qانگار جبهه را خريده

سال 60 عمويم حاج حمزه اسحاقي  در بسيج  ويژه قم بود . مدتي بود كه مي خواست به جبهه برود ولي مسئولين او موافقت نمي كردند . وقتي داوطلبين فشار آوردند ، بسيج ويژه قرعه كشي كرد .قرعه بنام يكي از دوستان حاج حمزه درآمد . او هر چه به دوستش اسرار كرد  كه بگذارد به جايش اعزام بشود قبول نمي كند .

 عمويم ناراحت مي شود و مي گويد : انگار جبهه را خريده ! بعد روي سادگي خودش دست مي كند داخل جيبش و هزار تومان به او مي دهد و فيش قرعه اش را به اين ترتيب مي خرد و به جاي او اعزام مي شود .به هر تقدير در عمليات فتح المبين { 2/1/61 ـ غرب كرخه ، شوش و دزفول } شركت كرد . لباس پاسداري پوشيد و در عمليات خيبر { 3/12/62ـ هورالهويزه ، شمال بصره } به شهادت رسيد . پسراو “ امير اسحاقي ” پس از شهادت پدرش به عضويت رسمي سپاه در آمد . او هم در عمليات كربلاي چهار  {3/10/65ـ ابوالخصيب ، غرب اروند ، جنوب خرمشهر و غرب جزيره مينو } به پدرش پيوست .