اثرات مثبت جنگ تحميلي

 

در مورد اثرات جنگ بر ملت ايران و انقلاب ما تاكنون زياد صحبت شده است. عميقترين و متين ترين صحبتها را تاكنون شخص امام فرموده اند. همچنين تحليل معنوي و كاملاً حكيمانه اي از جنگ داشته اند.

در عين حال، آثار جنگ بر روي مردم را بايستي از آثار ان بر روي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي تفكيك كرد.

1ـ آ‌بديدگي مردم

اولين اثر، ابديدگي مردم ما است. همانطور كه مشاهده مي كنيد مردم ما در طول دوران گذشته با شدايد، مصائب و درگيري هاي عظيم سياسي، اجتماعي و بين المللي هرگز سرو كاري نداشته اند، گرچه زندگي بر آنها با ناراحتي و دشواري مي گذشت، اما در مجموع، مردمي راحت طلب بوديم، سختي ناپذير بوديم و انقلاب ، ما را از آن حالت رخوت و راحت طلبي خارج كرد و اين جنگ ، ما را در اين خصلت به نهايت رساند.

امروز ملت ما به خصوص در بخش عظيمي از اين ملت ، كه جوانها و بعضي از نوجوانان و پيرمردها حتي نسبت به مشكلات هيچ گونه حالت عدم پذيرش ندارند، اين جنگ مردم ما را با دشواري هاي جبهه و پشت جبهه آشنا كرد. ماههاي متوالي شبها چراغ نداشتند. در بسياري از شهرها حتي روزها نيز آسايش نداشتند و منتظر بمباران و حمله هوايي و زميني بودند. بسياري از مردم به سنگر كني در داخل شهرها و خانه ها اشتغال داشتند. شما ببينيد يك ملتي كه يك جنگ را در منطقه محدودي از كشور خود آزمايش مي كند چقدر آبديده مي شود. يك جنگ يك ماهه ملتي را حركت مي دهد، آن وقت اين ملت چند سال با وضع دشوار جنگي مواجه بوده است . اين بزرگترين خاصيتي است كه ملت ما توانسته از اين جنگ بگيرد. اين آبديدگي، خستگي ناپذيري مي آورد و انسانها  را از آنها حالت راحت طلبي خارج مي كند و آماده ضربات دشمن مي كند. امروز هيچ چيز براي اين ملت غير قابل پيش بيني نيست. اينها براي يك ملتي كه مي خواهند حركت و تلاش كنند، فوق العاده ارزشمند است .

2ـ شناخت دوست و دشمن

محصول ديگر اين جنگ براي ملت ما اين بود كه توانست قدرتهاي بزرگ جهاني و همچنين دولتهاي منطقه را آزمايش كنند .

قبل از جنگ بعضي از قدرتهاي بزرگ جهاني به طور ظاهري نسبت به ما اظهار پشتيباني مي كردند و بعضي هم اظهار بي طرفي و عدم خصومت نموده و اظهار مي كردند كه با جمهوري اسلامي و ملت انقلابي ايران روابط سالمي مي توانند داشته باشند. اين جنگ، ما را به كذب اين مدعاها آشنا كرد.

ما فهميديم كه قدرتهاي بزرگ جهاني و حتي آنهايي كه علي الظاهر در مسائل بسياري ، 180 درجه با هم اختلاف دارند بر روي مخالفت استراتژيك با انقلاب اسلامي با يكديگر اتفاق دارند. حتي بعضي از قدرتهاي بزرگ كه در اوايل جنگ كمكهايشان به دولت عراق را پنهان مي كردند، (يادم هست كه سفير روسيه را به دزفول احضار كرده بودند و از او راجع به حمله موشكي عراق كه با موشكهاي روسي انجام گرفت توضيح خواسته بودند و او انكار كرده بود.) ليكن بعدها حتي اين انكار را هم نكردند. يعني طولاني شدن جنگ كه هر انبار اسلحه اي را به آخر مي رساند و ما مي ديديم كه باز هم اسلحه هاي رنگارنگ شرقي و غربي بارها در دپوها و آمادگاههاي عراقي خالي مي شود طبعاً نشانه اين بود كه مهمات و سلاحها پي در پي براي عراق ارسال مي شود. اين مسائل را انكار نكردند و در حقيقت خودشان را افشا نمودند.

ما به اين نتيجه رسيديم كه قدرتهاي بزرگ به صورت دراز مدت و به صورت يك خط مشي عمومي با انقلاب اسلامي و با جمهوري اسلامي مخالفند، گرچه علي الظاهر به اين مخالفت تظاهر نكنند. اين جنگ به اين صورت به ما درس داد و آموخت .

