدف ديگر عمليات آن بود كه دشمن نيروهاي خود را در شرق بصره كاهش داده و تصور كند كه ايران از اين منطقه چشم پوشي كرده است. ضمن آنكه با وجود هورالسناف، به نيروي كمتري براي پدافند نياز بود ، در مقابل، به خط هاي دفاعي ارتش عراق افزوده مي شد.

دلايل انتخاب منطقه عمليات

در جهبه جنوب غربي، منطقه فكه به دليل وجود ارتفاعات حمرين و جاده ارتباطي بصره – عماره به سمت كوت، از اهميت ويژه اي برخوردار بود به ويژه آن كه مركز فرماندهي سپاه چهارم و يگان هاي تابعه آن در شهر عماره قرار داشتند اين منطقه پس از آن كه عمليات محرم انجام شد و طي آن رزمندگان توانستند جبال حمرين را تصرف كند بيشتر مورد توجه قرار گرفت.

 

 موقعيت منطقه

منطقه داراي دو ارتفاع اصلي است، يكي ارتفاعات حمرين كه طول مرز ايران و عراق، از جنوب شرقي دهلران تا شمال فكه را شامل مي شود و ديگري ارتفاع جبل فوقي كه در جنوب غربي حمرين واقع است در شمال زمين عملياتي والفجر مقدماتي نيز ارتفاع مشداغ قرار دارد كه سه تنگه طبيعي مهم در آن مشاهده مي شود: تنگه صعد، تنگه دليجان و تنگه  رقابيه و از شمال  به تنگه برقازه محدود مي شود. ارتفاع ديگر منطقه، بلندهاي برقازه است كه در امتداد ارتفاعات رقابيه به سمت شمال ادامه دارد در اين منطقه رودخانه متعددي جريان دارند. مهمترين رود منطقه رودخانه مرزي دويرج است كه از كوه هاي شمالي (جاده عين خوش به دهلران) شروع مي شود و تا منطقه غرب فكه ادامه يافته و به هورالسناف مي ريزد رودخانه ميمه نيز كه از كوه هاي ايلام سرچشمه گرتفه و به هوربن عمران مي ريزد در جناح جنوبي منطقه هورالهويزه قرار دارد. در اين رودخانه از چزابه شروع مي شود و تا 15 كيلومتري جنوب شرقي حلفائيه ادامه مي يابد. نهرهاي عماره، علي غربي، مشرح (حلفائيه) كحلا و قلعه صالح از ديگر رودخانه هاي اين منطقه هستند.

 

وضعيت دشمن

عراق به دليل حملات پي در پي و موفق ايران در عمليات هاي دوره نخست جنگ، به طور گسترده اي از نيروي جيش الشعبي استفاده كرد و با تشكيل تيپ هاي سه رقمي، سازمان رزم ارتش را بسيار گسترش داد. اين تيپ ها در آرايش نظامي عراق در منطقه عملياتي والفجر مقدماتي، در خط اول قرار داشتند. اين اقدام از يك سو موجب حفظ نيروهاي اصلي ارتش آن كشور مي شد و از سوي ديگر توان نيروهاي مهاجم را به شدت كاهش مي داد، به گونه اي كه با توجه به درگيري رزمندگان با نيروهاي در خط موانع گوناگون، يگان هاي اصلي عراق بهتر مي توانستند به دفع حمله بپردازند.

سپاه چهارم عراق مسئوليت منطقه عملياتي از چيلات تا هورالعظيم را به عهده داشت و داراي چهار لشگر بود:

1-لشگر 14 پياده شامل سه تيپ 422، 422 و 18 و يك گردان تانك به نام سيف سعد كه در محور چزابه و شمال هورالهويزه قرار داشت از سه تيپ اين يگان، يك تيپ شامل نيروهاي جيش الشعبي و دو تيپ ديگر از نيروهاي اصلي ارتش عراق بودند.

2-لشگر 1 مكانيزه شامل تيپ 108 گارد مرزي ، تيپ 501 پياده، تيپ 1 مكانيزه كه محور دو برج تا پاسگاه پيچ انگيز مستقر بود همچنين تيپ هاي 92،93 و66 احتياط كلي منطقه فكه تا پاسگاه دوبرج بودند افزون بر اين تيپ هاي سازماني 34 زرهي، 27 مكانيزه از لشگر 1 در احتياط منطقه عملياتي والفجر مقدماتي قرار داشتند.

3-لشگر 10 زرهي شامل سه تيپ كه از محور  پيچ انگيز تا جنوب غربي چيلات (دهلران ) آرايش داشت.

4-لشگر 3 زرهي (علاوه بر تيپ هايي كه به لشگر 14 مامور كرده بود) با تيپ هاي   16، 12 زرهي، 8 مكانيزه و 53 مختلط در شرق هورالسناف گسترش داشت و احتياط بود.

