فعاليتهاي شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي
چراغي ، پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز با شوقي فراوان ، در حراست از آرمانهاي آن، با جان و دل مي كوشيد. هر جا كه به او نياز مي باشد، خود را به آن جا رسانده و خدمات شايسته اي را انجام مي دهد. او پس از شروع «غائله كردستان» توسط ضد انقلاب ، فوري همراه جمعي از دوستان، خود را به «مريوان» مي رساند و در مبارزه با گروهكهاي محارب ، از هيچ كوششي دريغ نمي كند.
چراغي در مدت حضورش در كردستان ، مدتي مسؤوليت «جانشين سپاه دزلي» و زماني نيز به عنوان مسؤول «محور مريوان» انجام وظيفه مي كند و خدمات درخشاني را در آن جا از خود به يادگار مي گذارد.
فعاليتهاي شهيد در دوران دفاع مقدس
چراغي ، مدتي پس از شروع جنگ تحميلي ، در كنار ديگر فرماندهان ، در غرب ، به مبارزه و فعاليت خود ادامه مي دهد و پس از اعزام تيپ 27 محمد رسول الله (ص) به جنوب، همراه نيروهاي تيپ راهي آن جا مي شود . او از اواسط سال 1360 تا اواخر تير ماه 1361 ، فرماندهي «گردان حمزه» را به عهده مي گيرد و با اين مسؤوليت ، در عمليات «فتح المبين» و «بيت المقدس» شركت مي كند. در عمليات فتح المبين در جبهه «دشت عباس» ، در مقابل نيروهاي زرهي دشمن حماسه مي آفريند. يكه و تنها با تانكهاي دشمن مي جنگد و نيروهايش را از محاصره خارج مي كند.
ويژگيهاي اخلاقي
او اهل پارسايي، تقوا و ديانت بود و همواره نسبت به انجام واجبات و ترك محرمات تقيه خاص داشت. از دنيا و زخارف آن پرهيز مي نمود و اهل ريا و رياست نبود. پدرش مي گويد: «وقتي او را به عنوان فرمانده لشگر معرفي كردند و از او خواستند به سپاه منطقه 10 تهران برود و حكم فرماندهي اش را بگيرد، گفت خجالت مي كشم دنبال اين چيزها بروم.»
او همواره بر انجام تكليف تأكيد داشت و هدف از انجام وظيفه را براي رسيدن به مقصد الهي مي دانست. عاشق شهادت بود. در طول جنگ يازده بار مجروح شد و خودش گفته بود كه اگر خدا بخواهد بار دوازدهم هم شهيد مي شوم و چنين هم شد.
در مسؤوليت هايي كه به عهده مي گرفت ، جدي و پركار بود. نسبت به حفظ بيت المال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصي نمي كرد. پدرش مي گويد: «هرگاه با ماشين به منزل مي آمد ، ماشين بيت المال را خانه مي گذاشت و با ماشين من به كارهاي شخصي اش رسيدگي مي كرد. يك بار يكي منزل ما آمد و گفت كه رضا با ماشين او را به جايي برساند . حاضر نشد از ماشين بيت المال استفاده كند و با ماشين من او را به مقصد رساند.
چگونگي شهادت
شهيد رضا چراغي ، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب ، سرانجام در عمليات «والفجر 1» كه در منطقه عمومي «فكه» انجام گرفت ، پس از ابراز رشادت تمام و ايثار و حماسه ، به شهادت رسيد و روح بزرگوارش به ابديت عشق پرواز كرد. يكي از همرزمانش مي گويد: «دشمن در ارتفاع 143 فكه پاتك سنگين زده بود. به هر ترتيبي بود، خود را به ان جا رساندم. رضا چراغي، عباس كريمي و اكبر زجاجي ، در حال شليك آرپي جي و خمپاره 60 بودند. دشمن پاتك سنگيني زده بود. هر چه اصرار كردم كه عقب برگردند، قبول نكردند . روي ارتفاع فقط شش نفر سالم مانده بودند كه مي جنگيدند؛ رضا چراغي ، عباس كريمي ، اكبر زجاجي و سه نفر بسيجي كه سخت درگير بودند. دشمن تصور مي كرد كه نيروهاي زيادي روي ارتفاع است. عصر كه دوباره به ارتفاع رفتم، ديدم عباس كريمي و دو نفر از بسيجيان ، پيكر غرقه به خون چراغي را با برانكارد حمل مي كنند.»