رمز پيروزي ما در دفاع هشت ساله

 

اين سؤال مطرح است كه اين پيروزي هاي بزرگ براي ما چگونه به دست آمد. پاسخ يك چيز است. در سايه ايمان و معنويت ؛ آن چيزي كه شما آن را همواره مثل يك سرمايه ارزشمند در دست داشتند و به كمك آن كار كرديد. ابزار جنگي در جنگ بلاشك يك عامل فوق العاده مهم است، اما عامل تعيين كنند نيست. زيرا ابزار را انسان به كار مي برد. چه جور انساني باشد. انسان قوي، متكي به خود و نترس از مرگ، يا انسان ضعيف كه مي خواهد خود را در سايه ابزار پنهان كند. چه عاملي به انسانها ان قوّت را مي بخشد كه ابزار در دست او به معناي واقعي كلمه ابزاري باشد براي كوبيدن دشمن، ايمان و اتكاي به خود و البته همراه با كارداني . اين را چه كسي داشت و از كدام دلها مي جوشيد؟

اي جوانان مؤمن و اي تربيت شده هاي واقعي اسلام! نسل ما تربيت شده اسلام نبود. شما تربيت شده اسلاميد. شما هستيد آن نسلي كه وقتي ان مرد الهي و معنوي كه نظير او را امت ما در تاريخ خود كم ديده است به شما نگاه مي كرد دل او از اميد موج مي زد. نسل تربيت شده اسلام به بركت ايمان و توكل و اعتقاد به خدا، اعتقاد واقعي به ارزشهاي الهي و اسلامي توانست يكي از بزرگترين كارهاي دنيا را بكند. مگر شوخي است؟ شما كدام كشور را امروز در دنيا سراغ داريد، برويد سراغ قويترين كشورها كه اگر همه دنيا عليه او همدست شوند بتواند سر پاي خود بايستد و دچار تزلزل نشود، برويد در ذهن خودتان اين كشورهاي قوي دنيا را يكي پس از ديگري ببينيد، آيا چنين ظرفيتي در اين كشور ها هست؟ چه كسي مي تواند اينجور بايستد جز آن كسي كه دل او، خداي بزرگ و وعده نصرت الهي به معناي حقيقي كلمه را باور داشته باشد؟ «ولينصرّن الله من ينصره» اينكه ديگر قابل ترديد نيست. واقعيت جامعه ما و حوادث ما اين را ثابت كرد و شما آن جوانان هستيد. قدر خودتان را يعني قدر آن گوهر گرانقدري را كه در وجود شماست بدانيد. تمام مشكلات بزرگ دنياي اسلام مي تواند با آن امانت الهي كه در دلها و وجودتان است حل شود. اينكه مي بينيد دنياي اسلام بعد از 45 سال ضربه خوردن ، خسارت ديدن و قرباني دادن ناگهان به وسيله تعدادي عناصر ضعيف، حقير، نالايق و عناصري كه ايمان خدا در قلب آنها نيست و روح اسلامي به كلي از آنها بيگانه است و با يك خيانت فضيح از بين مي رود و دشمنان، توطئه خودشان را نسبت به قضيه فلسطين كامل مي كنند، به خاطر اين است كه اين گوهر گرانبهايي كه در اينجا به فضل الهي به وفور وجود دارد، متاسفانه در آنجاهايي كه بايد باشد كم است و در بعضي جاها هم اصلاً وجود ندارد.

امروز دنياي اسلام بيش از همه چيز به اين احتياج دارد كه جوانان مسلمان و آحاد ملتهاي مسلمان به وعده هاي الهي اطمينان پيدا كنند و قرآن را باور كنند. اينكه بگوييد ما ايمان داريم و مسلمان واقعي هستيم كافي نيست. اينك  بيايند جمهوري اسلامي را و امتحان داده ها را و ملتي را كه ايمان خود را در عمل ثابت كرده است تخطئه كنند و بگويند آنچه شما مي گوييد ايمان و اسلام واقعي نيست، اسلام واقعي اين است كه ما مي گوييم، با حرف كه كاري درست نمي شود و مطلبي ثابت نمي شود. همه حرف مي زنند! ملت ما كه حرف مي زند اين حرف را در ميدان عمل ثابت كرده است. ما در اين 15 سال اجازه نداده ايم قدرتهاي استكباري در سرنوشت و مسائل ما اندك دخالتي بكنند. اين ايمان ماست «و لما رء المؤمنون الا الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله» مردم ما وقتي ديدند شرق و غرب همدست و متحد بر سرشان ريختند گفتند ما انتظار اين را داشتيم، ايستادند و مقاومت كردند و آنها را از سر خودشان دفع كردند و آنها را ناكام كردند. اين تجربه ميدان عمل است. آن كه بگويد اسلام واقعي اين است كه ما مي گوييم و بعد برود در عمل چيزي را كه مخالف صريح و ضرورت اسلام است صحه بگذارد و يا در مقابل او سكوت و يا عمل كند اين يك لق لقه لسان و يك حرفي چرند و بي معناست.