يگان هاي ديگري كه جزو سازمان رزم منطقه عملياتي سپاه چهارم عراق بوده و در احتياط قرار داشتند، عبارت بودند از تيپ 30 زرهي از لشگر 6، تيپ 37 از لشگر 12، تيپ 16 از لشگر 6 تيپ 101 پياده گارد مرزي، تيپ 10 زرهي وابسته به ستاد كل ، تيپ 49 زرهي از لشگر 1، تيپ 18 پياده تيپ 48 پياده از لشگر 11، تيپ 25 مكانيزه از لشگر 6 تيپ 51 زرهي مختلط و تيپ گارد جمهوري))

    

طرح مانور

در طرح ريزي عمليات، مقرر شد، قرارگاه خاتم الانبيا (ص) با نيروهاي قرارگاه كربلا و قرارگاه نجف اشراف به سوي عماره تك كند.در مرحله اول قواي نجف اشرف مي بايست در محور طاوسيه تا چزابه،  حدفاصل خط تا كانال هاي آخر را تصرف كرده و در مرحله دوم و در ادامه تك، جناح راست تا حاشيه جنوبي دويرج (پشت جاده آسفالت فكه و در غرب جاده اتوبان)، سرپل حلفائيه را تصرف كنند.

نيروي قرارگاه كربلا نيز مي بايست با استفاده از معابر وصولي جا پاي تصرف شده به وسيله قواي قرارگاه نجف را تا چزابه و پدافند پشت كانال را به انجام مي رساندند.

در مرحله دوم، نيروهاي خودي مي بايست شرق غزيله و شمال هورالهويزه را پاك سازي كرده و سرپل غزيله را تامين كنند. براساس طرح عملياتي، جناح نيروهاي كربلا بايستي با احداث خاكريز تامين مي شد تا در صورت بروز مشكل براي ماموريت نيروهاي نجف جناح قواي كربلا از تعرض و آسيب دشمن مصون بماند. در طرح مانور اين گونه پيش بيني شده بود كه پس از آن كه اهداف مرحله اول و دوم عمليات تحقق يافت، با بازسازي يگان ها و ايجاد شرايط مناسب و نيز با توجه به وضعيت دشمن در مرحله سوم تك به سمت عماره ادامه يابد.

در اين طرح عمليات فريب در منطقه چيلات و طيب نيز پيش بيني شده بود و لشگر 14 امام حسين (ع) نيز ماموريت داشت، در منطقه فاو عمليات فريب ديگري را انجام دهد. مسئله قابل ملاحظه در اين عمليات استفاده از توان زرهي بود كه بدليل بعد مسافت و عمق مسافت منطقه عملياتي مورد توجه قرار گرفت.

 
 
سازمان رزم

  در اين عمليات، قرارگاه خاتم الانبيا (ص) (مشترك سپاه و ارتش) به همراه دو قرارگاه نجف اشرف و كربلا، مراحل طرح ريزي و اجراي عمليات را به عهده داشتند.

تركيب قرارگاه كربلا به اين ترتيب بود:

1- سپاه سوم صاحب الزمان (عج)، شامل لشگر 14 امام حسين (ع) با توان هشت گردان، لشگر 25 كربلا توان 11 گردان لشگر 17 علي بن ابيطالب (ع) با توان 14 گردان و تيپ مستقل قمر بني هاشم باتوان 5 گردان.

2- سپاه هفتم جديد متشكل از قرارگاه قدس شامل لشگر 7 ولي عصر (عج) با توان 12 گردان و تيپ 15 امام حسين (ع) با توان 10 گردان ، همچنين ، لشگر 8 نجف با توان  14 گردان لشگر 41 ثارالله با توان 11 گردان و لشگر 19 فجر با توان 24 گردان.

قرارگاه نجف نيز متشكل از سپاه 11 قدر، شامل لشگر 27 حضرت رسول (ع)با توان 24 گردان، لشگر 31 عاشورا با توان 13 گردان و تيپ 10 مستقل سيدالشهدا (ع) با توان 7 گردان ، همچنين لشگر 5 نصر شامل سه تيپ با توان 23 گردان از ارتش جمهوري اسلامي نيز از لشگر 21 حمزه، تيپ 84 خرم آباد و تيپ 58 ذوالفقار در عمليات شركت داشتند. در مجموع سپاه پاسداران با 13 يگان (176 گردان) و ارتش جمهوري اسلامي با سه يگان (15 گردان) بايستي اين عمليات را انجام مي دادند.

