وصيت نامه شهيد علي تجلاّيي

دورد بر رهبر كبير انقلاب امام امت و نائب بر حق امام زمان (عج) و فرزند جسين (ع) و اميد مستضعفان و اميد بينوايان و پدر يتيمان و فرزندان شهداء ، سلام بر تو اين آيت خدا و اي حجت زمان سلام و درود محمد و آل محمد (ص9 بر تو باد كه ملت ما را از خواب غفلت چندين ساله بيدار كردي و هدف ما را در اين نهضت به ما نشان دادي و طريق وصول به هدف را و سكوت را د راه قيام و انقلاب را و راه ميدان و مبارزه را شناساندي، اي امام و اي رهبر امت و اي پدر روحاني كه با بيان خود نفس طاغوتي ما را تزكيه نمودي. بدان «تا آخرين قطره خوني كه در بدن دارم و تا آخرين دم مقلد و مأموم تو هستم به خدا سوگند يك لحظه از اين عهد و پيماني كه با تو بسته ام نظرم بر نخواهد گشت و آخرين خوني كه از بدنم بيرون ريزد نقش خميني رهبر خواهد بست. زيرا كه من اين وفاداري را از مكتب كربلا، از پرچمدار ابا عبدالله (ع) آموخته ام و عينيت اين وفاداري را از سيدمان و مولايم شهيد آيت الله بهشتي آموخته ام . اي امام امت و اي اميد مستضعفان بدان كه من مقلد و مطيع امر تو كه همان اطاعت از رسول خدا محمد (ص) است مي باشم و تا آخرين قطره خونم سرباز تو و تو فرماندهم خواهي بود.

پيام به پدر و مادر :

پدر و مادر عزيزم كه غم و اندوه شهادت برادرم مهدي از دل شما بيرون نرفته ليكن مبادا از شهادت من و برادرم متأثر شويد و هر چه گريه مي كنيد گريه بر مصيبتهاي سرور شهيدان و اهل بيت او بكنيد

اي پدر و مادرم خوشحال باشيد كه در سايه برنامه هاي تربيتي اسلام فرزنداني را در خط ولايت و امامت پرورانديد و در اين راه اسماعيل خود را به قربانگاه كربلاي ايران و به انقلاب اسلامي كه همان تداوم انقلاب انبياء است نثار كنيد و اما پدر و مادرم عزيزم بر مهدي و من و ديگر شهيدان گريه نكنيد بلكه گور و مزار هم جستجو مكنيد ما همگي در آغوش هم و در كنار همديگر و در يك بستر و يك رختخواب آرميده ايم و اما پدرم و مادرم مبادا كه شهادت شما را به عنوان خانواده شهيد دچار غرور كند كه اين عين غلبه شيطان به قلب و روح انسان است و نيز شما اجر خود را در از دست دادن ما و گريه بر ما نخواهيد. بلكه بر ان باشيد كه قدم در راه ما و در صراط اسلام بگذاريد و امام عزيز را تنها مگذاريد و در اين بينديشيد كه ما براي چه شهيد شديم و چه راهي را براي رسيدن به مقصود و معبود خود برگزيديم و در آخر از زحماتي كه در طي چندين سال براي تربيت من و برادرانم و خواهرانم كشيده ايد تشكر . سپاسگزاري مي كنم و از شما مي خواهم كه با لطف و بزرگي خود حق مادري و پدري كه بر گردن من داريد مرا حلال كنيد و دعا كنيد كه خداوند متعال از گناهانم در گذرد.

فرزند شما علي

پيام به همسر :

همسرم مي دانم پس از من بايستي مشكلات زيادي را در تربيت و بزرگ كردن فرزنداني بدون پدر متحمل كردي، در مرحله اول مژده اي دارم به شما خانواده ام و دخترانم مريم و حناّنه عزيزم و آن بشارت بزرگي است براي شما كه خداوند رحمان اگر توفيق شهادت نصيب ين بنده گنهكار بنمايد آنچنان كه وعده فرموده سرپرست اصلي شما خداوند متعال خواهد بود كه اين نعمت و رحمت شامل كمتر خانواده اي مي شود و تو همسرم و فرزندانم حتماً شكر اين را بجا آوريد و شكرانه اين نعمت همان صبر و استقامت در برابر مشكلات و عبوديّت كامل به درگاه خداوند متعال مي باشد.

اميدوارم ضمن تربيت صحيح دخترانم بايستي مسؤوليت پيام رساني خود را به عنوان همسر يك شهيد و به عنوان يك زن مسلمان انقلابي حزب الهي در كنار شغل مادريت با تمام حركاتت. با تمام اعمالت و با صبر و بردباريت در برابر انبوه مشكلات و با خشمت و نفرتت بر عليه كفر جهاني به انجام رساني ، زيرا پيام خون و مظلوميت شهداء توسط شما شير زنان به گوش جهان برسد تا به ياري خداوند متعال و امام زمان (عج) و فرماندهي و رهبري پيامبر گونه امام خميني زمينه تشكيل حكومت جهاني اسلامي براي ظهور آقا عمل پيرو حضرت فاطمه زهرا (ع) و دخترش زينب سلام الله عليها بود، و هم مادري خوب بود و هم پيام رساني آتشين كه پيامش تاريخ بشريت را تكان دهد.

