نقاط مثبت در جنگ

 

بطون يك ملت در جنگ آشكار مي شود.

ضعف هاي ملي و خصلتي در جنگ آشكار مي شود.

ضعفها و سستي هاي تشكيلاتي دولتي در جنگها بيشتر آشكار مي شود كه اين دولت، اين حكومت ، نقطه ضعفهاي اساسي اش كجاست. در زندگي عادي خيلي معلوم نمي شود، در امتحانهاي بزرگ مثل جنگ آشكار مي شود.

فرصتهايي كه براي جست و جهش يك ملت وجود دارد، در داخل اين كشور ، در جنگ معلوم مي شود.

ما مثلاً در جنگ فهميديم كه ملت ما يك فرصت فوق العاده دارند، فرصت ملي. و آن اين است كه مردم احساس مسؤوليت دارند. مردم ايران اينجوري اند. شايد همه مردم دنيا اينجوري نباشند. تا مي فهمند مثلاً بعد از قبول قطعنامه ، كه دشمن حالا دارد فرصت طلبي مي كند و از موقعيت مي خواهد سوء استفاده كند ، يك دفعه شما مي بينيد آنچنان جبهه ها پر مي شود كه در طول جنگ كمتر سابقه دارد، يا هيچ سابقه ندارد. توجه مي كنيد، بعد از قطعنامه اينجوري شد. قطعنامه را ما قبول كرديم و عراق حمله كرد. يك دفعه مردم ديدند، اين دارد نارو مي زند و فرصت طلبي مي كند. يك دفعه همه احساس مسؤوليت كردند. نگفتند: «حالا ديگر كار از كار گذشته. مي خواستند قبول نكنند. چرا امام قبول كرد؟»

مي توانستند اين جوري بگويند، اما نگفتند . يعني اين يك خصوصيت ملي است در ما و اين را در جنگ مي فهميم. كما اينكه در انقلاب هم مي فهميم. در قضاياي بزرگ مي فهميم.