 

شرح عمليات

با تاريك شدن هوا، يگان از نقطه رهايي به سوي مواضع دشمن حركت كردند. اين اقدام به اين دليل بود كه خط خودي با مواضع دشمن چهار تا پنج كيلومتر فاصله داشت از اين رو لازم بود ساعاتي پيش از ساعت (س) نيروها پياده روي خود را آغاز كنند تا بتوانند  در ساعت مقرر به مواضع دشمن يورش برند. با حركت نيروها در قرارگاه نيز جنب وجوش و اضطراب خاصي به چشم مي خورد وهمه براي موفقيت رزمندگان دعا مي كردند و به همين منظور مراسم زيارت عاشورا در سنگر عمومي قرارگاه خاتم برگذار شد ازسوي ديگر به اهميت عمليات آقاي ميرحسين موسوي نخست وزير، آيت الله موسوي  اردبيلي، رييس ديوان عالي كشور، آيت الله طاهري خرم آبادي و حجت اسلام فاكر، نمايندگان حضرت امام در سپاه در سنگر فرماندهي حضور داشتند.

بدين ترتيب در ساعت 30:21 روز 17 بهمن 1361 رمز عمليات به شرح زير قرائت شد ((بسم الله الرحمن الرحيم، لاحول و لا قوه الا بالله العلي و العظيم، اللهم اياك نعبد و اياك نستعين ، قدتري ما انا فيه ففرج عنا يا كريم ، يا الله ، يا الله ، يا الله ، به مظلوميت علي اصغر و به ذوالفقار برنده ولي المومنين و قهاريت رب العالمين به پيش ))

با اعلام رمز عمليات حمله رزمندگان آغاز شد گرچه يگان ها ساعاتي قبل حركت كرده بودند ولي نتوانستند هم زمان عمليات شكستن خط را آغاز كردند و گروهي نيز هنوز درگير نشده بودنداز اين رو فرماندهان سپاه تلاش زيادي به عمل آوردند تا اين مشكل رفع شود و بالاخره در پي اين تلاش نيروها نتوانستند به سختي از برخي موانع عبور كرده و به كانال اول برسند در اين هنگام دشمن به نيروهاي در خط خود دستور داد به پشت جاده  آسفالت عقب نشيني كرده و در آنجا خط تشكيل دهند. اين اقدام دشمن ناشي از تجربه قبلي در عمليات هاي گذشته بود. فرماندهان عراقي دريافته بودند كه نبايد در برابر سيل خروشان نيروهاي بسيج مقاومت كرده و تلفات بدهند. آنها نمي خواستند مانع نفوذ نيروهاي ايراني شوند، زيرا قصد داشتند با دور زدن آنها از دو جناح آنان را منهدم كنند. با وجود اين تدبير دشمن نيروهاي خودي در برخي محورها پيشروي كردند، ولي در محورهاي ديگر موفق نشدند از موانع عبور كنند اين وضع موجب شد آنها زمان را از دست بدهند. براين اساس فرماندهان در تدبيري مناسب اجازه ندادند يگان هايي كه عمليات شكستن خط را به اتمام رسانده بودند، به پيشروي خود ادامه دهند. اين يگان ها موظف شدند در مواضع به دست آمده متوقف شده و با احداث خاكريز به حفظ آن بپردازند.

عواملي كه موجب شد نيروهاي خودي نتوانند هدف هايي مرحله اول عمليات را به طور كامل تامين كنند، عبارتنداز:

وجود موانع گوناگون شامل ميدان هاي وسيع مين، سيم هاي خاردار محكم كانال مسير طولاني نقطه رهايي تا مواضع دشمن، رمل بودن زمين وكندي حركت نيروها عدم پاك سازي كامل و عدم الحاق دو جناح تاريكي شب و نبودن نور ماه در اين ميان موانع دشمن نقش به سزايي در ناكام ماندن عمليات داشتند به گونه اي كه تمام توان نيروها صرف عبور از آنها شد و اين موضوع در عمليات هاي قبلي سابقه نداشت. شايد مناسب باشد كه عمليات مرحله اول، جنگ با موانع نام گذاري شود.

با وجود اين وضع به دليل جو خاصي كه انجام اين عمليات در كشور ايجاد كرده بود و نيز اميدواري مسئولان سياسي كشور و جنگ رواني دشمن مرحله دوم عمليات نيز در 19 بهمن 1361 انجام شد. اما اين بار نيز به دليل عدم هماهنگي ميان نيروهاي عمل كننده، هوشياري دشمن و تسلط او بر راهكارهاي خودي، و همچنين با توجه به لو رفتن عمليات و وجود استحكامات نيرومند دشمن كه موجب عدم پيشروي نيروهاي خودي شده،قرارگاه خاتم الانبيا (ص) به منظور كاهش تلفات خودي، پايان عمليات را اعلام كرد. در اين عمليات 501 تن از نيروهاي خودي شهيد، 7313 تن زخمي و 3116 تن مفقود شدند