آخرين پيام شهيد:

وقتي به جبهه و دفاع از كيان اسلام و قرآن براي مردان خدا تكليف و امتحان بزرگي محسوب مي شود زيرا جبهه آزمايشگاه مردان خداست تا كفر و شرك و الحاد و نفس از بنيان ريشه كن گردد و براي اين آزمايش بايستي از تمام وابستگي مادي و غير خدا گسست و عاشقانه بسوي خدا شتافت البته اين به آن معني نيست كه من به خانواده ام و پدر و مادرم و فرزندانم علاقه ندارم بلكه در عين علاقه شديد به شما هميشه سعي كرده ام كه وابسته به شما نباشم تا بتوانم در راه احياي دين خدا دست از علايق خود به راحتي بردارم و بدانيد از بدو انقلاب رسيدن به لقاء الله و ريخته شدن خونم در پاي درخت اسلام برايم اصل بوده و هست و جبهه آسانترين و نزديكترين صراط براي رسيدن به هدف است. البته بايد بدانيد هيچ جنگيدن و پيروز و با شكست ظاهري برايم اصل نبوده و نيست بلكه هدف تعهد در مقابل خداوند متعال و تسليم  شدن محض به درگاه باريتعالي برايم نهايت بوده.

وقتي همه فهميده اند كه مي خواهم به عنوان تك تيرانداز در عمليات شركت كنم مرا نصيحت مي كنند و مشكلات زندگي و فرزندانم را به من گوشزد مي كنند و سعي مي كنند تجربه اي و مسؤوليتم را برايم بزرگ جلوه بدهند و القاء كنند كه براي سپاه و انقلاب و جنگ لازمتر هستم ولي همه بايد بدانند كه حرف من چيز ديگري و هدفم هدف والايي است زيرا توفيق شركت در مدرسه عشق و (بسيج) با ارزش و نتيجه بخش خواهد بود، زيرا ارزشهايي كه از شركت در جنگ به دور از مسؤوليت هاي دنيوي براي يك فرد رزمنده ساده نصيب مي شود خارج از بحث و فكر عقل بشر حاكي است و تو همسرم و خانواده ام اگر نتيجه شركت در جهاد و دفاع از اسلام را بدانيد باور كنيد نه شما بلكه هيچ مرد مسلماني حاضر به ماندن در خانه خويش نخواهد بود كه من نتايجي بطور خلاصه برايتان مي نويسم تا عظمت اين راه و علت وابستگي قلبي مرا به جبهه هاي جنگ مشخص نمايد.

در «مجمع البيان» است كه رزمندگان در راه خدا هنگامي كه تصميم مي گيرند و همت مي گمارند تا به جبهه هاي جنگ بروند خداوند برائت آنها را از آتش مي نويسد زماني كه براي رفتن به سوي جبهه جنگ مجهز و آماده مي شود خداوند در برابر ملائكه نسبت به چنين انسانهايي افتخار مي كند. در ميدان نبرد براي هر روز از عبادت رزمندگان در راه خدا پاداش عبادت هزار مرد را كه هزار سال خدا را عبادت كرده اند نوشته مي شود، كه هر روزهاي سال برابر عمر دنيا مي باشد در زماني كه رزمندگان در راه خدا در مقابل دشمن قرار مي گيرند علم اهل دنيا از محاسبه ميزان ثوابشان قطع مي گردد.

پس بدانيد كه جبهه براي مردان خدا خيلي زيباست زيرا هر چه در آن بيني نور خداست و صحبت شهادت و ايثار، حرف، حرف شهادت و آنچه بيني چهره مردان مصمّم و جوانان معصوم كه با تمام وجودشان براي انجام تكليف الهي در رفتن به خط مقدم سعي مي كنند بر يكديگر پيشي گيرند حال قضاوت كنيد كه انسان چگونه مي تواند مصاحبت و برادري چنين انسانهايي را ناديده بگيرد.

و اما نهايت سخنم طلب رحمت از خداوند متعال براي شما خانواده ام، همسرم،  پدر و مادرم است و درخواست حلالي اين بنده گناهكار و معصيت كار و اما از تمام رزمندگان بخصوص برادران لشكر عاشورا و سپاه منطقه 5 و قرارگاه خاتم الانبياء (ص) مي خواهم كه مرا حلال كنند زيرا ديگر برايم قلباً الهام شده كه اين بار اگر خداوند رحمان و رحيم بخواهد فيض شهادت نايل خواهد آمد. لذا ديگر منتظر من نباشيد چون من به ديدار معشوق خود و در صورت لياقت به ديدار سرور آزادگان ابا عبدالله الحسين و شهداي كربلاي حسيني ايران شتافته ام. فقط التماس دعا و طلب بخشش و عفو از درگاه خداوند متعال دارم و فقط از هر دو خانواده مي خواهم كه در تربيت و نگهداري خانواده ام و بخصوص دخترم مريم و حنّانه عزيزم كوشش و دقت لازم را بنمايند.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

علي تجلايي