سردار سرتيپ پاسدار  "شهيد سيد محسن صفوي"فرمانده قرارگاه مهندسي صراط المستقيم 

در سال 1333 هـ - ش در يكي از روستاهاي اطراف اصفهان در خانواده اي متدين واصيل ديده به جهان گشود . پس از گذراندن دوران تحصيلات دبستاني ودبيرستاني ، تحصيلات دانشگاهي خودرا در رشته راه وساختمان در اصفهان به پايان رسانيد .

با توجه به وضعيت رژيم ومفاسدي كه شاه عليه اسلام وطرفداران حضرت امام خميني (ره) شروع كرد وهمچنين با وجود جو شديد اختناق وسركوبي كه ساواك از اوايل سال 1350 در تمام شهرها براي مبارزه با حركتهاي سياسي ( به ويژه حركتهايي كه ريشه مذهبي داشت وبا رهبري حضرت امام خميني (ره) شكل گرفته بود ) به راه انداخته بود ، بدون وابستگي به گروهي خاص با انگيزه وبينش اسلامي در صراط مستقيم وبه تبعيت از ولايت فقيه حركتهاي سياسي خود را در روستاهاي اصفهان وشهرهاي اطراف شروع كرد وبه سرعت دامنه فعاليت خود را گسترش داد .

شهيد صفوي با شهيد مظلوم بهشتي ارتباط نزديك داشت وبه دليل برخورداري از روحيه شجاعت وشهامت با چند نفر از برادران همرزم خود در حركتهاي مخفي پيش از انقلاب فعالانه عمل مي كرد . در درگيري ها وعمليات نظامي اوايل سال 1356 مسووليت تهيه مواد منفجره وسلاح به عهده او بود ودر اين جهت ، سفرهايي به مراكز وتوابع استانهاي همدان ، كردستان و چند استان ديگر داشت .  

ويژگي هاي اخلاقي

يكي از مسوولان جنگ  تعريف مي كرد كه ايشان در عمليات كربلاي 5 سنگرهاي برادران توپخانه را نپسنديده بود . بايك ناراحتي وسوز وگداز به قرارگاه آمد وخودش طرح جديدي براي توپچي ها ريخت وآن طرح را براي مرحله توليد فرستاد .

شهيد صفوي واقعا" انسان خستگي ناپذيري بود . با اطمينان مي توان گفت كه روزي 18 الي 20 ساعت كار مي كرد . بسياري از اوقات خواب وي در طول مسير ودر جاده ها روي صندلي ماشين بود وميزان استراحت او ، به حد فاصل دو كار دربين راه بستگي داشت .

شهيد صفوي نسبت به بسيجي ها بشدت عشق مي ورزيد وآنها را خيلي قبول داشت و  مي گفت مابايد جان خود را فداي بسيجي ها كنيم .

نحوه شهادت

بعد از عمليات كربلاي5 ايشان جهت انجام ماموريتي ازجبهه به تهران آمد ودر هنگام بازگشت در يك سانحه هوايي مظلومانه به شهادت رسيد وهمانطور كه آرزويش بود در صراط مستقيم الهي جانش را تقديم معبود خويش كرد .

آخرين دعا ونيايش خالصانه او درپايگاه يكم شكاري نيروي هوايي ، قبل از حركت به اهواز فراموش نشدني است .

شاهدي نقل نموده است :

" پرواز هواپيما مدتي به تاخير افتاد . اورا ديدم كه به نماز ايستاده است ، حدود يك ساعت به طور مداوم مشغول ذكر ودعا و گريه بود . البته آنوقت اورا نشناختم كه كيست "

خداوند انشاا... او وهمه شهداي عزيز ما را با اولياء ، صديقين ، شهدا، انبيا و صلحامحشور فرمايد.