qپاي
برهنه
در “انرژي اتمي اهواز“ مقر“ لشكرهفده علي بن ابيطالب (ع) “ بوديم .يك روز كه
بعداز مراسم نماز جماعت ظهروعصربه طرف محل استراحتمان مي رفتيم ،فرمانده
لشكرشهيد“ مهدي زين الدين“ راديدم .باپاي برهنه به مقرفرماندهي مي رفت . تعجب
كردم .پرسيدم :دمپاييتان چي شده؟ گفت:فكرميكنم كسي به آن احتياج داشته وپوشيده
،مسئله اي نيست .هرچه اصراركردم كه مشخصات آن رابگويدتاپيدايش كنيم ،قبول
نكرد.حدوديك كيلومترراه راهمان طورروي خاك وسنگهاي داغ وآفتاب خورده درآن هواي
گرم ،پياده تا ستاد طي كردولي حاضرنشدباپيداشدن دمپاييش شخص خاصي راشرمنده كند.