qجنگ با چوب و داس

اوايل جنگ تحميلي و هجوم دشمن براي تصرف شهرهاي كشور بود . وقتي عراقيها داخل گيلان غرب شدند مردم با چوب و داس از خودشان دفاع كردند . كشاورزان شهر به روي مزارع آب بستند تا در صورت پيش روي دشمن ، تانكها و نفر برهاي آنها در گل و لاي گير كنند .

 آنها وقتي با چنين وضعي روبرو شدند تا سرعت عقب نشستند . من با يكي از هم قطارانم  كه بعداً  به شهادت رسيد شاهد برخورد يك زن و فرزندانش بوديم كه وحشت زده سر به بيابان گذاشته و با يكي از جيپهاي فرماندهي دشمن روبرو شده بودند و با سنگ از خودشان دفاع مي كردند ما كه مصلح بوديم با ديدن اين صحنه نزديك آمديم و قبل از تير اندازي ،‌با پيدا شدن هلكوپترهاي هوا نيروز در آسمان آنها از معركه گريختند . اين مادر كه بچه كوچكش زخمي شده و خون از سر و صورتش جاري بود ، قبل از اينكه ما از حال و روزش بپرسيم و بخواهيم كمكش كنيم گفت : شما برويد به برادران هم رزم خود بپيونديد ، از بابت ما نگران نباشيد . اين حرف چنان در ما تاثير كرد كه در تمام طول جنگ و رويارويي با دشمن يك لحظه از يادمان نمي رفت .