font-family: Tahoma">به سال 1338 در يك خانواده با تقوا و مذهبي و در عين حال مستضعف، در جنوب تهران زاده شد. دوره دبستان را در مدرسه اي به نام «باغ آذري» تمام كرد. وي از هوش و حافظه بالايي برخوردار بود . از اين رو، تا پايان دوره متوسطه و دريافت ديپلم، نمره ها و امتيازهاي ارزنده اي كسب نمود. به خاطر تربيت مذهبي گرايش و علاقه فراوان به قرآن و علوم ديني داشت. انس با قرآن ، در رفتار و اخلاقش بوضوح نمايان بود. در ميان بستگان و همسايگانش ، به عنوان روحاني كوچك معروف بود.
فعاليتهاي شهيد در دوران دفاع مقدس
هنگامي كه حاج احمد متوسليان مأموريت مي يابد تيپ 27 محمد رسول الله را تشكيل دهد ، دستواره نيز از مريوان راهي جبهه هاي جنوب مي شود و سهمي در شكل گيري اين تيپ گران سنگ بر دوش مي گيرد. وي به خاطر مهارت در جذب نيرو، مأمور تشكيل «واحد پرسنلي» تيپ مي گردد. وي به شرايطي اين مسؤوليت را مي پذيرد كه هرگاه عملياتي پيش آمد، او نيز در آن شركت جويد. از آن پس، در هر عملياتي كه تيپ وارد عمل مي شود، دستواره سلاح به دست مي گيرد و در كنار فرماندهان گردان مي جنگد و در اين عرصه نيز توانمندي و شايستگي خود را به منصة ظهور مي رساند.
شهيد دستواره ، اواخر خرداد ماه 1361 ، پس از انجام حماسي عمليات «بيت المقدس» ، همراه حاج احمد متوسليان براي كمك به مردم مسلمان و مظلوم لبنان ، به اين كشور عزيمت مي كند. در مدت مأموريتش در لبنان، فعاليتهاي چشمگيري انجام مي دهد. به دنبال فرمان حضرت امام (ره) كه فرمودند «راه قدس از كربلا» مي گذرد، همراه ديگر فرماندهان و رزمندگان به كشور باز مي گردد.
پس از بازگشت از لبنان ، به عنوان «فرمانده تيپ سوم ابوذر » منصوب مي شود و در نبردهاي پر حماسه «رمضان» و «مسلم بن عقيل» نيروهاي تحت امرش را هدايت مي كند و بار ديگر ، توانمندي بالاي نظامي از خود نشان مي دهد.
در عمليات «خيبر» پس از شهادت حاج همت ، فرمانده دلاور لشگر محمد رسول الله (ص) و واگذاري فرماندهي به «حاج عباس كريمي» ، سيد به عنوان «قائم مقام لشگر» برگزيده مي شود و در اين مسؤوليت خطير نيز به نحو احسن ، رسالت خود را انجام مي دهد.
مناطق اشغالي كردستان ، جبهه هاي مختلف جنوب، بويژه منطقه عملياتي «والفجر8» و جاده «ام القصر» ، شاهد رشادتها و ايثارگري هاي عاشقانه سيد مي باشد.
ويژگيهاي اخلاقي
سيد اهل توكل و تقوا بود . تمام هم و تلاش او در جهت اخلاص و رضاي حق صرف مي شد. از ريب و ريا گريزان بود. صفاي باطنش ، گرما بخش محفل بسيجيان مي شد. تجزيه و تحليل دقيق مسائل جنگ و قدرت تصميم گيري سريع، از ويژگيهاي بارز او بود. او تا زمان شهادت ، يازده بار مجروح شد؛ ولي هرگز از پاي نشست. با تمام وجود به حضرت امام (ره) عشق مي ورزيد.
سيد به بسيجيان علاقه مند بود و با روي گشاده و فروتني با آنان برخورد مي كرد. اخلاق خوش او روحيه بخش نيروها بود. هرگز از كار ابراز خستگي نمي كرد. اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود. او با شجاعت كم نظير ، تا نثار جان، به دفاع از ارزشهاي انقلاب و اسلام قيام كرد. او عاشق صادقي بود كه صدق نيت و صفاي دل را با خون سرخش امضاء كرد. همواره در كمين شهادت، سنگر به سنگر خيز بر مي داشت. آخر كار هم در كميني روحاني ، شهادت در كمندش افتاد.
چگونگي شهادت
اين عاشق صادق، سرانجام پس از زخمهاي فراوان كه از دشمن خورد، به دوست شكايت برد و از سر سوز به دعا نشست. دعايش به هدف اجابت رسيد و او در تاريخ 13 تير ماه 1365 ، پس از ده روز از شهادت برادرش ، در عمليات «كربلاي 1» روز آزادسازي شهر «مهران» از چنگ دشمن، خود به كمند عشق گرفتار آمد و به خيل و جرگه عشاق و بر سرير «عند ربهم» جلوس يافت.