يد الله با شروع جرقه هاي انقلاب اسلامي، وارد عرصه سياسي مي شود. جوانان محل را جمع كرده ، درباره حضرت امام (ره) انقلاب براي آنان صحبت مي كند. وي نخستين كسي بود كه در مسجد «بابا سلمان» ، «تكبير» و شعار «مرگ بر شاه» سر مي دهد و مردم را به مبارزه عليه شاه ترغيب مي نمايد. مدتي از سوي پاسگاه شهريار مورد تعقيب قرار مي گيرد. با هوشياري تمام ، فعاليتهايش را گسترش مي دهد و هر روز بچه هاي محل را جمع مي كند و با آنان شعارهاي تند انقلابي، از جمله شعارهاي «مرگ بر شاه» را سر مي دهند. وي فعالانه در اغلب صحنه هاي انقلاب اسلامي حضور مي يابد و در روزهاي پيروزي انقلاب ، براي فعاليت بهتر و بيشتر ، راهي تهران مي شود. در راهپيمايي ها حضور جدي مي يابد. در 21 بهمن 1357 هنگام تصرف پادگان «باغ شاه» ، از ناحيه پا تير مي خورد و مجروح مي شود و چند روز در بيمارستان بستري مي گردد.
فعاليتهاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ، فعالانه در مسائل انتظامي و امنيتي در كرج فعاليت مي كند. وي از جمله بنيانگزاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منطقه كرج به شمار مي رود. در فروردين ماه 1358، به دنبال تحركات ضد انقلاب در كردستان ، به سرپرستي يك گروه، عازم آن جا مي شود و مدتي به نبرد عليه ضد انقلاب مي پردازد. او كه روحي فعال و جستجوگر داشت، هرگز بر نمي تابد انقلابي كه در راه آن خون پاك هديه شده و خون دلها خورده شده، براحتي بازيچه دست عده اي ضد انقلاب و وابسته قرار گيرد. از اين روي ، از فرداي پيروزي انقلاب اسلامي خود را وقف تحقق آرمانهاي بلند آن مي كند و هر جا كه به وجودش نياز باشد، از هيچ كوششي دريغ نمي كند
.
فعاليتهاي شهيد در دوران دفاع مقدس
پاسداري پاكباخته و فدايي انقلاب پس از شروع جنگ تحميلي ، گروهي از پاسداران سپاه كرج را جمع كرده، به فرماندهي خود، راهي جبهه هاي «سر پل ذهاب و گيلان غرب » مي شوند و مدتي در آن جبهه عليه دشمن بعثي عراق به مقابله مي پردازند. وي در آزاد سازي گيلانغرب ، ايثار و شهامت بالايي از خود بروز مي دهد و توانمندي نظامي خود را به نمايش مي گذارد.
او پس از مدتي جنگيدن در جبهه هاي غرب و پس از آزادي گيلانغرب ، به جبهه هاي جنوب اعزام مي شود و با نيروهاي خود در جبهه آبادان مستقر مي گردد و در حساسترين شرايط ، آبادان را همراه ديگر نيروهاي مردمي ، از سقوط و اشغال نجات مي دهد. فرماندهان خيلي زود به توانمندي نظامي و لياقت شهيد كلهر پي مي برند و از استعداد وي در مسؤوليت هاي مختلف نظامي بهره مي گيرند. شهيد كلهر در تشكيل تيپ المهدي (عج) نقش اساسي ايفا مي كند و خود به عنوان جانشين فرماندهي آن برگزيده مي شود.
كلهر زماني كه وارد جنگ مي شود، در اكثر عمليات ها با مسؤوليت بالا و هدايت نيرو و فرماندهي محور وارد عمل مي گردد و بارها در جبهه مجروح مي شود. در عمليات «فتح المبين» به عنوان خط شكن حماسه مي آفريند و در منطقه «ام الرصاص» سخت مجروح مي شود.
