qسيرت شهيدان(همدم قرآن)
فرهاد ، شب ها تا دير وقت بيدار مي ماند. او براي اينكه نور لامپ باعث ناراحتي خانواده نشود ، شمع كوچكي روشن مي كرد و تا نيمه هاي شب بيدار مي ماند و قرآن مي خواند. گاهي كه از او مي پرسيدم : «تا نيمه شب چه مي خواني ؟» لبخندي مي زد و مي گفت: «هيچي ! درس هاي دانشگاهي ام را مرور مي كنم!»