جبهه مياني

مهران

شهر مهران (واقع در جبهه مياني از استان ايلام) دو بار در طول جنگ توسط ارتش عراق و يك بار به دست منافقين و با حمايت ارتش بعثي به اشغال در آمد.

مهران شهري كوچك و قديمي بود كه در نزديكي منطقه مرزي و در پايين ارتفاعات قلاويزان قرار داشت.

يك بار پس از آزادي خرمشهر، نيروهاي عراقي شهر مهران را تخليه و بر روي ارتفاعات شمال و جنوب شهر (واقع در خاك ايران) مستقر شدند تا اينكه در طي عمليات والفجر 3 منطقه به طور كامل آزاد شد.

منافقين نيز در شكستي فضاحت بار از شهر عقب نشيني كرده و گريختند .

در حالي كه در ابتداي عمليات خود شعار امروز مهران ، فردا تهران! را سر مي دادند.

اما عمليات مهم در اين منطقه، در تيرماه 1365 و پس از اشغال شهر توسط نيروهاي عراقي و در راستاي استراتژي به اصطلاح دفاع متحرك ارتش بعثي ، انجام گرديد.

پس از آزاد سازي فاو در عمليات والفجر 8 و شكست سنگين عراق در آن منطقه، عراقي ها براي كسب وجه بين المللي و آبروي از دست داده خود، شهر مهران را تصرف نمودند، اما با هشدار به موقع حضرت امام خميني (سلام الله عليه) و تدبير رزمندگان اسلام عمليات كربلاي 1 در غروب دوشنبه 9 تير ماه 1365 آغاز و در نهايت منتهي به آزاد سازي شهر گرديد. شهيد سيد رضا دستواره «قائم مقام لشكر 27 محمد رسول الله (ص) » در اين عمليات به شهادت رسيد.

شهر مهران در نزديكترين فاصله مرزي تا كربلاي معلي قرار داشته و از اين روي مورد توجه معنوي رزمندگان اسلام بود.

آثار و بقاياي سنگرها و استحكامات ارتش عراق در كنار ميادين وسيع مين هم اكنون بر روي ارتفاعات قلاويزان قابل مشاهده است.

 

ارتفاعات كله قندي

كله قندي در شمال منطقه مهران قرار داشته و در موقعيتي استراتژيك، با اشراف بر منطقه ، كاملاً بر جاده مهران ـ ايلام، مسلط مي باشد.

ارتفاع كله قندي در مرداد ماه 1362 و در طي عمليات والفجر3 به دست رزمندگان آزاد گرديد.

قابل ذكر است كه سرهنگ جاسم (افسر ارشد عراقي كه مورد توجه شخص صدام بوده و فرماندهي نيروهاي عراقي مستقر در منطقه را بر عهده داشت) پس از چند روز مقاومت در بالاي ارتفاع به دست چند نوجوان بسيجي دستگير شده و پس از تلاش براي فرار به دست آنان به هلاكت رسيد.

 

صالح آباد

شهر مرزي صالح آباد ما بين شهر مهران و ايلام قرار داشته و به واسطه دفن پسر حضرت امام زين العابدين (عليه السلام) «امامزاده صالح» ، مورد توجه و زيارت رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلي بوده است.

 

ميمك

منطقه مرزي ميمك و ارتفاعات واقع در آن كه از دير باز مورد توجه و مناقشه كشورهاي ايران و عراق بوده است.

در طول جنگ تحميلي نيز شاهد وقوع درگيري و عمليات متعدد، مخصوصاً از جانب رزمندگان ارتش جمهوري اسلامي ايران بوده است.

 

سومار

منطقه مرزي سومار و ارتفاعات آن، مشرف به شهر مندلي عراق و نزديكترين نقطه مرزي ايران به شهر بغداد (مركز عراق) مي باشد. از اين جهت براي طرفين از اهميت بسياري برخوردار مي باشد.

عمليات مسلم بن عقيل در مهرماه 1362 در اين منطقه و توسط نيروهاي رزمنده سپاه و بسيج انجام گرفت كه منجر به آزاد سازي بخشي از ارتفاعات منطقه و اشراف رزمندگان اسلام به شهر مندلي عراق گرديد.

در طول سالهاي جنگ تحميلي ، رزمندگان ارتش جمهوري اسلامي نيز چندين بار در اين منطقه دست به عمليات عليه نيروي دشمن زدند.

 

ايلام

شهر ايلام (مركز استان ايلام) شاهد وسيعترين بمباران هاي هوايي در طول جنگ بوده است، مردم شهر اما با اينحال هيچگاه منطقه را ترك نكرده و در دامنه كوههاي اطراف پراكنده شده و در سخت ترين شرايط به زندگي و مقاومت در مقابل دشمن ادامه دادند.

