قدرداني از جنگ چگونه است؟

 

ما وقتي نگاه مي كنيم به اطراف اين قضيه ، واقعاً يك چيز فوق العاده است. ما قدرداني درستي نمي كنيم، من نگاه مي كنم. مي بينم اين سرود «مارسيز» معروف فرانسويها، اين يادگار انقلاب و جنگ فرانسه با اتريشيهاست. همين بناپارت كه بعدها امپراطور فرانسه شد، به عنوان افسري بود كه توي داستانها . البته اين توي تاريخ نيست، داستانها ، من «دزيره» را خوانده ام. داستان معروف فرانسوي است. اين معنا آنجا هست. درست هم هست. وقتي سربازان فرانسوي در جنگ پيروز شده بودند و بر مي گشتند، در مارسي، اين سرود را مي خواندند. اين سرود بعدها سرود ملي فرانسه و هنوز هم سرود ملي فرانسه «مارسيز» است. و شد به عنوان سرود آزاديخواهي در سراسر دنيا. يعني شيخ محمد خياباني خودمان در تبريز ، در سالهاي 1337 و 38 و 39 قمري، آن سالهاي قيام شيخ محمد خياباني ، كسروي مي نويسد كه در مركز انجمن ، آنجايي كه مركز آنها بود (يا انجمن بود، يا چه بود، ظاهراً مركز حزب تجدّد يا دمكرات، دقيقاً يادم نيست ان مركز خياباني.) روزها سرود پخش مي كردند، از جمله سرود مارسيز را پخش مي كردند. يعني در تبريز ما به عنوان يك نشانه آزاديخواهي آن سرود پخش شده. حالا اين سرود چيست؟ اين سرود مثل اين سرود ما است:

«ما مسلّح به الله اكبريم بر صف دشمنان حمله مي بريم »

(آنها) از توي مارسي عبور مي كردند و آن سرود را مي خواندند. اين سرود يك آهنگ خوبي داشته. يك مضمون خوبي داشته و شده سرود ملي فرانسه. اين خيلي چيز مهمي است. اين قدرداني از جنگ است.

همه جاي دنيا كه شما مي رويد، آنطور كه شنيده ام. من خودم خيلي سياحت در دنيا نكرده ام. وقتي كه در كشورهاي اروپايي ، بخصوص يك نفري عبور مي كند كه مثلاً دستش را بسته است، به قول ما مي گويند: «اين جزو مجروحين و جانبازان جنگ فلان است» برايش كلاهشان را بر مي دارند و احترامش مي كنند. اين يعني از يك جنگ قدرداني مي شود.

حقيقتاً اگر راستش را بخواهيد ، مي بينيم نه، ما اين قدرداني را نكرده ايم. در حالي كه مثلاً جنگهاي آلمان و فرانسه كجا. جنگ عراق و ايران كجا؟ اصلاً دو مقوله است، دو حقيقت است. يك جور ديگر است اين.