در مورد قدرتها و دولتهاي منطقه هم به همين شكل آنهايي را كه وابسته و متحد آمريكا بودند كاملاً آزموديم و فهميديم كه ادعاهاي همسايگي و دوستي بعضي از اين دولتها غير واقعي و نادرست است. البته از بعضي همسايه هاي خود راضي هستيم كه در اين جنگ بيطرفي خودشان را حفظ كرده اند، ليكن بعضي ديگر به عكس، يك جانبه و خصمانه با ما برخورد كرده اند.

3ـ آشنا شدن بيشتر به قدرت خداوند

يكي ديگر از خصوصياتي كه براي مردم ما پيش آمد اين بود كه به قدرت خداوند بيش از پيش آگاه و آشنا شد. در اين جنگ ما بايستي در اولين هفته ها نابود مي شديم. ارتش ما منظم نبود، سپاه پاسداران ما آماده چنين جنگي نبود، نيروي مردمي نداشتيم، سلاح و مهمات ما بعضي در حداقل و بعضي با مشكلات مواجه بود، انبارهاي اسلحه جهاني بر روي ما بسته و قفل بود، در عين حال به لطف خداوند در اين جنگ پيروز شده ايم، ابتكار عمل را ما در دست داريم و ضربه را ما وارد مي كنيم. از موضع قدرت حركت كرده و از موضع قدرت حرف مي زنيم. دنيا در فكر اين است كه ما را قانع كند تا از ضربات خود دست بر داريم، چرا كه در يك موضع كاملاً قدرتمندانه قرار گرفته ايم و اين جز قدرت خداوند چيز ديگري نيست.

4- آشنايي بيشتر با معارف قرآني

ما فقه به معناي واقعي كلمه و قرآني آن را در ميدان جنگ آموخته ايم. همچنان كه در قرآن دارد «ليتفقّهوا في الدين» كه در ميدان هاي جنگ سربازان فقه بياموزند. يعني آثار قدرت و غلبه حق بر باطل را ببينند و ما در ميدان هاي جنگ، اين فقه قرآني را فرا گرفته ايم؛ همه ما، نه تنها دولت مردان ، نه فقط سپاهيان، همه ما، همه كساني كه جنگ برايشان مسئله است؛ يعني همه ملت ايران.

البته دست آوردهاي زيادي وجود دارد مانند انسجام ملت، همدلي مردم، فراموش كردن مسائل كوچك و مسائل شخصي، جوشيدن استعدادها و شكوفايي خلاقيت و سازندگي در زمينه صنعت و مسائل ديگر.

5- تثبيت انقلاب اسلامي

اما انقلاب در كنار سود مردم، از اين جنگ سود برد. انقلاب ما خودش را در اين جنگ در دنيا تثبيت كرد. مي دانيد كه انقلاب ها در مقابل حملات خارجي خيلي شكننده هستند و از عواملي كه براي به زانو در اوردن انقلابي ها در دنيا به كار مي رود، حمله داخلي و خارجي است. شما ببينيد در امريكاي لاتين، در آفريقا، در آسيا و در هر جايي كه يك انقلابي به وجود آمده، از دهها سال پيش تا امروز براي اينكه دشمنها آن را به زانو در بياورند يك همسايه را بر عليه آن تحريك كرده اند و تحريك عراق بر عليه ايران يك چيز تازه اي نبود .

در همه انقلابها پيش مي آيد و شما نمونه اش را هم اكنون در آفريقا و آمريكاي لاتين مي بينيد.

همان طور كه گفتم غالباً انقلابها در مقابل حملات خارجي شكننده اند يا اصل انقلاب از بين مي رود ، يا انقلابي ها از انقلابي بودن دست برميدارند و تسليم مي شوند و به قدرتها پناه مي برند، چپي يا راستي مي شوند، به فغان مي آيند و انقلاب ما هم مورد اين تهاجم عظيم قرار گرفت اما دستش بالا نرفت ، پايش در گل فرو نرفت. به اين و آن قدرت متوسل نشد ، در خودش ذوب نشد و از بين نرفت. براي انقلاب ما در دنيا آبروي عظيمي درست شد و معلوم گرديد كه اين انقلاب يك چيزي عميقي است. سطحي و ظاهري و روبنايي نيست. توانسته واقعاً يك بناي جديد را در اين نقطه عالم به وجود بياورد . به هر حال دست آوردهايي از اين قبيل زياد داشته ايم