دهها شهيد والامقام در طول جنگ و در بمبارانهاي مكرر ايلام به معراج شتافتند .

 

گيلانغرب

شهر گيلانغرب (واقع در استان كرمانشاه) در ابتداي جنگ تحميلي از جانب نيروهاي ارتش عراق مورد هجوم قرار گرفت.

تصرف اين شهر يكي از اهداف مهم عراقي ها در جبهه مياني بود، اما مقاومت جانانه و كم نظير مردم غيور منطقه در كنار نيروهاي ارتش و سپاه و شهيدان گرانقدري همچون شيرودي و كشوري (خلبانان هوانيروز ارتش) ، آنان را از رسيدن به اين هدف بازداشت ، حماسه شيرزن گيلانغربي (خانم فرنگيس حيدرپور) كه با دست خالي با عراقي ها مواجه شده و با تبر با آنها درگير شد و حتي چند تن را به اسارت گرفت، براي هميشه در خاطره دفاع مقدس باقي خواهد ماند.

همچنين مقاومت و نبرد مردم غيور روستاي گور سفيد (از توابع شهر گيلانغرب) در مقابل ستون زرهي بعث شايان ذكر مي باشد.

 

تنگه حاجيان

تنگه حاجيان از نقاط استراتژيك واقع در ارتفاعات مابين گيلانغرب و سرپل ذهاب است كه جاده ارتباطي گيلانغرب به سرپل ذهاب نيز از آن مي گذرد.

اين تنگه در عاشوراي سال 1359 شاهد شهادت رزمنده اي والامقام و مجاهدي گرانقدر، شهيد اصغر وصالي بوده است. اصغر وصالي مؤسس گروه «دستمال سرخها» است كه نقش مهمي در نبرد با ضد انقلاب و متجاوزين بعثي در ابتداي جنگ داشتند.

 

قصر شيرين

شهر قصر شيرين در ابتداي جنگ تحميلي به تصرف نيروهاي عراقي در آمد و تا پس از آزادسازي خرمشهر در خرداد ماه 1361 كه از آن عقب نشيني كردند، كاملاً تخريب شد.

تا پايان جنگ، قصر شيرين به دليل نزديكي به خطوط مرزي و آتشباري دشمن، خالي از سكنه بود.

هم اكنون شهر كاملاً بازسازي شده و به دليل بازگشت مردم و عبور كاروانهاي زيارتي عتبات عاليات ، تا حدودي رونق گذشته خود را باز يافته است.

بيمارستان واقع در كنار جاده قصر شيرين ـ خسروي كه به هنگام عقب نشيني نيروهاي عراقي كاملاً تخريب شده است، از آثار بجاي مانده از دوران دفاع مقدس مي باشد.

 

خسروي

منطقه مرزي خسروي در فاصله كوتاهي از قصر شيرين و همجوار با شهر مرزي خانقين عراق، از دير باز تاكنون به لحاظ عبور كاروانها و زوّاري كه به مقصد زيارت كربلاي معلي، نجف اشرف ، كاظمين و سامراء راهي عراق مي شدند مورد توجه قرار داشته است.

هم چنين آزادگان سرافراز پس از آزادي از اسارتگاه هاي رژيم بعث عراق از سال 69 تا كنون ، از اين نقطه مرزي قدم به ميهن اسلامي گذاردند.

عرضه هر سال شاهد حضور هزاران تن از عشاق امام حسين (عليه السلام) است كه از اقصي نقاط كشور خود را به اين منطقه رسانيده و با ياد مرحوم حجه الاسلام ابوترابي (آزاده سرافراز) كه به همراه ياران آزاده خود با پاي پياده به اين مكان مي آمدند، به قرائت دعاي نوراني عرفه مي پردازند. كاروانهاي زيارت مناطق جنگي نيز با حضور در مرز خسروي در فضايي پرشور زيارت عاشورا و شهدا را قرائت مي كنند.

 

ارتفاعات بازي دراز

سلسله ارتفاعات بازي دراز در امتدادي از غرب به شرق و ما بين منطقه گيلانغرب و سرپل ذهاب واقع شده است.

ارتفاعاتي كه نقطه اي شاخص به لحاظ نظامي و استراتژيك در جبهه ماني به شمالي مي آيد، چرا كه تقريباً بر عمدة مناطق اطراف مشرف مي باشد.