كلهر در اكثر عمليات ها به عنوان خط شكن عمل مي كند. از اين رو، چندين بار به سختي مجروح مي شود؛ اما او كسي نبود كه از پاي بيفتد و به بهانه جراحت، پاي از جبهه بكشد. يك كليه اش را از دست مي دهد و يك دستش بر اثر تركش ، عملاً از كار مي افتد. جاي جاي بدنش تركش مي نشيند؛ ولي او كه عاشق جبهه و بسيجيان بود، آنان را ترك نمي كند.
كلهر در عمليات فتح المبين با مسؤوليت «معاونت تيپ » وارد عمل مي شود و در محور «فكه» و «تنگه رقابيه» حماسه مي آفريند. پيش از تشكيل تيپ المهدي (عج) ، وي در طرح ، برنامه و هدايت عمليات ها نقش مؤثر و بسزايي ايفا مي كند پس از شركت فعال در عمليات «رمضان» ، در لشگر محمد رسول الله (ص) به عنوان جانشين لشگر منصوب شده و با اين مسؤوليت ، در عمليات «والفجر مقدماتي» و«والفجر1» حضوري تعيين كننده مي يابد.
او در عمليات «والفجر 8 » وارد عمل مي شود و به عنوان فرمانده به هدايت نيروها مي پردازد. او در اين عمليات ، به سختي مجروح مي شود؛ به طوري كه به خاطر مداوا حدود يك سال در بيمارستان بستري مي گردد. هنوز بهبود نيافته، به جبهه هاي نبرد مي شتابد و در عمليات «كربلاي 4» و «كربلاي 5» حضوري چشمگير و حماسي مي يابد.
ويژگي هاي اخلاقي
كلهر به مفهوم واقعي ، عاشق راهي كه انتخاب كرده بود. عاشق حضرت امام (ره) ، عاشق بسيجيان و مردم. او هر چه داشت، با ديگران قسمت مي كرد. وي مردي متواضع و فروتن بود . شجاعتش در جبهه هميشه راهگشا بود. از نوجواني ، جوانمرد و والامنش بود. در عين جدي و قاطع بودن، شوخ طبع مي نمود. با بسيجيان به احترام و ادب برخورد مي كرد، از اين رو، همه مجذوب او مي شدند و از او حرف شنوي داشتند. حرمت بزرگتران را همواره حفظ مي نمود.
چگونگي شهادت
شهيد كلهر كه چمداني پر از شكوفه هاي ياس تقوا همراه داشت و براي ملاقات و ضيافت با شكوه عشق ، لحظه شماري مي كرد، عاقبت در «شلمچه» ، كارت سبز دعوت در ميهماني كروبيان را دريافت كرد. وي در دي ماه 1365 در عمليات «كربلاي 5» در منطقه شلمچه ، در حالي كه براي شركت در جلسه عازم پشت جبهه بود، تذكره عبور و معراج به عالم ملكوت را گرفت و از شركت در جلسه زمينيان باز ماند. وي بر اثر اصابت تركش به سرش به شهادت رسيد. يكي از دوستان همرزمش درباره نحوه شهادت شهيد كلهر مي گويد: «داشتم راهي خط مقدم مي شدم كه سردار «فضلي» گفت كه به كلهر بگويم براي شركت در جلسه به عقب باز گردد. با “خشايار” براي گردان “امام سجاد (ع) ” كه تقريباً در محاصره بود ، غذا و مهمات مي بردم. به خط مقدم رفتم. شهيد كلهر با قامتي برافراشته و استوار، در حال هدايت رزمندگان اسلام بود . دشمن منطقه را زياد مي كوبيد. پيغام را دادم. چند لحظه بعد سوار جيپ شد كه باز گردد. دويست متر رفته بود كه يكدفعه منطقه دور سرم چرخيد . بچه ها «يا حسين» گويان به طرف جيپ دويدند و با هزار مصيبت خودم را به او رساندم. از شدت انفجار، جيپ مچاله شده بود. خون از سر و روي شهيد كلهر سرازير بود و تركش به سرش خورده بود.