قسمتي از وصيتنامة دانشجوي شهيد حجت عراقي:
در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
خدايا تو را شكر مي گذاريم كه مرا از ناصران دينت قرار دادي ، با الها تو را سپاس كه نعمت زيستن در ميان پاكترين انسانها را بر من ارزاني داشتي، انسانهايي كه حماسه شان ، ايثارشان ، اخلاصشان و شهادتشان فخر و مباهات توراد و برابر ملائك بدنبال داشت.
معبودا، تو را شاكريم كه نعمت عظماي لقائت را نصيبم گردانيدي و سرانجام پس از ساليان دراز هجر تو در سالهاي سال فراغ دوستان مرا به مقصودم رسانيدي و سرانجام كامم را با خلاوت شهادت شيرين نمودي.
خداوندا، تو خود ميداني كه شيفتگان لقائت چگونه از شهر و ديارشان آواره شده و همچون ديوانگان در دشتها و كوههاي غرب و جنوب پرسه زنان بدنبال تو مي گردند.
خدايا تو خود مي داني كه همچون دوستانم در وفاي به عهدم ثابت و استوار ايستاده ام پس ديگر رنجش خاطرم را خدا هم ساز و مرا به لقائت شادمان و به دوستانم ملحق فرما. آناني كه حماسه آفريدند و صحنه عاشورا را زنده كرده اند. آناني كه در دهلاويه ، سومار، حضر ، مجنون ، شلمچه ، حلبچه ، خورمال و…. فرياد الله اكبرشان لرزه بر تن خضم افكند. آناني كه بياد سقاي خيام حرم ثارالله و كودكان عطشانش از فرات وضو ساختند و تشنه از آن عبور كردند. آناني كه با وجود زخمهاي عميق بر تن در پشت خاكريز مي ماندند و فرياد الله اكبرشان تقويت روحيه ديگر بچه ها بود. آناني كه براي لو نرفتن عمليات خود را بر روي زمين منور با چندين هزار درجه حرارت مي انداختند و مي سوختند و يا حسين مي گفتند. آناني كه در قلل سر به فلك كشيده گوجار با سرماي سوزانندة آن و ارتفاع 3 متر برف با خودشان رداي سپيد گون و برفي قل را سرخ فام كردند فقط و فقط براي اعتلاي كلمه لا اله الا الله و محمد رسول الله و علي ولي الله در اين راه و بدنبال اين هدف مي رويم………… مي رويم تا انتقام كودكان حملات موشكي شهرهايمان را كه در ايام تاسوعا لباس عربي بر تن مي كردند و همچون علي اصغر امام حسين بر روي دوش پدرانشان سينه مي زدند را بگيريم، مي رويم تا انتقام علي اكبرها و قاسم ها و … كه در جبهه ها به شهادت رسيدند را بگيريم ، و مي رويم تا انتقام پدران، مادران و … خواهرانمان را كه مظلومانه در شهرها مخصوصاً “حلبچه” به شهادت رسيدند را بگيريم و :
“مي رويم تا انتقام سيلي زهرا (س) را بگيريم… ”
السلام علي انصار دين الله