عراق در ابتداي جنگ با هدف رسيدن به گردنه پاطاق و تأمين مرزهاي شهر به بغداد در اين منطقه دست به پيشروي زد اما با عدم موفقست در ادامه پيشروي در گيلانغرب و سرپل ذهاب ، به استقرار در ارتفاعات بازي دراز اكتفا كرد.

رزمندگان اسلام در طي دو عمليات بخشهاي عمده اي از اين ارتفاعات را در ارديبهشت ماه (عمليات اول) و شهريور ماه (عمليات دوم) 1360 آزاد نمودند.

ارتفاعات بازي دراز و دشت ذهاب شاهد مجاهدت و ايثار شهداي بسياري است كه از جمله مظلومانه ترين نبردها و معنوي ترين ايام دفاع مقدس را در اين نقطه رقم زدند.

شهيداني همچون محسن وزوايي ، حاج علي موحد ، سروان كيانفر ، حاج آقا غفاري ، علي اكبر شيرودي و احمد كشوري و دهها شهيد گمنام كه تن به صخره هاي سخت بازي دراز كوبيدند تا جاودانه شدند.

ارتفاعاتي كه بارها شاهد امدادهاي غيبي رزمندگان اسلام بوده است .

شهيد بهشتي به هنگام بازديد از ارتفاعات بازي دراز جمله اي بيان نمودند كه به خوبي بيانگر عظمت و مرتبت اين منطقه است:

«عرفان، خانقاهش بازي دراز است

 

منطقه عملياتي مرصاد

در تاريخ دوشنبه 3 مردادماه 1367 نيروهاي منافقين كه بين 4 تا 5 هزار نفر بوده و در قالب 25 تيپ سازماندهي شده بودند، با پشتيباني سنگين توپخانه عراق و با خيال واهي رسيدن به تهران در طي يك زمانبندي 33 ساعته، حمله خود (موسوم به چلچراغ) را آغاز كردند.

ستون نيروهاي منافقين از مرز خسروي وارد خاك كشور شده و پس از عبور از شهرهاي قصر شيرين ، سرپل ذهاب و كرند خود را به اسلام آباد رسانده و آنگاه به مقصد كرمانشاه تا تنگه چهار زبر (مرصاد) پيشروي نمودند.

نيروهاي رزمنده جمهوري اسلامي كه بخش اعظم آنان به طور همزمان در جبهه جنوبي در مقابل هجوم گسترده ارتش عراق (پس از پذيرش قطعنامه) مشغول به نبرد بودند، با سازماندهي خود در منطقه عملياتي و با بهره گيري از مقاومت هاي مردمي حركت ستون منافقين را در نقطه بسيار استراتژيك چهار زبر سد نموده و در چند مرحله آنان را به انهدام كشاندند. عمده انهدام نيروي منافقين (كه اكثراً كشته ، زخمي يا اسير شدند)

در منطقه اسلام آباد (پمپ بنزين) و تنگه حسن آباد تا چهار زبر صورت گرفت.

حضور موفق نيروهاي ارتش جمهوري اسلامي و هوانيروز نقش مؤثري در انهدام و تلاش منافقين در اين عمليات داشت.

هم اكنون بناي ياد بود عمليات و شهداي مرصاد، در محل تنگه چهارزبر پذيراي خيل زوار مناطق جنگي غرب كشور مي باشد.

 

پادگان ابوذر

از جمله اماكني كه در طول دفاع مقدس ، پذيراي تعداد كثيري از رزمندگان ارتش ، سپاه و بسيج در مناطق عملياتي بوده است، مي توان به پادگان ابوذر واقع در منطقه سر پل ذهاب اشاره نمود.

پادگان ابوذر از ابتداي جنگ با حضور دلاور مردان رزمنده از يگانهاي مختلف شور و حال و نشاط خاصي را شاهد بوده است.

مقر اورژانس بهداري پادگان با حضور خواهران امدادگر داوطلب و كادر پزشكي با پذيرايي از هزاران رزمنده مجروح، مرهمي بر زخمهاي رزمندگان جبهه غرب بود.

ساختمانهاي پادگان بارها و بارها مملو از نيروهايي مي شد كه به زودي عازم مناطق عملياتي و خطوط مقدم نبرد مي شدند. مراسم دعا و نيايش و عبادت بسياري بر فضاي ملكوتي پادگان طنين افكنده و خيابانها و ساختمانهاي آن هنوز هم زخمهاي دوران جنگ را بر بدن دارند.

دهها رزمنده عاشق در زمستان سال 1362 در پادگان ابوذر و به هنگام بمباران پادگان در زمان نماز ظهر و عصر ، مظلومانه به معراج شتافتند و نام پادگان ابوذر را جاودانه ساختند.